شیوه های تشویق و تنبیه از دیدگاه قرآن و حدیث

در این وبلاگ در مورد تشویق و تنبیه مطالب زیادی آورده شده است برخی از مقالات توسط مدیر وبلاگ نوشته شده برخی نیز از منابع دیگر می باشد. در این راستا مدیر وبلاگ بر آن بوده است منبعی برای کاربران عزیز فراهم بیاورد تا آنها بتوانند اطلاعات مورد نظر خود را با محوریت آموزش و پرورش در این وبلاگ بدست آورند.

در این پست چکیده پایانامه خانم عالیه کیاپاشا  را تحت عنوان « شیوه های تشویق و تنبیه از دیدگاه قرآن و حدیث» که در سایت آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران آمده خدمت شما تقدیم می کنم.

مقدمه

خداوند تعالی و هستی بخش ، که خود آفریننده کائنات و عالم به اسرار وجودی بشریت می باشد ، شیوه های نابی برای تربیت انسان ، جهت نیل به اهدف متعالیه اش دارد که یکی از آن شیوه ها ، تشویق و تنبیه در مقابل فضائل و رذائل اخلاقی است . می توان گفت تمامی آیات در ارتباط با

سرای آخرت ، بهشت و جهنم و آیات فراوان دیگری متضمن همین شیوه تربیتی است . تشویق به معنای تسریع حرکتهای مطلوب و قوت بخشیدن اعمال شایسته و تنبیه به معنای ارائه یک محرک آزارنده یا تقویت کننده منفی به دنبال یک رفتار نامطلوب به منظور جلوگیری از آن می باشد

اهداف

در جامعه جهانی که مشکل تربیتی فراوانی گریبانگیر بشریت شده است . احساس می شود که مسئولیت افراد در قبال این نسل بیشتر شده است و هر کس به اندازه توان و وسع خویش باید به این مهم بپردازد . در این میان پدران و مادران و اولیای تعلیم و تربیت و معلمین مسئولیت بیشتری دارند و از آنجا که یکی از راههای تربیتی و بهبود یافتن اخلاق روش تشویق و تنبیه مناسب و اصولی است این پژوهش به بررسی در این موضوع پرداخته است

جامعه، نمونه و روش نمونه گیری

در این تحقیق از تمامی آیات قرآن و همچنین نهج البلاغه و نودو دو منبع همچون صهبای صفا ، تحف القبول ، پیام پیامبران و... استفاده شد و موضوعات تنبیه و تشویق این منابع استخراج شد .

ابزار تحقیق و روش تجزیه و تحلیل

ابزار این تحقیق کتب و اسناد اسلامی می باشد که با روش های استدلالی و تحلیلی عقلائی بر پایه مطالعات کتابخانه ای و استفاده از نر م افزار کامپیوتری و اطلاعات مربوط به آن تجزیه وتحلیل شده است

مطلب مرتبط را می توانید از لینک زیر مشاهد کنید

تشویق و تنبیه کودکان


ده نکته برای بالا بردن کودکان بدون استفاده از تنبیه بدنی

ترجمه: ف- رحمانی 

منبع: http://health.shiawassee.net

« تنبیه بدنی به کودکان چیز اشتباهی را می آموزد.» با استفاده از این نکات شما برای بهترین برخورد راهنمایی می شوید.

1- زمانیکه یک آدم بزرگ بچه کوچکی را می زند این مسئله موجب می شود که بچه احساس عجز و نا امیدی کند. این احساسات باعث میشود که کودک  افسرده و پر خاشگر شود.

چه کار باید کرد : به کودکانتان آموزش دهید که شما می خواهید که آنها  چگونه عمل کنند. چون کودکان اغلب نمی دانند که در حال انجام دادن چیزی غلط هستند. برای آموزش دادن با آنها سازگار و ثابت قدم باشید. آنها می خواهند شما را خوشحال کنند.

2- زدن یک کودک حل مشکل را به او نمی آموزد. فقط به او می آموزد که احساس بدی نسبت به خود داشته باشد  و عزت نفس او پائین بیاید. عزت نفس پائین می تواند تا آخر عمر همراه آنها باشد.آنچه که می گوئید مراقب باشید معنی کلمات می تواند به اندازه زدن به آنها آسیب بزند.

چه کار باید کرد : جلوی خوتان را بگیرید. و خون سرد باشید. 

