وبلاگهای معلمین

به نظر می رسد که روی آوردن معلمین به وبلاگ نویسی نتایج خوبی می تواند برای جامعه معلمین داشته باشد.با اینکه هنوز تعداد وبلاگ نویسان معلم اندک است اما برای ما میتواند نوید بخش باشد. ظاهرا عرصه اینترنت برای بیان اندیشه ها نامحدود است و هر کس با آزادی و با امنیت بسیار می تواند به گسترش اندیشه های خود بپردازد. بیان اندیشه ها و گسترش آن می تواند خود نوعی اندیشه ساز باشد.

معلمین می توانند از طریق فعالیت در اینترنت با افکار و اندیشه های گوناگون بصورت گسترده و متنوع و آزادانه آشنا شوند. چیزی که در دنیای واقعی محدودیتهای زیادی برای آن وجود دارد. معلمین از طریق وبلاگ نویسی نه تنها میتوانند از اخبار و اتفاقات و مسائل مهم آموزش و پروش آگاهی پیدا کنند بلکه از افکار و اندیشه های سایر همکاران هم آگاهی پیدا میکنند. چنین روندی می تواند آگاهی و تجارب معلمین را افزایش دهد. همچنین گسترش فعالیت معلمین در اینترنت ارتباطات انها را در فعالیتهای مهم، مثل حرکتهای صنفی و غیره را تسهیل مینماید. و آنها بهتر میتوانند هم جهت فکر کرده و همدیگر  را  بهتر درک کنند.

وبلاگ مدرسه در زیر وبلاگ معلمین عزیز را جمع آوری نموده است تا مراجعه کنندکان محترم بتوانند به راحتی به آنها دسترسی داشته باشند. و با دنیای آموزش و پرورش بهتر آشنا شوند البته این وبلاگها، همه ی وبلاگهای معلمین نیست  برای همین نیاز به همکاری شما عزیزان دارد تا وبلاگها دیگر را نیز در آن قرار دهد.

۱-کانون صنفی معلمان ایران- تهران

۲-کانون صنفی معلمان ایران

۳-کانون صنفی معلمان کرمانشاه 

۴-کانون صنفی معلمان اردبیل                  

۵- کانون صنفی فرهنگیان خراسان                                           

۶- کانون فرهنگیان نایین         

۷- کانون صنفی معلمان کردستان     

۸- کانون فرهنگیان شیراز                                                           

۹- کانون فرهنگیان استان اصفهان    

۱۰- کانون صنفی فرهنگیان همدان                  

۱۱- کانون فرهنگیان شوشتر

۱۲-اخبار آموزش و پرورش               

۱۳- گچ و دل فرهنگیان ایران  

۱۴- صدای معلم                                       

۱۵- قلم معلم(آموزش- حقوق مدنی معلم)               

۱۶- معلم آزاده                           

۱۷- خاطرات من و همکارام              

۱۸- فریاد معلمان                                    

۱۹- فریاد معلم                                   

۲۰- صدای اعتراض معلم                           

۲۱- رادیو معلم                        

 ۲۲- معلم

۲۳- مدرسه ما

۲۴- روزنگار یک معلم                                                  

۲۵- قــــــــــــلم معـــــــــــــــلم             

 ۲۶- نانموده های مدرسه                     

 ۲۷- ندای معلمان بجنورد                

 ۲۸- وبلاگ جمعی از فرهنگیان قوچان

۲۹- فرهنگیان کاشمر   

۳۰- ندای معلمان مشکین شهر

۳۱- کلاس چهارمی ها    

۳۲- انجمن معلمان حق التدریس                                         

۳۳- آموزگار  

۳۴- روان شناسی و اجتماعی(مطالب یک دبیر)            

۳۵- تعلموا العربیه                             

۳۶- تا خدا هست (دلنوشته های یک معلم)              

۳۷- اسرار ازل  

۳۸- خانوم معلم     

۳۹- جنبش فرهنگیان نصف جهان                                                         

۴۰- آقا اجازه    

۴۱- یار دبستانی                                                                                

۴۲- همه دانا و توانا   

۴۳-  پویادانش 

۴۴- معلم فارسی  

۴۵- زنگ اول: انشا   

۴۶- کانون صنفی معلمان قزوین 

 ۴۷-  کانون فرهنگیان شرق گیلان            

 ۴۸-  پیک فرهنگیان ایران

۴۹- نوشتاری از آنچه که می توان نوشت

۵۰- داستان های خواندنی از آموزش و پرورش

۵۱- آنچه بودیم و آنچه هستیم

۵۲- صدای حق طلبانه ی معلم

۵۳- کانون فرهنگیان نایین

۵۴- معلمان

۵۵- صدای آموزگاران

۵۶-  فرهنگی نوین

۵۷-  معلمی از کویر سربداران

۵۸-  اخبار فرهنگی ودانش روز

۵۹-  سپاس معلم

۶۰- خاطرات یک معلم

۶۱-  فرهنگ اعتراض

۶۲- سخن مشترک

۶۳-  رموز مدیریت موفق

۶۴- بایدهای مدیریت

۶۵- من و بارون

۶۶- آتش

۶۷- کلام ما پیام تو

۶۸- من معلم ریاضیم

۶۹- مدیدیت تحول

۷۰- پنج نوع مدرسه

۷۱- برای مدیران ومعلمان

۷۲- تجربه های یک مدیر

۷۳- مقاله های علمی در باره مدیریت و آموزش و پرورش

۷۴- یادداشتهای معلم

۷۵- مدیدیت نوین مدارس

۷۶-  پندار

معلمان از فرط سادگی پیچیده به نظر می‌رسند

معلمان چوب ناکارآمدی و بی‌تدبیری برخی از مدیران آموزش و پرورش و عدم هماهنگی مجلس و دولت بر سر لا‌یحه مدیریت خدمات کشوری را می‌خورند.

 در شامگاه 22 اسفند که نمایندگان دولت و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در جلسه تشکل‌های صنفی و هیات رئیسه مجلس حضور نیافتند، معلوم بود که پرونده مطالبات معلمان وارد فاز جدیدی شده است. این جابه‌جایی در شرایطی رخ داد که اولا‌ در اجتماعات چند هزار نفری معلمان در بهمن و اسفند 85، هیچ حادثه خشونت‌آمیز و یا بی‌نظمی بروز نکرد؛ ثانیا سقف مطالبات و شعارهای معلمان حتی بعد از حوادث روز 23 اسفند که منجر به ضرب و شتم و دستگیری تعداد زیادی از معلمان شد، بالا‌ نرفت. شعار محوری معلمان در ماه‌های پایانی سال 85 و هم‌اکنون اجرای لا‌یحه نظام هماهنگ پرداخت حقوق است. در کنار این شعار اصلی، معلمان خواستار برکناری یا استیضاح وزیر آموزش و پرورش نیز شده‌اند. با چه معیاری می‌توان تقاضای معلمان برای اجرای لا‌یحه‌ای که در مجلس تصویب شده است و یا درخواست عزل یک مقام اجرایی را سیاسی و امنیتی قلمداد کرد؟ جز اینکه مدیران دولتی و نمایندگان مجلس ناتوان از اجرای وعده خود، صورت مساله را تغییر داده و مطالبات معلمان را در کادری غیرواقعی قرار داده‌اند. معلمان از اول تا آخر گفته‌اند که مطالبات ما سیاسی نیست و از حدود قانون پا فراتر نگذاشته‌اند.

 توجه به ویژگی‌های روانشناختی قشر معلم در درک ماهیت حرکت صنفی معلمان به مسوولا‌ن کمک می‌کند؛ صریح و مستقیم انتقاد می‌کنند. زبانشان گاهی تلخ و گزنده است. نسبت به منزلت و موقعیت اجتماعی خود حساسند و... رفتار کانون‌های صنفی هم تابعی از همین ویژگی‌هاست. تشکل‌های معلمان برخلا‌ف تصور برخی مسوولا‌ن، تشکل‌هایی باز هستند. گردانندگان این تشکل‌ها در مجمع عمومی از میان معلمانی انتخاب می‌شوند که همین ویژگی‌ها را دارند. بیان آنها آمیخته به احساسات و عواطف است.

در چارچوب‌های رایج سیاسی در جامعه ایران، مدیران کانون‌های صنفی منحصربه‌فردند. در توصیف آنها باید گفت: معلمند؛ فقط معلم؛ از فرط سادگی پیچیده به نظر می‌رسند. برخلا‌ف القای مدیران آموزش و پرورش نه دستی سیاسی پشت آنهاست و نه اصلا‌ میانه‌ای با سیاست دارند. بسیاری از آنها سابقه حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی را دارند، برخی از آنها جانبازند.

 خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش رسانه‌ها از بیان و رفتار معلمان گاه دچار شگفتی می‌شوند و گاهی هم می‌رنجند. متاسفانه مسوولا‌ن آموزش و پرورش این ویژگی‌ها را نمی‌شناسند. وقتی معاون وزیر آموزش و پرورش بعد از اولین تجمع 3 هزار نفری معلمان در برابر مجلس در اظهاراتی نسنجیده تجمع معلمان را غیرقانونی، غیرمنطقی و سیاسی نامید و اعلا‌م کرد که دست مدیران سابق پشت ماجراست و اصلا‌ این‌ها معلم نبوده‌اند، واکنش معلمان تشکیل اجتماعات 10 هزار نفری بود. این تک‌گویی‌های شگفت‌انگیز در ماه‌های بعد ادامه یافت تا جائی که وزیر در روز 23 اسفندماه دستگیری معلمان را در حضور ده‌ها خبرنگار تکذیب کرد.

حضور معلمان در ماه‌های اخیر در تجمعات گسترده، مرهون سازماندهی پیچیده تشکل‌های صنفی نبود که اصولا‌ چنین سازماندهی‌ای وجود ندارد. آنها شعاری را مطرح کردند که از عمق جان معلمان برمی‌خاست و مسوولا‌ن وزارت آ‌موزش و پرورش به جای تلا‌ش برای مدیریت مطالبات معلمان در چرخشی عجیب دیگر حتی نامی از لا‌یحه مدیریت خدمات به میان نیاوردند و با اظهارنظرهای نامربوط خود خشم و عصبانیت معلمان را برانگیختند. معلمان انتظار داشتند، بعد از بازداشت 15 و 17 روزه 9 تن از سران تشکل‌های معلمان تهران حقیقت ماجرا روشن شود و بار دیگر پرونده مطالبات معلمان در جایگاه واقعی آن یعنی مجلس و دولت، مورد بررسی قرار گیرد اما در حالی که اعضای فراکسیون 105 نفری فرهنگیان مجلس سکوت کرده‌اند و دولت نیز در پی جایگزین کردن طرحی مبهم به نام پرداخت پلکانی معکوس به جای لا‌یحه مدیریت خدمات دولتی است، بازداشت معلمان در همدان و احضار مجدد تعدادی از اعضای هیات‌مدیره کانون تهران، موید این است که نگاه مسوولا‌ن تغییر نکرده است و معلمان همچنان بر سر دوراهی ادامه اعتراض یا خاموشی ویرانگر مردد ایستاده‌اند.