3- تنبیه بدنی باعث می شود که بچه ها عصبانی و رنجیده خاطر شده و احساس دشمنی کنند و بخواهند انتقام بگیرند.

چه کار باید کرد : با گفتگو به بچه هایتان بیاموزید که آنها اشتباه کرده اند. تا زمانیکه انها کوچک هستند اطمینان حاصل کنید که آنها قوانین خانواده را می فهمند. این قوانین شامل ایمنی، وقت خواب، وقت عذا خوردن یا هر مسئله ای که شما در باره آن احساس نیاز می کنید.

4- تنبیه بدنی می تواند کودکان را در باره شناخت درست و غلط به اشتباه بیاندازد. لذا در این باره فکر کنید که آیا این با معناست   بچه ای را بزنی که او کسی دیگری را بزند.؟

چه کار باید کرد : به بچه هایتان یاد بدهید که روشهای غیر مضر برا ی بیان احساسات قویشان در قالب کلمات، داشته باشند. سپس احساسات آنها را بپذیرید و به آنها نشان دهید که می فهمید و مراقب هستید.

  5- اگر شما کودکی را بزنید داریدمثل اینکه نشان می دهید که کار شما درست است. بچه ها هم از بزرگسالان تقلید می کنند و آنها هم در آینده می خواهند که به دیگران صدمه بزنند.

چه کار باید کرد : به بچه هایتان یاد بدهید که روشهای غیر مضر برا ی بیان احساسات قویشان در قالب کلمات، داشته باشند. سپس احساسات آنها را بپذیرید و به آنها نشان دهید که می فهمید و مراقب هستید. www.classro.blogsky.com

ادامه مطلب ...

تنبیه دیجیتالی!

به گزارش خبرگزاری مهر، زمانی ترسناک ترین تنبیه های والدین برای گرفتن نمره های بد در مدرسه به این موارد خلاصه می شد: نمره بد گرفتی؟ در خانه می مانی و هیچ یک از دوستان خود را نمی بینی. با پدر و مادرت بد حرف زدی؟ در اتاق خودت می مانی از شام هم خبری نیست.

همچنین بزرگترین تنبیه برای نوجوانان بالای 16 سال در آمریکا گرفتن گواهینامه رانندگی و کلیدهای خودرو آنها بود.

این درحالی است که در عصر دیجیتال مفهوم تنبیه نیز مجازی شده است. چرا که امروز نوجوانان از اینکه در خانه بمانند و در اتاق خود حبس شوند بسیار خوشحال می شوند چون می توانند با رایانه و تلفن همراه خود سرگرم شوند.

بنابراین والدین تصمیم گرفته اند تنبیه های خود را سازگار با توسعه فناوری دیجیتالی کنند به طوری که امروز ترسناک ترین تنبیه ها برای نوجوانان شامل این موارد می شود: نمره بد گرفتی؟ تلفن همراهت را به من بده! وقتی رایانه ات را گرفتم می فهمی که نباید با والدینت بد حرف بزنی!

در این راستا موسسه تحقیقاتی Pew Internet and American Life Project تحقیقاتی را در خصوص استفاده نوجوانان از فناوریهای نوین و روش تنبیه آنها توسط والدین انجام داده است.

نتایج این تحقیقات حاکی از آن است که 93 درصد از نوجوانان آمریکایی از اینترنت و ایمیل استفاده می کنند اما استفاده از اینترنت صرف انجام کارهایی از قبیل مطالعه و یا جستجوی اخبار نمی شود بلکه از اینترنت برای ورود به فیس بوک و چت کردن استفاده می کنند.

زمانی والدین برای تنبیه نوجوانان تلویزیون را خاموش می کردند اما امروز رایانه و تلفن همراه را خاموش می کنند.

50 درصد از نوجوانان برای انجام تماسهای تلفنی خود از تلفن همراه استفاده می کنند و تنها 30 درصد از ارتباطات آنها با یک دوست از طریق دیدار شخصی انجام می شود و بقیه ارتباطات در فیس بوک، سرویسهای چت و سایر گردهماییهای مجازی اتفاق می افتد.

در این راستا، 62 درصد از والدین برای تنبیه فرزندان خود تلفن همراه آنها را می گیرند و در مراحل پیشرفته تر این تنبیه ها به خاموش کردن رایانه منجر می شود.

براساس گزارش واشنگتن پست، در این خصوص ریچارد ویسبورد روانشناس دانشگاه هاروارد توضیح داد: "این روش تنبیه مدرن واقعا جواب می دهد و عملکرد آن مثل این است که در گذشته نوجوانان را از داشتن یک آخر هفته آزاد قدغن می کردند".

اکنون والدین تنها روش قدغن کردن نوجوانان خود را از داشتن ارتباطات اجتماعی تغییر داده اند و این تغییر در راستای تغییر مفهوم ارتباطات انجام شده است. والدین می دانند که تلفن همراه چقدر برای فرزندان آنها حیاتی است و می دانند که چطور می توانند نوجوانان را تنبیه کنند.

در همین رابطه:

تنبیه و ابعاد آن

تشویق در مقایسه با تنبیه

به گزارش شبکه خبر، دانشمندان بر اساس بررسی های جدید دریافتند ، کودکان تا سن 12 سالگی برداشت چندان درستی از تنبیه ندارند و به تشویق به مراتب بیش از تنبیه واکنش نشان می دهند .
محققان با بررسی مغز کودکان با روش ام آر آی دریافتند ، تشویق کودکان در سن 8 سالگی ، مراکز ویژه رفتاری را در مغز تحریک می کند و کودک رفتارهای مثبت خود را که تشویق شده است ، تکرار می کند.
اما این بررسی نشان می دهد: تنبیه در کودکان 8 ساله چنین تاثیری ندارد و کودک در این سن نمی تواند درک کند که در صورت مشاهده واکنش منفی برای یک فعالیت ، نباید آن را دوباره تکرار کند.






تنبیه بدنی در مدارس آمریکا


گروه بین الملل- سیاهپوستان بیشترین قربانی تنبیه بدنی در مدارس آمریکا هستند. 
گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس به نقل از سازمان بین الملل، به گزارش دو گروه حقوق بشر سال گذشته بیش از 200 هزار کودک در آمریکا تنبیه بدنی شده که عمده آنها سیاهپوستان و سایر اقلیتهای نژادی هستند. 
به گزارش روز چهارشنبه سازمان دیده بان حقوق بشر و اتحادیه آزادیهای اجتماعی آمریکا یک چهارم موارد تنبیه بدنی در ایالت تگزاس انجام شده است. 
عنوان این گزارش "آموزش و پرورش خشن: تنبیه کودکان در مدارس دولتی آمریکا" است. 
در 21 ایالت آمریکا آموزگاران اجازه تنبیه بدنی کودکان را دارند. 
تگزاس و می‌سی سی پی کودکان حتی سه ساله را به خاطر کارهای کوچکی مانند جویدن آدامس تنبیه کرده اند. 
تنبیه بدنی در 13 ایالت در جنوب آمریکا شیوع بیشتری داشته و دختران سیاهپوست دو برابر بیشتر از سفید پوستان تنبیه شده اند. 
دانش آموزان سیاهپوست آمریکا بطور کلی 40 درصد بیش از سفید پوستان تنبیه شده اند.
منبع: شبکه خبر سیما

آیا اسلام تنبیه بدنی کودک را می پذیرد؟

با پیشرفتهای علمی در شاخه های مختلف از جمله روانشناسی و  جامعه شناسی بسیاری تنبیه بدنی را جایز نمی دانند و مضرات آنرا گوشزد می کنند. در محافل علمی دانشگاهی ما نیز خصوصا بعد از انقلاب مرتب از خطرات تنبیه بدنی سخن رانده شده است و در آموزش و پرورش هم تنبیه بدنی طی بخشنامه ای ممنوع اعلام شده است. همچنین، در بسیاری از مجلات،روزنامه ها و نشریه ها هم مقالاتی در مضرات تنبیه بدنی تا کنون منتشر شده است. حتی آیاتی و روایاتی را به عنوان شاهد مثال ذکر کرده اند. اما گویا بسیاری از آنها حرف اسلام را نزده اند بلکه منفعلانه و بدون تفکر سخن گفته اند. هنوز هم بسیاری دانشگاهیان و نیروهای آموزش و پرورش نظر اسلام را در مورد تنبیه بدنی نمی داند.