 در حالی که جمشیدی سخنگوی قوه قضاییه روز سه‌شنبه به خبرنگاران گفت که فعالیت کانون همدان در دولت سابق و فعلی ممنوع اعلا‌م شده، یکی از اعضای این کانون می‌گوید: <تاکنون هیچ مرجع قضایی یا دولتی فعالیت‌های کانون صنفی معلمان همدان را غیرقانونی اعلا‌م نکرده است. اما اکبر عابدی معاون سیاسی - امنیتی استاندار همدان در اظهارنظری متفاوت، طی نکردن مسیر قانونی در انتخابات هیات‌مدیره را علت غیرقانونی بودن فعالیت کانون همدان می‌داند. عضو کانون در این خصوص می‌گوید: بسیاری از انجمن‌ها و نهادهای مدنی که در دوره اصلا‌حات پروانه فعالیت گرفته‌اند، در دولت نهم با مشکلا‌ت اداری و قانونی مواجه شده‌اند. ‌مسوولا‌ن دولتی با تغییر دلخواه مقررات و نکته‌سنجی‌ها بوروکراتیک می‌خواهند مانع ادامه فعالیت تشکل‌های مدنی مستقل شوند. معلمان با نگرانی می‌پرسند آیا این گفته‌ها مقدمه‌ای است برای غیرقانونی کردن فعالیت تشکل‌های صنفی معلمان؟ این در حالی است که نقش تشکل‌های صنفی تعدیل و پالا‌یش مطالبات خام و بعضا افراطی اعضای صنف است.

منبع : روزنامه اعتماد ملی- به نقل از گچ و دل فرهنگیان ایران

 

زیانهای تنبیه

شکستن شخصیت

تنبیهات چه بصورت بدنى و چه روانى از قبیل سرزنش‌ها، عتاب‌ها، تحقیرها، محرومیت‌ها و... شخصیت افراد را خرد مى‌کند و آنها را تدریجاً به سوى خمودى و انزوا و گاهى هم فساد شخصیت مى‌کشاند.

بى‌اعتمادى به مربیان

تنبیه سبب آن خواهد شد که اعتماد کودک از والدین و مربیان سلب شود و آنها را افرادى زورگو و متجاوز و یا غیر عادل و ستمکار بحساب آورد. کودکى که از والدین ومربیان کتک خورده نمى‌تواند نسبت به حسن‌نیّت و قابل اعتماد بودن آنها اعتقاد داشته باشد.

این احساس در کودکان کم سن‌تر بیشتر پدید مى‌آید بویژه به ‌هنگامى که ندانند چرا تنبیه شده‌اند و علت کتک‌خوردنشان چه بوده است. آنها گمان دارند که والدین و مربیان از قدرت خود سوءاستفاده کرده و محبتشان دروغین است.

یجاد زمینه براى خشونت‌ها

آرى تنبیه ممکن است جلوى سربهوائى کودکان را گرفته و بطور موقت آرامش و سکون را در محیط شلوغى که او ساخته فراهم آورد. ولى این امکان را هم پدید مى‌آورد که قدرت عمل و ابتکار را هم از دست مربّى خارج سازد.

پیدایش ترس و اضطراب

تنبیه در مواردى امکان دارد زمینه‌ساز ترس و اضطراب کودک گردد. اما ترس کودک از والدین و مربیان سبب آن خواهد شد که طفل همه گاه بکوشد از آنان دور شده و کناره‌گیرى کند. و اما اضطراب سبب آن خواهد شد که قرار و آرام از کودک سلب شده و توان کار و تلاش ازاو گرفته شود. در چنان صورتى طفل وضعى عادى و رفتارى سازگارانه نخواهد داشت. در کل به این نکته باید تکیه کرد که نا بسامانى‌هاى روانى ناشى از ترس و اضطراب، احساس ناامنى‌ها اثرات ناگوارى بر زندگى کودک دارد. وضع حال و آینده او را دچار اختلال خواهد کرد.

تسلیم و بردگى

البته این امکان هم وجود دارد که تنبیه سبب تسلیم کودک گردد و او را بشکند. در چنان صورتى هم مربى موفق نخواهد بود. زیرا در چنان صورتى طفل دائماً درصدد مخفى کارى و چاره‌جوئى براى نجات است.

تسلیم ناشى از زور غیر از تسلیم ناشى از منطق و استدلال است. بهنگامى که طفلى وجداناً قانع و تسلیم گردد در پى اجراى دستورات و راهنمائى‌هاى مربى است ولى بهنگامى که آن را ناشى از زور و اعمال قدرت بداند سعى خواهد کرد بنحوى از دستورات طفره رود.

از سوى دیگر این نکته را باید متذکر شد که چه فایده که کودکى بخاطر ترس از تنبیه مطیع شده و با عبودیتى کورکورانه تسلیم آنها گردد. چنین امرى با شئون انسانى انسان سازگار نیست. آنکس که عادت کند تسلیم زور گردد زندگى بعدیش نیز دچار مخاطره خواهد شد.

جرم و تبهکارى

بررسى‌ها نشان مى‌دهند که تنبیه در مواردى عاملى براى جرم و تبهکارى فرد شده و زمینه‌ساز تحویل عناصر تبهکار به جامعه خواهد شد. براساس بررسى‌ها و تحقیقات بسیارى از افرادى که تن به جرائم و تبهکاری، در سنین بعدى زندگى مى‌دهند و یا افرادى بى‌بندو بار و لاابالى بار مى‌‌آیند از کسانى هستند که در گذشته مورد تنبیهات سخت قرار گرفته و بر اثر خشونت‌هائى که دیده‌اند عقده‌اى بار آمده‌اند.

بد آموزى‌ها

تنبیهات بویژه در مواردى که براى کودک علتى روشن و توجیه شده نباشد مى‌تواند درس بدى براى کودکان بحساب آید. این درس بدآموز به این صورت است که منطق زور و اعمال خشونت را در آنان تقویت مى‌کند و آنان را به آزاررسانى سوق مى‌دهد.

کودکانى هستند که دعوائى بحساب مى‌آیند و هرآنگاه که با کودکان ضعیف‌تر از خود برخورد کرده‌اند سر از ستمکارى درآورده و به اعمال قدرت پرداخته‌اند. این رفتار از یکسو ناشى از درس ناردستى است که از والدین و مربیان گرفته‌اند و از سوى دیگر وسیله‌اى است براى عقده‌تکانى و نجات دادن خود از احساس فشارى که در درون دارند.

آسوده کردن ناصواب وجدان

کودکى که جرمى مرتکب شده و بدنبال آن مورد تنبیه قرار گرفته خود را در رابطه با آن جرم برئ الذّمّه مى‌بیند. وجدانش راحت است از آن بابت که کار بدى کرده وعقوبت خود را یافته است. و این امر نوعى معامله را در امر گناه در فکر او مستقر مى‌سازد و وجدان او را مى‌کشد.

بعدها که باز هم هوس همان لغزش و اشتباه را بکند مى‌تواند با جرأت در آن وادى وارد شده و از هم‌اکنون پیش‌بینى وضع خود را داشته باشد. مى‌داند در ازاى فلان لغزش چه عقوبت و دشوارى براى او مطرح است و به معامله با والدین و مربیان مى‌پردازد! جرم از او، تنبیه از آنان.

هوش چندگانه چیست؟

ترجمه : علی فارسی‌نژاد

چارچوب های ذهن

با توجه به نظرات هوارد گارنر ،هوشهای چندگانه هفت راه مختلف برای نشان دادن قابلیت فکری هستند.

انواع هوش چندگانه کدامند؟

هوش دیداری / فضایی

این نوع هوش توانایی درک پدیده های بصری است. یادگیرنده های دارای این نوع هوش ، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشه ها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم خوششان می‌آید.

مهارت های آنها شامل موارد زیر است:

ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها و شکل ها، حس جهت شناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعاره‌ها و تمثیل های تصویری (احتمالا از طریق هنرهای تجسمی)،دستکاری کردن تصاویر، ساختن، تعمیر کردن و طراحی وسایل عملی، تفسیر تصاویر دیداری.

شغل های مناسب برای آنها عبارتند از:

دریانورد،مجسمه ساز، هنرمند تجسمی، مخترع، کاشف، معمار، طراح داخلی، مکانیک، مهندس

هوش کلامی/ زبانی

این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از کلمات و زبان. این یادگیرنده‌ها مهارت های شنیداری تکامل یافته ای دارند و معمولا سخنوران برجسته ای هستند. آنها به جای تصاویر، با کلمات فکر می‌کنند.

مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:

گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمه ها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل کاربرد زبان

شغل های مناسب برای آنها عبارتند از:

شاعر، روزنامه نگار، نویسنده، معلم، وکیل، سیاستمدار، مترجم

هوش منطقی / ریاضی

هوش منطقی / ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد. این یادگیرنده‌ها به صورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی فکر می‌کنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار می‌کنند. آنهاا همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سوال های زیادی می‌پرسند و دوست دارند آزمایش کنند.

مهارت های آنها شامل این موارد می‌شود:

مسئله حل کردن، تقسیم بندی و طبقه بندی اطلاعات، کار کردن با مفاهیم انتزاعی برای درک رابطه شان با یکدیگر، به کاربرددن زنجیره طولانی از استدلالها برای پیشرفت، انجام آزمایش های کنترل شده، سوال وکنجکاوی در پدیده های طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کار کردن با شکل های هندسی

رشته های شغلی مورد علاقه آنها عبارتند از :

دانشمند، مهندس، برنامه نویس کامپیوتر، پژوهشگر، حسابدار، ریاضی دان

هوش بدنی/جنبشی

این هوش یعنی توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا. این یادگیرنده‌ها خودشان را از طریق حرکت بیان می‌کنند. آنها درک خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند (به عنوان مثال در بازی با توپ، یا استفاده از تیرهای تعادل مهارت دارند)انها از طریق تعامل با فضای اطرافشان قادر به یادآوری و فرآوری اطلاعات هستند.

مهارت های آنها شامل این موارد می‌شود:

رقص، هماهنگی بدنی، ورزش، استفاده از زبان بدن، صنایع دستی، هنرپیشگی، تقلید حرکات، استفاده از دست هایشان برای ساختن یا خلق کردن، ابراز احساسات از طریق بدن

شغل های مورد علاقه آنها عبارتند از :

ورزشکار، معلم تربیت بدنی، رقصنده، هنرپیشه، آتش نشان، صنعتگر

هوش موسیقی / ریتمیک

این نوع هوش یعنی توانایی تولید و درک موسیقی. این یادگیرنده های متمایل به موسیقی با استفاده از صداها، ریتم‌ها و الگوهای موسیقی فکر می‌کنند. آنها بلافاصله چه با تعریف و چه با انتقاد، به موسیقی عکس العمل نشان می‌دهند. خیلی از این یادگیرنده‌ها بسیار به صداهای محیطی (مانند صدای زنگ، صدای جیرجیرک و چکه کردن شیرهای آب) حساس هستند.

مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:

آواز خواندن ، سوت زدن، نواختن آلات موسیقی، تشخیص الگوهای آهنگین، آهنگ سازی، به یاد آوردن ملودی ها، درک ساختار و ریتم موسیقی

شغل های مناسب برای آنها عبارتند از :

موسیقی دان، خواننده، آهنگساز

هوش درون فردی

یعنی توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران. این یادگیرنده‌ها سعی می‌کنند چیزها را از نقطه نظر آدم های دیگر ببینند تا بفهمند آنها چگونه می‌اندیشند و احساس می‌کنند. آنها معمولا توانایی خارق العا د ه ای در درک احساسات، مقاصد و انگیزه‌ها دارند. آنها سازمان دهند ه هاس خیلی خوبی هستند، هرچند بعضی وقت‌ها به دخالت متوسل می‌شوند. آنها معمولا سعی می‌کنند که در گروه آرامش را برقرار کنند و همکاری را تشویق کنند. آنها هم از مهارت های کلامی (مانند حرف زدن) و هم مهارت های غیرکلامی (مانند تماس چشمی، زبان بدن) استفاده می‌کنند تا کانال های ارتباطی با دیگران برقرار کنند.

مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:

دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران (نقطه نظر دوگانه)، گوش کردن، همدلی، درک خلق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه به خلق و خو ، انگیزه‌ها و نیت های مردم، رابطه برقرار کردن چه از طریق کلامی چه غیر کلامی، اعتماد سازی، حل و فصل آرام درگیری ها، برقراری روابط مثبت با دیگر مردم

شغل های مناسب برای آنها عبارتند از :

مشاور، فروشنده، سیاست مدار، تاجر

هوش برون فردی (فرا فردی)

این هوش یعنی توانایی درک خود و آگاه بودن از حالت درونی خود. این یادگیرنده‌ها سعی می‌کنند احساسات درونی، رویاها، روابط با دیگران و نقاط ضعف و قوت خود را درک کنند.

مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:

تشخیص نقاط ضعف و قوت خود، درک و بررسی خود، آگاهی از احساسات درونی، تمایلات و رویاها،ارزیابی الگوهای فکری خود، باخود استدلال و فکر کردن ، درک نقش خود در روابط با دیگران

مسیرهای شغلی ممکن برای آنها عبارتند از:

پژوهشگر، نظریه پرداز، فیلسوف

 

متهمان آزمون ضمن خدمت فرهنگیان آزاد شدند

خبرگزاری فارس: متهمان آزمون ضمن خدمت فرهنگیان با سپردن وثیقه های 80 و 50 میلیون تومانی آزاد شدند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، ‌آزمون ضمن خدمت معلمان شهرستان‌های استان تهران که در 6 بهمن‌ سال گذشته با محوریت کتاب سنن النبی برگزار شد، مشتمل بر برخی سئوالات نامناسب بود.

وزارت آموزش و پرورش و قوه قضاییه به پیگیری این موضوع پرداختند که در این رابطه 5 نفر به قوه قضاییه معرفی شدند که در همان مراحل اولیه دو نفر از متهمان ‌آزاد‌ و پس از بازجویی‌های اولیه دو نفر دیگر از متهمان نیز با قرار وثیقه آزاد‌ شدند و متهم اصلی نیز که در بازداشت موقت به سر می‌برد با قرار وثیقه آزاد شده    است.

بر اساس این گزارش، متهم اصلی آزمون و دو نفری که قرار بود با قرار وثیقه آزاد شوند در تاریخ 28 اسفند سال گذشته آزاد شدند.

قرار بازداشت موقت طراح آزمون ضمن خدمت فرهنگیان به دلیل عدم سوء نیت به قرار وثیقه تبدیل و نامبرده از زندان آزاد شد. میزان وثیقه متهم برگزاری آزمون 80 میلیون تومان و وثیقه دو نفر دیگر 50 میلیون تومان تعیین شده          است.

نظر نویسنده:

این سئولات از کتاب سنن النبی  علامه سید محمد حسین طباطبائی ترجمه حسین استاد ولی  طرح شده بود . گویا معرفی کننده این کتاب برای آزمون  سوء نیتی نداشته است. بلکه هدف آن آشنائی معلمان با سنت پیامبر اسلام (ص) بوده است کتابی که نویسنده آن یکی از شخصیت های معروف علمی حوزه میباشد. طراح سئولات هم به نظر نمی رسد که هدف سوئی داشته باشد. چون هر کسی که این کتاب را خوانده باشد به خوبی درک خواهد کرد که سئوال طرح کردن از این کتاب چقدر دشوار است . گویا طراح سئوال در طرح سئولات دچار مشکل و در تنگنا بوده است که چگونه باید سئوالات را از بین روایات گوناگون طرح کند. چون این کتاب از روایات و احادیث آکنده است برای همین  طرح کردن سئوال را مشکل کرده است.

علیرغم چنین واقعیتی در مورد این سئولات بیمورد جنجال شد و چه حرفهای نسنجیده ای که زده نشد. و چه بی گناهانی را که متهم نکردند. به جای این جنجالها بهتر است جنجالی هم  در کوتاهی مسئولان در رسیدگی و پیگیری به وضعیت آموزش و پرورش راه بیاندازند تا این وضیت رو به تنزل ادامه پیدا نکند. 

سئوالاتی که میگویند موهن است:

1- رسول خدا(ص) هرگز با... غذا نمی‌خورد.

الف. دو انگشت    ب. سه انگشت     ج. چهار انگشت          د. پنج انگشت

2- موی سر رسول خدا....

الف. سیاه بود    ب. سفید بود     ج. جز چند مو بقیه سیاه بود    د. در آخر عمر سفید شد

3- رنگ ریش پیامبر چگونه بود؟

الف. سراسر سفید حتی بالا‌ی زنخدان            ب. سراسر سیاه حتی بالا‌ی زنخدان  

ج. بالا‌ی زنخدان سفید و بقیه جوگندمی          د. بالا‌ی زنخدان جوگندمی و بقیه سفید

4- رسول خدا(ص) به کدام سمت می‌خوابید؟

الف. به پشت          ب. به سینه            ج. به راست             د. به چپ

5- مهر نبوت در کدام قسمت بدن پیامبر نمایان بود؟

الف. بین شانه‌ها      ب. روی صورت        ج. روی پیشانی       د. بین سینه‌ها

6- رسول خدا (ص) از گوشت گوسفند کدام قسمت را دوست داشت؟

الف. ماهیچه ـ سردست        ب. ران ـ سردست          ج. ران ـ جگر       د. جگر و قلوه

7- کدام یک از گزینه‌های زیر از خصلت‌های خروس است که با خصلت پیامبر سازگار نیست؟

الف. وقت شناسی ـ غیرت مردانه                 ج. وقت شناسی ـ سخاوت     

ب. شجاعت و کثرت آمیزش با همسر             د. برچیدن غذا از زمین ـ تند راه رفتن

8- رسول خدا در خوردن کدامیک از موارد زیر کسی را با خود شریک نمی‌کرد؟

الف. غذا           ب. نان جو            ج. انار           د. ماهیچه گوسفند

9- رسول خدا در چه حالی اصلا دیده نشد؟

الف. در حال مجامعت با زنان             ب. در حال بول و غائط           

ج. در حال خرید از بازار                    د. نوشیدن آب در حالت نشسته

10- آیا مخرج بول و غائط با سه سنگ پاک می‌شود؟

الف. هر دو پاک می‌شود                    ب. هیچ‌کدام پاک نمی‌شود           

 ج. مخرج بول پاک می‌شود ولی مخرج غائط پاک نمی‌شود  

  د. مخرج بول پاک نمی‌شود ولی مخرج غائط پاک می‌شود.

11- به فرموده امام صادق(ع) مقدار آب مصرفی آن حضرت برای وضو و غسل به ترتیب کدام است؟

الف. یک صاع ـ یک صاع                        ب. یک مد ـ یک مد 

ج. یک مد ـ یک صاع                             د. یک صاع ـ یک مد

12- جبرئیل به پیامبر دستور داد که قرآن را در حالت... بخواند.

الف. ایستاده              ب. نشسته                ج. خوابیده                 د. سواره

13- موی سر رسول خدا...

الف. سیاه بود                                       ب.سفید بود               

 ج. جز چند مو بقیه سیاه بود                    د. در ‌آخر عمر سفید شد

14- به فرموده امام صادق‌(ع) خداوند متعال در رسول خدا(ص) چند روح قرار داده است؟

الف. روح القدس ـ روح الایمان ـ روح القوه    ب. روح القدس ـ روح الشهو‌ه ـ روح الحیاه          

 ج. روح القوه ـ روح الشهوه ـ روح الخلوه                   د. الف و ب صحیح است.