البته ذکر این مطلب به معنی رضایت نویسنده از اعمال تنبیه بدنی کودکان نیست بلکه مایل است نظر اسلام به عنوان دین کامل توسط دیگران درک شود و کورکورانه در نوشته های خود هی نگوئیم "اسلام تبیه بدنی کودک را نپذیرفته است."

مطالعه دقیق احکام و قوانین اسلامی از جمله قوانین حدود و تعزیرات نشان می دهد که در تربیت اسلامی تنبیه به عنوان آخرین وسیله در اسلام پذیرفته شده است. برای همین زمانی که از تادیب و تنبیه کودک در اسلام صحبت می شود، تنبیه بدنی زمانی جایز شمرده  می شود  که تمام راههای اصلاحی برای تغییر یا تعدیل و یا باز داشتن رفتار ناشایست کودک، به تنیجه نرسد.

استاد مطهری در کتاب تعلیم و تربیت اعمال خشونت را نسبت به کودکانی که دست به طغیان می زنند لازم می داند. به عنوان مثال: کودکی که می تواند ادرار خود را کنترل کند و به زشتی ادرار بر روی فرش آگاه است در صورت ادرار ، به علت طغیان در مقابل آگاهی خود مستحق خشونت و ترس است. ترس و خشونت باید برای بازداشتن باشد نه برای پرورش استعدادهای کودک، اما در دین اسلام برای کودک حد جاری نمی شود بلکه  تعزیر و تادیب می شوند.

 آیات فراوانی در قرآن کریم وجود دارد که نشان می دهد در قرآن کریم تنبیه پذیرفته شده است. از جمله آیات مربوط به بهشت و جهنم و نزول عذاب به قوم سبا و عاد و ثمود و غیره همچنین وجود آیات مربوط به جهاد و قصاص و برخورد با مزاحمین و بر هم زنندگان زندگی اجتماعی نشان از لزوم تنبیه دارد. به عنوان مثال کسی که دزدی می کند دین اسلام دستور قطع دست فرد را می دهد.

 برای مطالعه دقیقتر می توانید به منابع مختلف مراجعه کنید. از جمله:

 مبانی فقهی و حقوقی جرائم و تادیب کودک - منصور فرقانی

 تعلیم و تربیت اسلامی – استاد مطهری

 

بهترین نوع تشویق-تشویق بیجا-تشویق غیر مادی-قسمت۳

بهترین نوع تشویق آن تشویقى است که بگفته روانشناسان از تأییدى درونى برخوردار بوده و طفل از انجام عملى قلباً احساس رضایت کند. این حالت شاید در سنین خردسالى براى کودک بدست‌آمدنى نباشد ولى از حدود سنین ۷ سالگى به بعد که مسأله تفکر منطقى در کودک پدید آمده و رشد پیدا مى‌کند این امر حاصل ‌شدنى است.

اساس مسأله این است که وجدان در کودک رشد کند، او حقیقت یک امر را بیابد و آن را درون خود لمس و احساس کند. از حدود سنین ۷ سالگى مى‌توانیم ارزش انجام وظیفه و قد است آن را در ذهن‌ها مستقر سازیم و با تذکر و القاء، و با نشان‌دادن ارزش عملى امور را به وضع و حالتى برسانیم که قلباً از امرى اظهار رضایت کند.   

ما چاره‌اى نداریم جز اینکه کودک را به فواید امور مورد ترغیب خود آگاه کنیم و نشان دهیم که آدمى باید وظیفه‌شناس باشد و لذت کار و کوشش جز در سایه وظیفه‌شناسى میسر نیست. نمونه‌ها و مصداق‌هاى بسیارى را در این زمینه مى‌توان به کودک معرفى کرد طورى که در هر کار نمونه‌اى را عرضه کرده باشیم.

کودکان و بزرگتران اگر به حقیقت امرى دست یابند و بدانند که ارزش‌ها در گرو وظیفه‌شناسى‌هاست دیگر نیاز به محرک و استارت ندارند.