 

مهارت های اجتماعی و کودکان

 

آیا تاکنون آرزو کرده اید که کاش می توانستید از روزنه ای روی دیوار یا پنجره ی کلاس، رفتار کودک خود را در مدرسه زیر نظر بگیرید؟ آیا فرزندتان رفتار اجتماعی مناسبی دارد؟ به طور مثال اگر از سوی همکلاسی هایش به بازی دعوت نشود یا در گروه رزرو قرار بگیرد. احساس ناراحتی خواهد کرد؟

دکتر" MARTIN SELIGMAN" رهنمودهای ارزشمندی را در باره ی مهارت های اجتماعی کودکان ارائه کرده است. او معتقد است کودکانی می توانند به راحتی دوست پیدا کرده و آنها را حفظ کنند، که از مهارت های اجتماعی برخوردارند و ما می توانیم مهارت های لازم را به آنها بیاموزیم.

تفکر سرد ، تفکر گرم چیست؟

بچه هایی که از مهارت های اجتماعی کافی برخوردار نیستند، انگیزه ی کودکان دیگر را به خوبی متوجه نمی شوند و به غلط برداشت می کنند، در نتیجه به سرعت و نسنجیده پاسخ می دهند.

دکتر " SELIGMAN" به اینگونه پاسخ گویی «تفکر گرم» می گوید. یعنی به جای اینکه کودک تأمل کند، بدون فکر کردن و اندیشیدن، به سرعت تصمیم گیری می کند. «تفکر سرد» بر عکس نوع اول، به معنای صبر کردن و آرام و کند کردن فرآیند فکر کردن و تصمیم گرفتن است. «تفکر سرد» را می توان به فرزندان آموخت. به مثال زیر توجه کنید:«تو می خواهی آب بخوری، در صف می ایستی، در مقابل تو 5 کودک دیگر ایستاده اند، صبر می کنی تا نوبت به آنها برسد و هر کدام آب بخورند و بروند، ولی در انتهای صف، 2 کودک به بازی مشغولند، پشت سر تو سعید ایستاده است. بچه هایی که بازی می کنند به سعید برخورد کرده، او هم با تو برخورد می کند و درست زمانی که نوبت آب خوردن تو رسیده، تو را هل می دهد و باعث می شود که صورت تو خیس شود...»تو هیچ یک از ماجراهایی را که اتفاق افتاده نمی بینی و تنها سعید را می بینی که تو را هل داده و سبب شده تا صورتت خیس شود. در این شرایط، امکان بروز واکنش نامناسب وجود دارد. در حالی که می توانیم به کودک خود بیاموزیم که مانند یک کارآگاه از وضعیت موجود فهرستی تهیه کند و برای کنترل هر یک از شرایط، راه حلی ارائه دهد و طرز فکر خود را بیان نماید.

ما می توانیم به کودکان خود بیاموزیم که نخستین قدم در حل مسئله، توقف کردن (STOP) و فکر کردن (THINK) است. سرعت داشتن در تصمیم گیری بدون اندیشیدن یا به صورت سطحی برآورد کردن شرایط پرداختن، واکنش های مناسبی را به دنبال نخواهد داشت.

جا به جا کردن «تفکر گرم» با «تفکر سرد»

اندیشه های گرم، اندیشه هایی هستند که با سرعت به مغز می رسند. کودکانی که اندیشه های گرم از ذهنشان می گذرد معتقدند که در صورت بروز مشکل بین آنها و کودکان دیگر، همیشه فرد مقابل مقصر است و از روی عمد کاری را انجام داده است. اینگونه اندیشیدن، کودک را وادار می کند تا بازخوردهای سریع و بی اختیار بروز دهد، پیش از آنکه درباره ی اتفاقی که افتاده فکر کرده و آن را برای خود تحلیل کند. اندیشه های سرد، اندیشه هایی هستند که ما را در جمع آوری همه ی اطلاعات پیرامونمان یاری می دهند و ما می توانیم با تحلیل اطلاعات خود، تشخیص دهیم که چه اتفاقی افتاده است. اندیشه های سرد، ما را آرام می کنند. در حالی که اندیشه ی گرم بر سرعت تصمیم گیری های ما می افزایند. معمولاً پاسخ هایی که از اندیشه های گرم ناشی شده اند وضعیت موجود را وخیم تر می کنند. برای کسب مهارت در «اندیشیدن سرد» لازم است که فرق بین « تفکر گرم» و « تفکر سرد» را به کودک خود بیاموزیم. نمونه های زیر را برای کودک خود بخوانید و از او بپرسید کدامیک از پاسخ ها از « تفکر سرد» و کدام یکی از « تفکر گرم» ناشی شده اند؟

1- سعید فوتبال بازی می کند. زنگ تفریح است و بچه های دیگر هم در حیاط مدرسه حاضرند. ناگهان ضربه محکمی به توپ می زند و توپ به صورت «تو» برخورد می کند. تو می اندیشی:

الف) چی ؟ تصادفی بود؟ یا اینکه سعید می خواهد دعوا را شروع کند؟

ب) او از روی عمد این ضربه را به صورت من زد. من هم به شکلی دیگر و شدیدتر تلافی خواهم کرد؟

2- مریم برای دوست خود 3 بار پیغام تلفنی گذاشته است تا با او تماس بگیرد ولی او این کار را نمی کند. مریم چه فکری می کند؟

الف) چرا به من تلفن نمی کند؟ آیا از دست من ناراحت است شاید فراموش کرده که به پیغام گیر گوش دهد؟ شاید برادرش به پیغام گیر تلفن گوش کرده و فراموش کرده که به او بگوید؟

ب) او حتماً منظوری از این کارش داشته، به صورتی رفتار می کند که گویی از تماس من بی خبر است.

3- علی قصد دارد که دوستش را ساعت 30/3 در فروشگاه ببیند. او در فروشگاه حاضر می شود، 30 دقیقه منتظر می شود ولی از دوستش خبری نیست. او فکر می کند.

الف) عجب آدم بدقولی است. او که بهترین دوست من است حالا می خواهد مرا اذیت کند، من هم او را کنار می گذارم.

ب) چه اتفاقی افتاده؟ اگر او نمی خواست به فروشگاه بیاید پس چرا به من قول داد؟ ممکن است اتفاقی افتاده باشد یا حادثه ای پیش آمده است. بهتر است بار دیگر با او تماس بگیرم و بفهمم که چه شده است...پس از اینکه کودک شما توانست فرق بین یک «فکر گرم» و یک «فکر سرد» را بشناسد، با او تمرین کنید تا بتواند پاسخ مناسبی در برخوردهای اجتماعی خود بروز دهد. برای کودک خود نمونه هایی از وقایعی که برای کودکی به سن او ممکن است اتفاق بیفتد تعریف کنید و از او بخواهید که یک «فکر گرم» و یک «فکر سرد» ارائه دهد. او را برای تصمیم گیری آرام و دور از پیش داوریهای سریع، یاری کنید.

مثال 1: قرار است که دوستانت را در جایی ملاقات کنی و با هم به مدرسه بروید. تو در ساعت معین حاضر می شوی ولی هیچیک از دوستانت در ساعت معین نمی آیند، 5 دقیقه دیگر هم منتظر می شوی ولی از دوستانت خبری نیست.

تفکر گرم: آنها مرا دست انداخته اند...

مثال 2: تو در صف یک فروشگاه ایستاده ای، فروشنده با مردی که پشت سر تو ایستاده صحبت می کند و جنس مورد نظرش را می آورد و تو هنوز منتظر ایستاده ای...

تفکر گرم: این مرد (فروشنده) بچه ها را دوست ندارد.

مثال 3: تو می خواهی فوتبال بازی کنی ولی روز اول که وارد تیم می شوی بچه ها شروع می کنند به خندیدن و شوخی کردن...

تفکر گرم: آنها به من می خندند و می خواهند مرا مسخره کنند.

مثال 4: تو به خواهرات اجازه دادی که نوارت را به دوستش قرض بدهد ولی ساعت 3 آن را به شما برگرداند. ساعت 15/3 است و تو می خواهی به منزل دوستت بروی و نوار را به او بدهی اما هنوز نه خواهرت آمده و نه به نوار دسترسی دارد...

تفکر گرم: خواهرم می خواهد مرا اذیت کند. فراموش نکنید که هنگام پاسخگویی در هر یک از شرایط پیشنهادی، بهتر است خود کودک شما فکر کند و باز خوردهای احتمالی خود را شرح دهد. سپس می توانید به او کمک کنید که فکرهای بهتر و مناسب تری داشته باشد و آنها را به ذهن خود بسپارد و در موقعیت های بعدی به کار برد.

نتیجه گیری:

برای اینکه کودک ما در اجتماع بتواند رفتاریهای مناسبی داشته باشد بهتر است به 3 توصیه زیر برای تکمیل مطالب پیشین توجه نماییم:

به کودک خود شرح دهیم که پیش از تصمیم گیری و حل مسئله لازم است بدانیم که فرد مقابل ما به چه چیزی فکر می کرده و چرا چنان رفتاری را بروز داده است؟

• آیا می توانیم بفهمیم که فرد مقابل ما چه احساسی داشته و چگونه فکر می کرده است؟ بله، نگاه کردن به چهره افراد بهترین راه شناختن وضعیت احساسی آنهاست. آیا عصبانی است، ترسیده، نگران است یا مخالفت می کند؟ هر یک از چهره ها دانستنی هایی درباره عملکرد و رفتار فرد به شما می دهند.

• دیگر اینکه می توانیم از فرد مقابل خود سؤال کنیم. به طور مثال اگر دختر شما وارد کتابخانه شده و می بیند که دو نفر از دوستانش به او می خندند، ممکن است فکر کند به او می خندند و پاسخ هایی چون، ناراحت شدن، ترک کردن کتابخانه و ... کناره گیری از آنها را نشان دهد، در حالی که اگر از آنها بپرسند به چه چیزی می خندند؟ به طور حتم از پاسخ آنها نادرست بودن فکر خود تعجب زده خواهد شد.

• توصیه سوم اینست که خودمان را به جای فرد مقابل بگذاریم و حدس بزنیم که چگونه احساس می کند و چگونه عمل خواهد کرد. زمانی که کودک شما در باره مشکلی که با دوست یا همکلاسی خود دارد با شما صحبت می کند، از او بخواهید خود را به جای او بگذارد، سپس از او بپرسید چگونه حس می کند و می خواهد چگونه رفتاری داشته باشد؟

منبع: خانواده سبز

 

پویش معلمان

خانواده بزرگ معلمان با جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر با تمامی اقشار گوناگون جامعه از طریق دانش‌آموزان تحت تربیت خود در ارتباط بوده و تأثیرگذاران مستقیم بر خانواده‌ها و جامعه هستند.

 پرداختن به وضعیت این قشر از این جهت که می‌توانند بانیان فرهنگ ایرانی‌- اسلامی در این جامعه باشند و بر جوانب گوناگون زندگی افراد و جوامع تأثیرگذار باشند، حایز اهمیت خواهد بود.

در  چند دهه اخیر در تاریخ کشورمان، اگر چه شاهد توجهات به فرهنگیان و حرکت‌هایی  نیز  از سوی آنان بوده‌ایم، لیکن این توجهات و حرکت‌ها در همه دوره‌ها به نحو کامل رضایت‌بخش و ثمربخش نبوده‌اند که ریشه این امر را می‌بایست در ناکافی بودن  و ناکارآمد بودن حرکت‌ها دنبال کرد.

چنانچه موضوع پرداخت هماهنگ حقوق در سال 68، اختصاص بن در سال 80 ، افزایش 4 درصدی حقوق نسبت به سایر کارکنان دولت و افزایش 10 درصدی فوق‌العاده جذب مشاغل به معلمان، رضایت بلندمدت آنها را تأمین ننموده و فقط نقش مسکّن را ایفا کرده است که شاید علت این توجه ناقص را در تقسیم فرهنگیان به معلم و عضو هیأت علمی بتوان یافت که در این میان نقش معلم به عنوان یک عضو خانواده فرهنگی جامعه نادیده گرفته شده است.

از آنجا که حرکت‌ معلمان در گذشته فاقد انسجام بوده  است، پس از مدتی و شاید با تزریق مسکّن خاموش شده و برای  مدتی جز شنیدن صداهای پراکنده از آنان، حرکتی مشاهده نمی‌شود.

 در جریان حرکت اعتراضی معلمان در سال‌های اخیر نیز چون این حرکت فاقد انسجام بود نتوانست از فرصت‌های ممکن استفاده کند و خانواده فرهنگیان را فعالانه به حرکت در آورد.

لذا مشاهده می‌کنیم که در جریان این حرکت‌ها عناصر فرصت‌طلب وارد صحنه شده و نظام سیاسی را رو در روی معلمان قرار داده‌اند، علاوه بر عوامل فوق‌الذکر به اعتقاد نگارنده آسیب‌پذیری حرکت معلمان را می‌توان در ابعاد زیر بررسی کرد:

عدم توجه به امر آموزش در سطح کلان و ملی:

 در سطح کلان و ملی، پایین بودن اعتبارات آموزشی نسبت به سایر بخش‌ها و پایین آمدن ارزش علم و دانش در سطح افکار عمومی سبب شده است نیروهای کار‌آمد و  توانمند جذب مراکز آموزشی و فرهنگی نشوند که پیامد این امر پایین آمدن سطح فرهنگ جامعه و ضعیف و ناتوان شدن مربیان آموزشی شده است.

عدم رشد سازمان‌های غیررسمی معلمان:

 وجود جو بی اعتمادی در  جامعه فرهنگیان سبب شده است تا معلمان نسبت به یکدیگر اعتماد کافی نداشته باشند و نیز بازار شایعه پراکنی و هجویات باعث ایجاد نوعی بدبینی و عدم امنیت شغلی شده که در نهایت مانع اساسی در عدم رشد سازمان‌های غیررسمی در آموزش و پرورش شده است.

مشکلات مالی:

 بیشتر تشکل‌های صنفی به دلیل عدم ارتباط با کانون‌های ثروت و قدرت و نیز عدم پرداخت حق عضویت از سوی اعضا در انتشار و تکثیر اطلاعیه‌ها، انتشار جزوه‌های آموزشی، انتشار نشریه، نداشتن امکانات اولیه دارای مشکلات عدیده‌ای هستند که از ابتدای شروع فعالیت گریبانگیر آنها خواهد بود، در حالی که برخی دیگر از تشکل‌ها تحت حمایت دولت بوده و از بودجه عمومی وزارتخانه‌ ارتزاق می‌کنند.

ضعف تئوریک و پایین بودن سطح نگرش برخی از فرهنگیان:

 تمامی تشکل‌های موجود در آموزش و پرورش تاکنون طرحی مدون در باره وضعیت حاکم بر آموزش و پرورش و مشکلات اصولی فرهنگیان ارائه نداده‌اند و این موضوع سبب شده است تا همواره این تشکل‌ها مطالباتشان به صورت شعارهای سطحی  مطرح شود.

 تشکل‌های صنفی موجود در آموزش و پرورش برای آن که در آینده حرفی برای گفتن داشته باشند، باید ابتدا اقدام به افزایش سطح بینش معلمان کرده در حوزه سازمانی خود مبانی تئوریک محکم و درستی پیدا  کنند تا بتوانند مسایل گوناگون آموزش و پرورش  را تبیین کنند.

زیر سؤال رفتن منزلت اجتماعی معلمان و نداشتن امنیت شغلی:

معمولاً عدم توجه به امر آموزش در سطح کلان و استفاده از فضاهای آموزشی و تریبون‌های رسمی کشور و... که موجبات زیر سؤال رفتن منزلت اجتماعی معلمان را فراهم ساخته، سبب شده است معلمان باور به این که می‌توانند تحول و تغییر بیافرینند، را از دست بدهند.

مدیران سازمان‌های رسمی:

 برخی‌از  مدیران سازمان‌های رسمی آموزش و پرورش، به دلیل این که معمولاً خود به صورت غیر انتخابی بر سر کار آمده‌اند، اعتقاد اندکی به تشکل‌های صنفی در آموزش و پرورش دارند و به همین خاطر در بسیاری از موارد چون با مسایل حقوق صنفی معلمان روبه‌رو می‌شوند، واکنش نامناسبی نشان داده و با استفاده از اهرم‌های اداری همکارانی را که علاقه‌مند به دنبال کردن این‌گونه مسایل هستند، از صحنه خارج می‌کنند و به همین خاطر مشاهده می‌کنیم که معلمان کمتر حاضر می‌شوند در امور صنفی مشارکت کرده و یا فعالیت در تشکل‌ها را دنبال کنند.

14 فروردین 86 - روزنامه همشهری - امیر عباس میرزا خانی

همچنین برای مطالعه بیشتر می توانید به پست « اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به معلمان» از نویسنده وبلاگ مراجعه کنید.

 

 

 

تشویق و تنبیه کودکان؛ چه وقت و چگونه؟

به‌طور قطع و یقین همه کارهای خوب و مثبت را دوست دارند و آن را تحسین می‌کنند و البته افرادی هم که این اعمال را انجام می‌دهند، نزد همه محبوب و قابل قبول می‌شوند.

وقتی کودکی کار مثبتی را انجام می‌دهد و مورد قبول والدین قرار می‌گیرد، والدین با دادن پاداش و هدیه‌ای اورا مورد تشویق قرار می‌دهند و او را تحسین می‌کنند که مثلاً این کار تو که غذای خود را کامل خوردی یا اتاق خودرا مرتب کردی کار بسیار خوبی بوده است و با این پاداش و تشویق که شاید یک اسباب بازی و یا یک جعبه مدادرنگی باشد، به او می‌فهمانند این کار خود را تکرار کند. ولی اگر کودک خطایی بکند پدر و مادر او را تنبیه می‌کنند که این کار تو ناپسند بوده است و با این تنبیه که شاید محروم کردن از دیدن تلویزیون باشد، به او می‌گویند این کار خود را تکرار نکند البته یک نکته بسیار مهم و قابل توجه اینجا وجوددارد که هم تنبیه و هم تشویق نباید از حد خود تجاوز کند اگر برای کار مثبت تشویق سنگینی انجام گیرد، توقع کودک بالا می‌رود و اگر با پاداش‌های کوچکتر از آن راضی نمی‌شود و بیشتر از آن می‌خواهد که دیگر برای آن فایده‌ای ندارد و همین‌طور تنبیه اگر بیش از حد باشد مثلاً تنبیه‌های بدنی شدید می‌تواند کودک را به آن چیز خاص بدبین کند.

نکته‌ای دیگر که در اینجا باید ذکر کرد، این است که اگر تنبیه و یا تشویق می‌خواهد صورت بگیرد، باید بلافاصله بعد از عمل کودک انجام بگیرد و فاصله‌ای بین آن نیفتد چون اثر تنبیه و تشویق را از بین می‌برد باید اگر می‌خواهیم تنبیه کنیم آن را بلافاصله به کار ببریم که کودک متوجه شود کار او ناپسند و بد بوده است و در مورد تشویق هم همینطور اگر بگذاریم از وقت آن بگذرد کار کودک را بی‌ارزش کرده‌ایم و کودک فراموش می کند این تشویق و یا تنبیه به چه خاطری بوده است. اگر خواستیم کودک را تنبیه کنیم باید او را متناسب با عملی که انجام داده، از یک سری چیزها که به آن علاقه دارد، محروم کنیم مثلاً یک ساعت او را از بازی کامپیوتری که دوست دارد محروم کنیم. این نمونه تنبیه نباید به مدت طولانی باشد چون اثر آن کم خواهد بود و اگر خواستیم کودک را تشویق کنیم چیزهایی را که دوست دارد در حد توان در اختیار او می‌گذاریم و متناسب با عمل مثبتی که انجام داده است برایش تهیه می‌کنیم. البته در مورد تنبیه درباره کودک باید در آخر کار یک تشویق هم برای آن صورت گیرد تا کودک انگیزه داشته باشد که این کار خطا را تکرار نکند. به‌طور فرض اگر کودک را به خاطر کار بدی که انجام داده تنبیه کرده‌ایم به او بگوییم که اگر این دوره تنبیه را گذراند و کار بدش را جبران کرد چیز مورد دلخواه او را برایش تهیه می‌کنیم. در مورد کار مثبت هم به همین گونه است اگر کودک کار مثبتی انجام داد به او می گوییم اگر این کار خود را ثبات بخشد پاداش‌های بعدی در انتظار او خواهد بود.

تشویق کودکان خجالتی

کودکان خجالتی خود را به برخوردهای اجتماعی و همزیستی با دیگران تشویق نمایید. برای اینکار راههای زیادی وجود دارد ، به عنوان مثال ، اگر کودک خجالتی در هنگام سلام یا خداحافظی ، نخواهد به شخص چیزی بگوید ، سعی کنید او را وادار به دست دادن برای سلام یا خداحافظی نمایید.