تشویق غیر مادی

همچنین از نکات مهم در تشویق این است ک بکوشیم تا حدود امکان تشویق‌ها کمتر صورت مادى پیدا کند. تکیه اساسى روى جنبه‌هاى غیرمادى باشد. این‌امر بدان خاطر است که اگر بنا شود ما براى هر کار خوبى از کودک سرمایه‌گذارى مادى کنیم:   

۱. پول و ثروت ما قد نمى‌دهد از آن بابت که براى مؤثر واقع شدن تشویق ناگزیریم در هر مرحله تشویق مادى خود بیش از دفعات قبلى باشد. مثلاً اگر دفعه اول معادل ۲۰ ریال سرمایه‌گذارى کنیم دفعات بعد باید بترتیب ۲۵-۳۰-۴۰ و ... ریال باشد. و گرنه تشویق ما از نوع تکرار مکرر خواهد بود که اثرش را از دست مى‌دهد.        

۲. کودک تدریجاً فردى مادى مسلک و مال دوست و در آن افراطى بعمل مى‌آید و در برابر هر کارى که انجام مى‌دهد انتظار مادى خواهد داشت در حالیکه ما در حال و آینده نیاز داریم به افرادى که در مواردى لازم براى حفظ و سلامت حیات اجتماعى از جان و مال خود سرمایه‌گذارى کرده، توقعى هم از کسى نداشته باشند.

در سایه چنین تشویقى عادت غلطى در کودک پدید مى‌آید که بعدها قابل تداوم و ادامه نیست. زیرا او دیر یا زود وارد اجتماع مى‌شود و همان توقعات را از اجتماع دارد و طبیعى است که اجتماع آن را برآورده نکند. و این خود مایه ترک وظیفه بخاطر یأس و سرخوردگى است. مى‌دانیم که اجتماع حتى در تشویق کلامى مفت و بى‌مایه سهل‌انگار است تا چه رسد به آن چیزهائى که بار مالى به همراه دارد.

تشویق بیجا

در همین رابطه ضرورى است به این نکته متذکر شویم که شدت علاقه والدین و مربیان به کودک نباید سبب آن شود که طفلى بیجا و بدون استحقاق مورد تشویق قرار گیرد و کارنکرده به اجر و مزدى برسد زیرا این‌ امر ارزش تشویق را بعنوان وسیله‌اى محرک و جهت‌دهنده از بین مى‌برد.

          تشویق یک وسیله و یک ابزار کمکى براى تربیت است. باید دید آن را در کجا و چگونه باید بکار برد. بهنگامى باید طفل را تشویق کرد که هدف ما این باشد اندیشه حساب شده‌اى را در کودک تثبیت کرده، پایه استوارى را در تربیت او بگذاریم، آن هم در حد و میزانى که او پس از آن به راه افتد و با اطمینان خاطر و امیدوارى به پیش رود.          

          تشویق بیجا نوعى تصنع براى کودک بحساب مى‌آید و کودک در حد درک و شعور خود تصنع را مى‌تواند دریابد و این درک به زیان پرورش اوست. کودکان گاهى مى‌دانند والدین و مربیان بخاطر مقاصد خاصى امروز او را مورد تشویق قرار مى‌دهند تا فردائى برسد و از آن بهره‌بردارى کنند.     

          آنجا که جاى استحقاق نباشد، طفل از هرچه که تشویق نام دارد گریزان است و بیزار. عطش او در طلب رشد و ارتقاء فرو نشانده نمى‌شود و انتظارى از او برآورده نخواهد شد. بهنگامى تشویقش کنیم که طفل لااقل تا حدودى خود را مستحق آن بداند.

تشویق غیر مادی

همچنین از نکات مهم در تشویق این است ک بکوشیم تا حدود امکان تشویق‌ها کمتر صورت مادى پیدا کند. تکیه اساسى روى جنبه‌هاى غیرمادى باشد. این‌امر بدان خاطر است که اگر بنا شود ما براى هر کار خوبى از کودک سرمایه‌گذارى مادى کنیم:   

۱. پول و ثروت ما قد نمى‌دهد از آن بابت که براى مؤثر واقع شدن تشویق ناگزیریم در هر مرحله تشویق مادى خود بیش از دفعات قبلى باشد. مثلاً اگر دفعه اول معادل ۲۰ ریال سرمایه‌گذارى کنیم دفعات بعد باید بترتیب ۲۵-۳۰-۴۰ و ... ریال باشد. و گرنه تشویق ما از نوع تکرار مکرر خواهد بود که اثرش را از دست مى‌دهد.        