دست دادن قدمی است در مسیر درست. راه دیگر این است که با کودک دیگری وارد یک بحث هیجان انگیز بشوید و هنگامی که بحث داغ شد ، از کودکتان سؤال کنید که نظر وی در مورد موضوع مورد بحث چیست و البته مراقب باشید که وی را زیاد تحت فشار قرار ندهید زیرا ممکن است مقاومت بیشتری ایجاد کند. به یاد داشته باشید که کودک در بعضی روزها بهبودی نشان خواهد داد و بعضی روزها خیر.

برای کودکان خجالتی یک هدف معقول و دشوار این است که هر روز حداقل یک کلمه به یک فرد جدید بگوید. سایر موارد مناسب ، می تواند صحبت کردن در مقابل همه افراد کلاس ، شرکت کردن در بازی های تیمی یا پرسیدن یک سؤال از معلم باشد.

تنبیه

همیشه دقت داشته باشید که تنبیه فرزندتان با کار خلافی که او انجام داده همخوانی داشته باشد و از نظر او عادلانه باشد. شما فرزندان خویش را برای ورود به اجتماع و ایجاد یک زندگی مستقل آماده می کنید و بنابراین تنبیه نیز باید نتیجه کار خلاف باشد. این روش هر نوع رنجشی را نیز در بچه ها از بین می برد زیرا تنبیه نتیجه کار خلاف آنها بوده است . البته به خاطر داشته باشید که هیچگاه از تنبیه بدنی استفاده نکنید.

                                                        

کودکان را کتک نزنید

کودکان از سن هشت ماهگی و بالاتر به لوازم زینتی علاقمند می شوند و گاهی کشوی مربوط به لوازم زینتی مادرشان را باز می کنند و آنها را از روی کنجکاوی به هم می ریزند. اما در بسیاری از موارد دیده شده است که مادران وقتی با این موضوع روبرو می شوند ، فرزند خویش را کتک می زنند و معمولاً یک سیلی به وی می زنند و یا ضربه ای آبدار به پشت دست کودک می زنند تا به او بفهمانند که نباید این کار را انجام دهد. این مادران اعتقاد دارند که در این سنین ، هشدار دادن به کودکان و یا محروم کردن آنان از چیزی ، کاری از پیش نمی برد و فقط تنبیه بدنی سبک ! در آن لحظه ، کودک را از کار خطا باز می دارد.

اگر به کودک بگوییم یا بفهمانیم ! که اجازه ندارد با محتویات گنجه یا کمد مادر و یا کیف مادر یا ... بازی کند مهارت شناختی که به دنبال درک نتیجه امور بدست می آید ، در او از بین می رود. اما کتک زدن هم نتیجه بهتری ندارد زیرا کودکی که کتک می خورد می داند که چه خطایی از او سر زده است اما نمی تواند آن را به خاطر بسپارد. حتی ممکن است نکته ای را که به او تذکر می دهید از یاد ببرد و به این فکر نیفتد که کارش بد بوده است.

بنا براین بهترین روش در برخورد با اینگونه موارد ، ایمن کردن محیط اطراف کودک نوپا برای انجام اکتشافات او می باشد. همچنین مادران باید لوازم زینتی و بهداشتی آرایشی خود را در جایی دور از دسترس کودک بگذارند. در موارد دیگر که کودکان بزرگتر می شوند نیز کتک زدن نتیجه ای مطلوبی نخواهد داشت. در این مورد به شرح واقعه ای می پردازیم :

مادری بارها به دختر چهار ساله اش تذکر داده بود که به ظرف کریستال روی میز دست نزند ولی دختر هر بار نافرمانی کرده و به آن ظرف دست میزد ( در این موارد اگر ما بزرگسالان زیادی روی چیزی تاکید داشته باشیم و مدام به کودک بگوییم به آن دست نزند ، کودک بیشتر کنجکاو شده و به دست زدن به آن راقب تر می شود) تا اینکه بالاخره آن ظرف از دست کودک افتاد و شکست. مادر بلافاصله از راه رسید و به کودک پرخاش کرد و وی را کتک زد و سرش داد کشید و کودک هم گریه کنان از اتاق بیرون دوید.

مادر بعد از جارو کردن تکه های شکسته گلدان ، رفت تا به دخترش سر بزند و ناگهان دید که دخترش ، عروسکش را به شدت کتک می زند و سرش فریاد می کشد:« دختر بد ، دختر بد ... ». در این لحظه مادر که با صحنه بدی مواجه شده بود دریافت که رفتارش با کودک چه اثر نامطلوبی روی او گذاشته است.

مادر بعد می گفت: لحظه بسیار بدی بود ، دریافتم که چه کار اشتباهی کردم. خسته و منقلب بودم و ناگهان عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم.

همه والدین در مواقعی که آرامش دارند و یا شاد هستند ، می پذیرند که بچه هایشان را کتک نزنند اما وقتی عصبانی می شوند نمی توانند خود را کنترل کنند در صورتی که ما بزرگسالان باید خشم خود را کنترل نماییم و هنگام عصبانیت بهتر است تا بدست آوردن آرامش کامل ، واکنش نشان ندهیم. کمی استراحت در هنگام عصبانیت و یا مشت کوبیدن به بالش البته دور از چشم کودکان ، یا قدم زدن و یا تلفن به یک دوست ، می تواند کمی تسکین دهنده باشد. وقتی که آرام شدیم دیگر تمایلی به کتک زدن در خود نمی بینیم.

اما والدینی هم که بچه هایشان را کتک نمی زنند معتقدند که در مواقعی که پای جان کودک در میان است باید از روش تنبیه بدنی استفاده کرد. واقعه ای دیگر را بازگو می کنیم :

مادری می گفت: وقتی پسر پنج ساله اش را دید که برای گرفتن توپش تا وسط خیابان دوید ، او را کتک زد. این مادر گفت: اگر راننده به موقع ترمز نگرفته بود حالا پسرم مرده بود. کتک زدن او تنها راهی بود که می توانستم به او بفهمانم که هنگام گذشتن از خیابان باید به هر دو طرف نگاه کند.

این مادر ادامه داد: اما چند هفته بعد از آن هنگامی که به او اجازه دادم تنهایی به خانه دوستش که آن طرف خیابان بود برود ، همانطور که از پنجره نگاهش می کردم متوجه شدم دوباره بدون آنکه به اطراف نگاه کند ، بی مهابا از خیابان گذشت و باز هم بی دقتی کرد.

در این مورد محققان علوم تربیتی می گویند: بهترین روش اینست که هر مرحله را با کودک تمرین نماییم. با وی از خیابان عبور کنیم و هنگام عبور به او بگوییم: « به چپ نگاه کن » ، « به راست نگاه کن » ، « چراغ راهنمایی را ببین » ، « به پیچ خیابان نگاه کن » و ... . طی دوره آموزش ، کودک نباید بدون نظارت دیگری از خیابان عبور کند مگر اینکه ثابت نماید می تواند از خود مواظبت کند.

و اما ماجرایی دیگر:

پسر چهار ساله با آجرهای اسباب بازی خود مشغول ساختن خانه بود که ناگهان خواهر کوچکترش به آنها خورد و همه را خراب کرد. پسرک عصبانی شد و شروع کرد به کتک زدن خواهرش و مادرش که شاهد ماجرا بود بلافاصله سر رسید و شروع به کتک زدن پسرش کرد و در حین کتک زدن به او گفت: « این تنبیه به تو می فهماند که نباید خواهر کوچکت را کتک بزنی!»

پسرک فریاد می زد و می گفت: « او خانه مرا خراب کرد. همیشه طرف او را می گیری و ... ». در چنین موقعیت هایی بعید به نظر می رسد که پسر احساس تاسف از کار خود داشته باشد و متنبه شود و دفعه بعد اگر چنین موردی پیش آید خواهرش را شدیدتر کتک خواهد زد.

از طرفی مادر با کتک زدن او رفتاری را که سعی در از بین بردن آن داشت ، تشدید می کند و کتک زدن را به عنوان راه حل مشکلات ، موجه جلوه می دهد و از طرفی این موضوع را به پسرک القا می کند که بزرگترها حق کتک زدن کوچکترها را دارند.

راه درست برخورد در این موارد اینست که با قدرت بگوییم: « در این خانه کسی حق کتک زدن دیگری را ندارد و بهتر است فوری از خواهرت عذر خواهی کنی و خواهرت هم باید بابت خراب شدن خانه ات از تو عذر خواهی کند و...».

بعضی ها می گویند: من هم وقتی بچه بودم از دست پدر و مادرم خیلی کتک خوردم. حال اگر این اشخاص به خاطرات کودکی خود رجوع کنند ، بعید است که از والدین خود به خاطر اتخاذ این شیوه راضی بوده باشند. باید این حقیقت را پذیرا باشیم که کتک زدن احساسات را جریحه دار می کند و تاثیر نامطلوبی بر روح و روان کودک بر جا می گذارد. امیدواریم که پدر و مادرها فرزندان خود را کتک نزنند و از سایر روشهای تربیتی برای جلوگیری از تکرار خطاهای کودکانشان استفاده کنند.

                                                                 

                             منبع:http://www.aftab.ir 

 

بهبود وضعیت معیشت فرهنگیان را با جدیت دنبال می‌کنیم

وزیرآموزش و پرورش: بهبود وضعیت معیشت فرهنگیان را با جدیت دنبال می‌کنیم

 

وزیرآموزش و پرورش اعلام کرد: بهبود وضعیت معیشت فرهنگیان کشور از طریق این وزارتخانه بطور جدی دنبال می‌شود. " محمود فرشیدی"عصر دوشنبه در حاشیه دیدار باحضرت‌آیت‌الله‌نوری همدانی، در گفت‌وگو اختصاصی باایرنا درپاسخ به‌این سوال که در خصوص تجمع معلمان برای دستیابی به‌حقوقشان چه‌اقدامی کردید،افزود: من خدمتگذار معلمان هستم‌و پیگیر مشکلات آنان می‌باشم.

وی درعین حال بیان داشت: اما دراین رابطه از تجمع معلمان حمایت نمی‌کنم و مطمئن هستم که آنان نیز این تجمعات را به دلیل رعایت حقوق دانش آموزان ادامه نمی‌دهند.

وی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص طرح سوالات موهن و تحقق صحیح‌شعار امسال ادامه داد: آموزش و پرورش سمبل اتحاد بوده و حفظ و تقویت این اتحاد وظیفه ما می‌باشد.

فرشیدی اضافه‌کرد:برخی سال گذشته سعی کردند تا با جنگ روانی به این اتحاد خدشه وارد کنند.