۲. کودک تدریجاً فردى مادى مسلک و مال دوست و در آن افراطى بعمل مى‌آید و در برابر هر کارى که انجام مى‌دهد انتظار مادى خواهد داشت در حالیکه ما در حال و آینده نیاز داریم به افرادى که در مواردى لازم براى حفظ و سلامت حیات اجتماعى از جان و مال خود سرمایه‌گذارى کرده، توقعى هم از کسى نداشته باشند.

۳. در سایه چنین تشویقى عادت غلطى در کودک پدید مى‌آید که بعدها قابل تداوم و ادامه نیست. زیرا او دیر یا زود وارد اجتماع مى‌شود و همان توقعات را از اجتماع دارد و طبیعى است که اجتماع آن را برآورده نکند. و این خود مایه ترک وظیفه بخاطر یأس و سرخوردگى است. مى‌دانیم که اجتماع حتى در تشویق کلامى مفت و بى‌مایه سهل‌انگار است تا چه رسد به آن چیزهائى که بار مالى به همراه دارد.

 

صورت های عملی تشویق - قسمت۲

1- ذکر کلمات محبت‌آمیز

غرض ذکر عبارات و کلماتى است که جنبه مهر و علاقمندى فرد و هم دیدگاه احترامى مربى را به کودک نشان دهد. طفل بر اثر آن دریابد که عملش مورد رضاى والدین یا مربى بوده و آنها او را بر این اساس بیش از پیش مورد محبت قرار داده‌اند.   

کلماتى مثل عزیر من، پسرجان من، آقا، خانم، شاگردخوب، الفاظى چون بفرمائید، تشریف بیاورید، آفرین برتو پسرم، دخترمن، و ... مى‌تواند حاکى از این محبت باشد و البته سعى داریم که این کلمات سرسرى و تصنعى نباشد که طفل از آن سر در مى‌آورد.         

2- معرفى عمل آن در حضور جمع

در خانه یا مدرسه، نزد خواهر و برادر و یا نزد دانش‌آموزان کلاس سعى دارى فردى را که عمل خوبى انجام داده معرفى کنیم و عمل او را مورد ستایش قرار دهیم. این روش براى همه دانش‌آموزان در همه سنین و مخصوصاً براى نوجوانان و بالغان بسیار مؤثر است.  

شک نیست که براى دیگران باید توضیح داد که چرا عمل او مورد تقدیر است . البته جمع کلاس را وا مى‌داریم که به افتخار عملکرد خویش ابراز شادمانى کنند، صلواتى بفرستند، تکبیرى بگویند و بالاخره علاقه و رضامندى خود را اعلام دارند.    

3- معرفى و ارائه آثار

ممکن است طفلى عمل پسندیده‌اى چون نوشتن مشق با خط زیبا را انجام داده، نقاشى‌ زیبائى کرده، وسیله خوب و زیبایى ساخته، هنرى را در خطاطى به کار برده و ... از راه‌هاى تشویق او آن است که آن را مورد تأیید قرار داده و به بچه ها عرضه کنیم.         

ممکن است طفلى عمل پسندیده‌اى چون نوشتن مشق با خط زیبا را انجام داده، نقاشى‌ زیبائى کرده، وسیله خوب و زیبایى ساخته، هنرى را در خطاطى به کار برده و ... از راه‌هاى تشویق او آن است که آن را مورد تأیید قرار داده و به بچه ها عرضه کنیم.         

4- نصب عکس او

گاهى مى‌توان عکس او را به تنهائى در تابلوى مدرسه نصب کرده و یا آن در کنار خط زیبایش و یا نقاشى قشنگش قرار داد. و یا در سطحى وسیع‌تر و بهتر عمل کرد، بدینگونه که عکس او را با زرق و برق تزیین کرده و در تابلو نصب کنند.  

این اقدام نیز براى همه کودکان و مخصوصاً نوجوانان روش سازنده و مؤثرى است. کودک را به این نتیجه مى‌رساند که براى کار و فعالیت او حسابى بازکرده‌ایم و برا عملش اعتبارى قائلیم. طبیعى است که در چنان صورتى پاى‌بند ملاحظاتى گردد و براى خود ارزش و اعتبار بیشترى از لحاظ حسن عمل قائل شود.       

5- دادن جایزه

در مواردى مى‌توان براى کودک جایزه و پاداشى در نظر گرفت که به تناسب سن، جنس و دیگر شرایط در اختیارش قرار گیرد. بهاى جایزه مهم نیست، مهم نفس جایزه است و نشان این امر که از این راه مى‌خواهیم رضایت خود را نسبت به او اعلام کنیم.      