وی‌بیان‌داشت: امسال سعی داریم تا باتلاش مسوولان این وزارتخانه‌زمینه هرگونه سوء‌استفاده را ازبین برده و در راستای شعار سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی فعالیت نماییم.

وی درخصوص استیضاح خود در مجلس شورای اسلامی و درخواست برخی نمایندگان برای استعفا پاسخی نداد وتنها گفت: بااین سوال کام خود را تلخ نکنیم.

فرشیدی همچنین صبح امروز در گفت‌وگو باخبرنگاران موفقیت‌های این وزارتخانه را در دولت نهم کم‌نظیردانست وگفت: بودجه این وزارتخانه با رشد ۵۰ درصدی در سال ۸۵ میانگین حقوق معلمان را سه ملیون ۳۸۰ هزار ریال رسانده است.

وی با اشاره به محدودیت‌های منابع مالی این وزارتخانه اظهار داشت: درصدد هستیم از طریق جلب مشارکت‌های مردمی و ایجاد بسترهای اقتصادی جدید، منابع مالی وزات آموزش و پرورش را افزایش دهیم.

فرشیدی با بیان اینکه سالانه ۴۰هزار نفر از فرهنگیان بازنشسته می‌شوند، گفت:براساس قانون‌استخدامی کشور،نصف تعداد بازنشستگان را می‌توانیم استخدام کنیم.

وی اعلام کرد: جهت تکریم از مقام پیغمبراسلام(ص)، همایش بین‌المللی "سیمای پیامبر(ص)درکتاب‌های درسی کشورهای اسلامی" در اردیبهشت امسال باحضور وزیران آموزش و پرورش و اندیشمندان کشورهای اسلامی در تهران برگزار می‌شود.

وی هدف از سفر خود به استان قم را، استفاده از رهنمودهای مراجع و علما برشمرد و گفت: در این دیدارها مراجع معظم و علمای حوزه علمیه بر حفظ شان، مقام و منزلت معلمان در جامعه تاکید کردند.

وزیر آموزش و پرورش در سفرش به استان قم باحضرات‌آیات ناصر مکارم شیرازی، محمد فاضل لنکرانی، لطف‌الله صافی گلپایگانی، حسین نوری همدانی و آیت‌الله عبدالله جوادی آملی دیدار و گفت‌وگو کرد.

 

اینترنت و معلمان

متاسفانه بیشتر معلمان آشنائی کمتری با کامپیوتر و اینترنت دارند. گر چه بیشتر آنها دوره های ضمن خدمت را در این زمینه طی کرده اند. اما عملا چنین دوره هایی نتوانسته است معلمان را به کامپیوتر و اینترنت مسلط کند چون بسیاری از معلمان اصلا کامپیوتر ندارند.

در این زمینه دانش آموزان نسبت به معلمان خود پیشرو ترند. و تعداد وبلاگ نویسان معلم هم در مقایسه با تعداد کل معلمان و سنخیت شغل آنها با چانه زنی و گسترش علم و فرهنگ بسیار کم است. و همین مسئله  گسترش آگاهی و ارتباط را بین معلمان محدود کرده است. با توجه به اینکه امروز اینترنت مرزهای علم و دانایی را از بین برده است. و حتی سایت هایی که فیلتر شده است با زحمت کم می توان با استفاده از ضد فیلتر  به آنها دسترسی پیدا کرد.

علاوه بر آن ارتباط از طریق اینترنت مهار نشدنی است و حجم مبادله اطلاعات هم بسیار بالا رفته است. حالا فرض کنید  معلمی از این موهبت بی بهره باشد ما چه وضعی خواهیم داشت؟خصوصا جامعه ای که میخواهد اطلاعات را گزینشی برای مردم بفرستد این افراد چگونه می توانند آگاهیهای خود را گسترش دهند؟ آیا ضروری نیست که ما معلمان را برای استفاده هر چه بیشتر از اینترنت مورد تشویق قرار دهیم؟

ترس از مدرسه

عنوان مقاله: ترس از مدرسه

منبع: روزنامه همشهری

نویسنده: وحید خسروشاهیان

اشاره:

هنوز چند روزی به شروع فصل مدرسه باقی نمانده بود که فرید کوچولو، با مامان تو خیابون ها، کوچه و بازارها از این مغازه به آن مغازه به دنبال خرید لباس فرم مناسبی بودند، که مدرسه گفته بود. حتماً باید رنگش سرمه ای با خطهای سفید روی آستین باشد! برای خواهر بزرگش هم روپوشی کرم رنگ با مقنعه ای سرمه ای که مخصوص بچه های راهنمایی بود! مجید برادر بزرگترش هم باید کله اش را نمره چهار می زد! دل تو دلش نبود، نمی فهمید اینقدر التهاب مامان و خواهر بزرگش از چیه؟ او دائم تو خانه می گفت: باز هم شروع شد، باید و سختگیری های مدیر و ناظم و اخم و تخم معلم را تحمل کنیم! باز هم تنبیه! باز هم درس! تکلیف و جریمه! حیف، چقدر زود گذشت، کاش اصلاً مدرسه نمی رفتیم! طفلک فرید، اینها را که می شنید و صحبت های مامان رو که می گفت توی مدرسه مواظب باش این کار را نکنی . درس نخوانی، خانم معلم کتکت می زند و شنیده بود، بچه های شیطون را می اندازند تو اتاق های تاریک و... بابا می گفت آخر که چی لیسانس بگیرند، بیکار و بی عار، ویلون تو خیابونها.

فرید کوچولو اینها را می شنود . پاک ترس ورش می دارد، یعنی مدرسه اینقدر بده! چقدر سختگیرن! چند روز مونده به شروع سال پاشو توی یک کفش می کنه که من مدرسه نمی روم، جیغ می کشید و گریه می کرد که مدرسه را دوست ندارم.

دلیل اینکه بچه ها از مدرسه رفتن می ترسند چیست؟

ترس: Fear

روانشناسان معتقدند ترس یک حالت هیجانی است نسبت به خطر یا یک محرک مضر که شخص از آن آگاه است. عامل ترس می تواند یک شی ء باشد، یک انسان یا مسئله و موقعیت مشخص.

مدرسه هراسی یا ترس از مدرسه

ترس غیر منطقی از مدرسه در واقع معادل واژه School refusal به معنی امتناع از مدرسه رفتن است و یکی از نشانه های اضطراب جدائی از والدین، خانه، خانواده یا شرایطی است که به آن دلبسته و وابسته شده بود.

- امتناع از مدرسه رفتن در هر سنی دیده می شود، اما معمولاً در ابتدای هر مقطع به صورت واضح تر و عینی تر خود را نشان می دهد. تقریباً این مسئله در بین پسرها و دخترها در سنین آغاز مدرسه به طور یکسان دیده می شود، اما در سطوح بالاتر با اندکی تفاوت از یکدیگر سبقت می گیرند. در خانواده هایی که بچه ها با فاصله های زیاد از یکدیگر متولد می شوند شایعتر بوده و همانطور که گفته شد شایع ترین دلیل ترس از مدرسه در بین کودکان و در بدو ورود به مدرسه ناشی از اضطراب جدایی از والدین بخصوص مادر است.

- معمولاً مادران بچه هایی که دچار اضطراب جدایی هستند شخصیتی افراطی، مضطرب، بیش از اندازه حمایت کننده، مردد، غیرمنطقی، حساس و عاطفی (سمپاتیک) دارند که اضطراب خود را با بیان افکار منفی و اضطراب آلود و عمل خود به بچه ها منتقل می کنند.

- اغلب مادران کودکانی که ترس از مدرسه رفتن دارند، افرادی وسواسی، کم تحمل، نکته سنج و موشکاف هستند که احتمالاً خود یا یکی از نزدیکانشان در کودکی دچار همین مشکل بوده اند.

- ترس یا امتناع از مدرسه بیش از آنکه علت شخصیتی، عاطفی یا... داشته باشد، ناشی از یادگیری است. مادر یا پدری که در ارتباط خود با کودکان مفاهیم و نکته های منفی از محرکها و مکانهایی مثل مدرسه یا درس خواندن می دهند وقتی تجربه های منفی توأم با وحشت و ترس و اضطراب، خود را از دوران تحصیل و مدرسه، تنبیه و توبیخ ها به بچه ها انتقال می دهند و از آنها می خواهند مواظب رفتارهایشان باشند، خواه ناخواه، بذر امتناع و ترس از مدرسه را در افکار آنان می کارند.

یک تجربه

- علی کلانترزاده دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی می گوید:من هیچ وقت از مدرسه رفتن نترسیدم، یادم می آید هفته اول مهر بود، درست تا یک هفته هیچ تکلیف و مشق به ما ندادند، فقط خانم معلم می آمد در مورد کتابها و درسهایمان چیزهایی می گفت و می رفت، همیشه لبخند می زد، هیچ وقت ندیدم اخم کند یا کسی را کتک بزند.

یادم می آید بعضی از بچه ها با مامان هاشون اومده بودند مدرسه، چندتایی گریه می کردن، خانم معلم با خنده به بچه ها گفت، بگین مامانتون بره خونه، بچه ها هم رفتن به مامانها گفتند برن خونه.

خانم معلم با مهربانی توضیح می داد از هفته آینده دفترچه بیاریم و مشقهایمان را چطور بنویسیم. خیلی از او خوشم آمده بود.

از علی می پرسم چطور شد از مدرسه رفتن نترسیدی؟ می گوید: آخه مامان من معلم بود، قبل از شروع مدرسه من را با خودش آورد مدرسه و با ناظم و معلم ها بازی می کردیم، با بچه های کلاس پنجم دوست شده بودیم.

مامان همیشه تو خونه از معلم ها، مهربانی هاشون و دلسوزی هاشون تعریف می کرد. راستش هیچ ترسی نداشتم، اما یکی دو تا از بچه ها هی گریه می کردند. تا جایی که با چند تا از بچه ها دست ها و پاهاشون را گرفتیم، آوردیم کلاس، همین که خانم معلم چند تا شکلات به اونها داد ساکت شدند و یادشان رفت برای چی گریه می کردند.

- یعنی هیچ وقت نشده از مدرسه بترسی؟ راستش یادمه فقط یک بار کودکستان وقتی مادرم من رو تنها گذاشت و رفت تا ۵ دقیقه گریه می کردم! اما خانم معلم وقتی تشویقم کرد بازی کنم و نقاشی بکشم همه چیز را فراموش کردم.