جایزه گاهى مى‌تواند یک مداد باشد، زمانى یک توپ پینگ‌پونگ، زمانى یک گل‌‌سر یا گل‌یقه، گاهى یک شیرینى و شکلات و ... در همه حال براى کودک این مسأله مهم است که از شما چیزى را بعنوان جایزه دریافت مى‌دارد.

6- نزدیک کردن به خود

گاهى تشویق مى‌تواند بصورت نزدیک کردن کودک بخود باشد . بدین‌معنى که بخاطر عملکرد خویش او را مقرّب کنیم، مورد توجه بیشترى قرار دهیم، خواسته‌هاى او را بیشتر مورد رسیدگى قرار دهیم و بالاخره به او بفهمانیم که تا حالا او را دوست داشته‌ایم ولى اینک او را بیشتر دوست داریم.      

معلم نمى‌تواند او را بدینگونه به خود نزدیک کند که مثلاً اجازه‌اش دهد ناهار را در مدرسه و در دفتر در نزد او صرف کنند. به او دست دهد از او احوال بپرسد ، براى او احترامى بیشتر قائل گردد، یاد‌آوریش کند که دوستش دارد و ...          

7- سپردن مسؤولیت

گاهى در مدرسه معلم و مربى در خانه والدین براى تشویق کودک مى‌توانند مسؤولیت مورد علاقه‌اى را به او بسپرند، به او تفهیم کنند که بخاطر احترام به او، دیدن عرضه و لیاقت او، حاضر شده‌اند چنان مسؤولیتى را به او واگذار کنند.   

در اعطاى این مسؤولیت سعى داریم راه‌هاى اداى آن را هم به او یاد دهیم تا در سایه انجامش احساس لیاقت و شادمانى کند و یا درک کند که او را بحساب آورده‌اند، براى او شخصیتى قائل شده‌اند، او را داخل در جمع و گروه خود کرده‌اند.  

8- ذکر قصه و داستان

بعنوان تشویق کودکان خردسال مى‌توانند به آنها وعده داد که قصه و داستانى براى او بگویند. مى‌دانیم که کودکان و حتى بزرگتران قصه‌گوئى والدین و مربیان را دوست مى‌دارند و حاضرند بسیارى از کارهاى خود را رها کنند تا قصه‌اى بشنوند.       

شک نیست که به تناسب سن و جنس، و با در نظر داشتن شرایط گوناگون و لازم سعى داریم داستان‌هاى سرگرم‌کننده، اخلاقى و ارزنده‌اى براى کودکان بگوئیم و از این طریق نیز به امر سازندگى و اصلاح کودکان بپردازیم.          

9- دادن گواهى

در مواردى مدرسه مى‌تواند گواهینامه‌اى به کودک بدهد که در آن حکایت از رضایت از کودک باشد. البته سعى داریم که این سند به صورت امرى نباشد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد. در آن قید مى‌کنیم که تا امروز و این ساعت او کودکى فعال، باادب و اخلاق و... بوده است. در این مورد نیز از قبل سخنانى را عرضه کرده‌ایم. در کل مى‌خواهیم بگوئیم رضایت‌نامه مطلق نباشد.     

10- شیوه‌هاى دیگر

شیوه‌هاى دیگرى هم براى تشویق کودکان وجود دارد که هر مربّى به تناسبى مى‌تواند یکى از آنها را انتخاب کرده و مورد عمل قرار دهد مثل:     

 لبخند رضایت‌آمیزى که والدین و مربیان به روى کودک مى‌زنند.    

بردن کودک به گردش و تفریح و مسافرت بخاطر نقش خوبى را که در زمینه‌اى ایفا کرده.  

دادن عکس او به روزنامه مدرسه و یا روزنامه‌هاى صبح و عصر یک شهر تا از دیدن آن احساس غرور کند

دادن فرصت اظهارنظر به او از طریق واردکردن او در شورائى که در مدرسه است.

 وارد کردن او در صف بزرگترها بعنوان احترام به او و بحساب آوردنش...    

 کشیدن دست نوازش به سر و صورت او و یا بوسیدن و در آغوش گرفتنش.        

 بازى کردن مربى و معلم با کودک و بحساب آوردن او و ...