ترس از مدرسه در مقاطع مختلف

تجربه نشان داده امتناع یا ترس از مدرسه در هر سنی دیده می شود. اما علت ها و دلایل متفاوتی دارد.

مقطع ابتدایی: نقش والدین  و اضطراب جدایی این سن مصادف است با ساخت طرح واره هایی از محیط اطراف که توسط نزدیک ترین افراد به فرد انتقال داده می شود، کودک ۶ یا ۷ ساله آمادگی بسیار زیادی برای دریافت، ذخیره و حفظ اطلاعاتی دارد که نزدیکان به خصوص پدر و مادر، خواهر و برادر، در مورد یک شیء، مسئله، مکان یا فرد به او می دهند. هر گونه برداشت منفی و انتقال آن به کودک، التهاب، دلواپسی، تشویش، اضطراب و ناراحتی یا آرامش، انگیزه مثبت، تلاش و کوشش، شادمانی و هیجانات مثبت می تواند در واکنش کودک یک مسئله مؤثر باشد.

آنچه والدین به صورت احساس، افکار، اعمال و گفتار به فرزندشان انتقال می دهند، بخصوص در این سن او را نسبت به حضور یا عدم حضور (مثلاً در مدرسه و کلاس) تهییج می کند. ایجاد باورهای غلط نسبت به معلم، ایجاد یأس و یا ناامیدی از آینده، بیان و ابراز تشویش و نگرانی از چگونگی حضور بچه ها در مدرسه و... حساسیت منفی و واکنش عاطفی او را در پی خواهد داشت و هر گونه تأکید و تحریک کودک در این شرایط به حضور در مدرسه شدت واکنشها را افزوده و نتیجه منفی به بار می آورد.

اضطراب جدایی

عامل دیگر، اضطراب کودک از جدا شدن و از دست دادن تکیه گاه، پناهگاه و وابستگی به مادر است. معمولاً مادران سعی در وابسته نمودن کودکان به خویش دارند و به واکنشهای عاطفی آنان نسبت به ترک پاسخ می دهند که در طولانی مدت و در هنگام وارد شدن به محلی ناآشنا یا تغییر مکان بدون حضور مادر، دچار نوعی حالات اضطراب به نام اضطراب جدایی Anxiet separation می شود که خصوصیات آن اضطراب شدید، موقع جدا شدن از افرادی است که کودک وابستگی مهمی نسبت به آنها دارد. این وابستگی می تواند به خانه یا محیط های آشنا هم باشد، گاهی در بچه ها هنگام جدا شدن از مادر حتی نشانه هایی از هراس هم دیده می شود، که فراتر از آنچه که از سطح رشد آنها انتظار می رود، است.

راهنمایی

در این سن اضطراب جدایی جای خود را به امتناع از مدرسه رفتن می دهد، در واقع در این مقطع امتناع از مدرسه رفتن مطرح می شود نه ترس و آن به دلیل کسب تجربه های عینی است از حضور در مدارس ابتدایی، مشاهده رفتارها، ارائه اطلاعات واقعی یا غیرواقعی از مقطع تازه، توسط همسالان، افراد خانواده و غیره، وابسته شدن و عادت به حضور یک معلم در تمامی دروس ، تعداد کم دانش آموزان کلاس و ترس از حضور در کلاسهای حجیم یا معلم های مرد (بیشتر برای پسرها) ، عدم آگاهی نسبت به مقطع، قوانین و مقررات مدرسه، سختگیری کادر اجرایی و دبیران و در صورتی که از نظر آموزشی ضعیف بوده باشند، ترس از ناتوانی و شکست تحصیلی.

این دوره از حساسترین دوران زندگی فرد است. تحولات مربوط به بلوغ، رشد فکری و روانی، تمایل به استقلال طلبی، تغییر در ارزشها و تحولات جسمانی از این سن آغاز می شود.

 

نوجوان در این سن بسیار حساس، زودباور و تأثیرپذیر است. تجربه های قبلی از نحوه رفتار معلم، محیط آموزشی، ناظم و مدیر و روابط با همسالان در چگونگی واکنش او نسبت به محیط تازه مؤثر است.

بی تردید در آغاز هر پایه به طور طبیعی مواجه با نوعی دلشوره اضطراب و نگرانی نوجوانان در برخورد با محیط تازه تحصیلی خواهیم بود.

اخلاق و رفتار معلم، طرز تفکر او، سطح فرهنگی، کیفیت و نحوه آموزش دروس، و برخوردش با مسایل و مشکلات بچه ها، روش کلاسداری و تدریسش و شیوه های انضباطی او، جاذبه و دافعه اش ، تشویق و تنبیه، نظم و ترتیب در دوره ابتدایی و آغاز دوره راهنمایی تأثیر سازنده یا مخرب در افکار و واکنشهای او به محیط تازه دارد.

متوسطه

این دوره همراه با تغییر در نگرشها! باورها، ارزشها، تغییرات بلوغ و تحول عمیق در لایه های مختلف شخصیت است. با ورود به مقطع نظری نوجوان دوره وابستگی به والدین، کودکی و مطیع بودن را کنار می گذارد. اما نه به طور کامل! والدین به علت تغییر در ظاهر فیزیکی و سعی در مستقل شدن نوجوان، او را رها می کنند. (در واقع استقلال می دهند) اما نوجوانانی که تا این سن چه از لحاظ درسی و چه تربیتی تحت تأثیر والدین بخصوص مادران، اتکا و حمایت او بودند، ناگهان خود را بدون حامی تنها در محیطی بسیار شلوغ افرادی سختگیر و (از دید خود) خشن می بیند. تجربه سختگیریها، شکستهای درسی، توبیخ، بدرفتاری مسئولان مدرسه، تندخویی و خشونت از طرف معلم و... او را نسبت به حضور در محیط مدرسه بیزار می کند. تغییر در حجم، کیفیت و موضوع کتب درسی و افزایش تعداد دروس و ناآشنایی با واحدهای درسی و... در نخستین روزهای حضور در مدرسه او را دچار حالات عصبی و عاطفی می کند، که در نهایت احتمال امتناع از مدرسه رفتن و نهایتاً در صورت برخورد واکنشهای جسمانی مثل سردرد، دل درد، حالات تهوع و بیماریهای ناگهانی از خود نشان می دهند (این مسئله در تمامی مقاطع دیده می شود.)

عامل پنهان

آنچه معمولاً مورد کم توجهی مسئولان و دست اندرکاران مدارس و آموزش و پرورش قرار می گیرد، توجه به فضا و محیط فیزیکی مدارس است! با یک نگاه به کودکستان ها و پیش دبستانها می بینیم از کوچکترین فضایی برای جلب توجه به ایجاد شوق در بچه ها استفاده می کنند. جذابیت، شادابی و طراوت محیط آموزشی نقش مهمی در جذب، ایجاد آرامش درونی و علاقه به حضور در مدرسه دارد. کمتر مدرسه ای را می بینید که دیوارهایش آجری نباشد! یکی از مسئولان آموزش و پرورش منطقه غرب تهران می گفت: وقتی دیواره ها و محیط دبستان کنار اداره را می بینیم با آن پرچم روی دیوار و صبحگاهی، به یاد پادگان های اطراف تهران می افتم! بچه های مثل سرباز توی صف ایستاده و به زور خود را کنترل می کنند!

در واقع در مقطع ابتدایی جذابیت و زیبایی فضای مدرسه و استفاده از رنگ های شاد و تصاویر جذاب و جالب به همراه وجود فضای سبز در مدرسه می تواند در تغییر نگرش و کاهش اضطراب بچه ها مفید باشد. کلاسهای کوچک و تاریک یا بسیار وسیع با تعداد زیاد دانش آموز، بچه ها را در نخستین تجربه حضور در مدرسه وحشت زده می کند! سال قبل در یک نظر سنجی که از بچه ها به عمل آوردم، اکثراً معتقد بودند مدرسه مثل زندان است!

بچه ها مثل سرباز باید مراقب هر نوع رفتاری باشند! همه چیز درس است! معلم ها اغلب کم حوصله، عصبانی و زودرنج می باشند. هر چند هستند معلم هایی بسیار پر نشاط، شاداب و خنده رو...

راهکار

والدین تجارب افکار بازخوردهای منفی خود را به کودکان و نوجوانان انتقال ندهند، با تأکید بر مراحل مختلف رشد کودکی و نوجوانی و تغییرات هر مرحله والدین رفتارهای خود را متناسب با این تغییرات، تغییر دهند. در سنین ابتدایی از ترساندن بچه ها، ایجاد رعب و ترس از معلم، تشبیهات (اگر بچه خوبی نباشی میگم معلم تو را تو کلاس حبس کند) خودداری کنند. خاطرات، یادواره ها و تجارب مثبت، شاد و جالب خود با معلم های دوره ابتدایی را با بچه ها در میان بگذارند، از معلم ها با القاب خوب (با لبخند) یاد کنند. آنها را مهربان و دلسوز بدانند و به بچه ها انتقال دهند، پیش از آغاز مدرسه آنها را با مسئولین، معلم ها و محیط مدرسه آشنا کنند، به هیچ وجه به خاطر ضعف در فهم یا انجام تکالیف، تنبیه یا توبیخ نکنند. بچه های دیگر را به رخشان نکشند، تفریحات آنها را محدود نکنند، و دلیلش را مدرسه رفتن قلمداد نکنند. بچه ها را در دوره ابتدایی به خود وابسته نکنند، سعی کنند روشها را به آنها بیاموزند و بگذارند خودشان با کمک و یاری والدین در حد اعتدال تکالیفشان را انجام دهند. برای جلوگیری از انزواطلبی و دوری گزینی سعی کنند از دبیران در منزل استفاده نکنند، آنها را تا می توانند در محیط های آموزشی و حضور در جمع قرار دهند.

نکاتی برای مسئولان

برای کاهش هر چه بیشتر مشکل امتناع از مدرسه سعی کنید در هر مقطع از وجود کارشناسان روان شناسی و مشاوره به صورت مستمر در مدرسه بخصوص ابتدایی و راهنمایی استفاده کنید. مشاور با ایجاد روابط عاطفی پایدار خواهد توانست بچه ها و نوجوانان را جهت ورود به مقاطع مختلف آماده و شیوه برخورد با مسایل و مشکلات عاطفی و آموزشی را به آنها بیاموزد.

"محیط آموزشی و فیزیکی مدرسه ها را شاد کنیم، جذابیت مهمترین عامل جذب بچه هاست."