و در کل استفاده از هر راه و ضابطه مشروعى که کودک را بحرکت اندازد و به پیش برد. ما در این راه از ابتدائى‌ترین و ساده‌ترین راه مى‌توانیم استفاده کنیم تا پیچیده‌ترین و دشوارترین آن، هرکدام در جاى خود و به تناسب شرایط خاص

اصول و شرایط تشویق - قسمت ۱

انسان بیش از تنبیه به تشویق نیاز دارد. تشویق به انسان عشق و امید و انگیزه می دهد و او را برای آینده سر شار از امیدواری میکند و احساس خوب بودن و ارزشمندی را در او بالا میبرد. اما در جامعه ما تشویق جایگاه برتری ندارد و ما بیشتر مایل هستیم از تنبیه و تحقیر استفاده کنیم تا تشویق. همین وضعیت باعث سر خوردگی و ناامیدی فرزندانمان میشود و ما با دست خود فرزندانمان را به سوی احساس حقارت سوق میدهیم و انرژی مثبت را از آنان میگیریم. تشویق اصول و قواعدی دارد که ما باید آن را خوب بدانیم تا بتوانیم خوب هم از آن استفاده کنیم.

***

اصول و شرایط تشویق

1- شرط سن

در تشویق کودکان شرط سن مهم است و باید مورد رعایت قرار گیرد. در هر سن مقتضائى را باید در نظر گرفت و این امر شدنى نیست مگر بشرط آگاهى از فنون روانشناسى و داشتن اطلاعات در زمینه روانشناسى کودک و نوجوان.          

در هر سنّى خواسته ‌ها فرق مى‌کنند و طبعاً نوع جوایز و پاداش فرق خواهد کرد. تشویق از کودک خردسال بصورت بغل کردن و بوسیدن و نوازش است در حالیکه این امر براى افراد نوجوان و بالغ شدید چندان موردپسند نباشد. و یا تحسین کودکى در تنهائى بعنوان تشویق او کودک را اقناع خواهد کرد در حالیکه این امر براى نوجوان قانع کننده نیست. او دوست دارد در جمع مورد تأیید قرار گیرد.

2- شرط جنس

تشویق و تأیید و حتى جایزه دادن براى پسر و دختر بهتر است متفاوت باشد. بدین‌معنى که شرایط حیات روانى و اجتماعى آنان را موردنظر قرار دهیم. شاید پسران به اسباب ‌بازى‌ها، وسایل مکانیکى و ابزار متحرک بیشتر راغب باشند تا به ظرافت کارى‌ها و زیبائى‌ها، در حالیکه دختران به آن بعد بیشتر توجّه دارند.  

شاید بهتر است براى جایزه پسران مثلاً یک کامیون یا دوچرخه و موتور پلاستیکى تهیه کنیم و براى دختران جایزه‌اى از نوع سنجاق و روبان سر، گل‌سینه، و چیزهاى دیگرى که دختران بدان رغبت و علاقه‌اى دارند. از طرف دیگر باید زمینه‌هاى حیات فردى و اجتماعى پسر و دختر را در این راه ملحوظ داریم.          

3- شرط روانی افراد

نکته مهمى که در تشویق مى‌بایست مورد نظر باشد شرایط روانى کودکان در سنین مختلف و نوع پاى‌بندى آنان به لذات است. کودکان خردسال بدنبال لذات جسمى زودگذر و از نوع لذات کامى هستند. براى تشویق اگر کامشان را شیرین کنیم برایشان لذتبخش‌تر از آن است که مثلاً دائرة‌المعارفى را تا چند هزار برابر از نظر قیمت به آنها اهدا کرده و مورد تشویقشان قرار دهیم.  

این کار در سنین بزرگسالی، نوجوانى و بلوغ آنان اگر صورت گیرد نوعى اهانت و توهین براى آنان بحساب خواهد آمد. در آن سنین تشویقى باید صورت گیرد که ذوق اجتماعى و شخصیتى آنان را اقناع کند و مثلاً آنها را به جامعه همسن خودشان بعنوان افرادى مهم معرفى نماید. همچنین کودکان خواستار زرق و برق و زیبائى ظاهرند در حالیکه براى بزرگترها مسأله عمق اهمیت دارد. کودکان در فضاى حسى زندگى مى‌کنند و بزرگترها در فضاى ادراکی         

4- شرط کار و تلاش

در تشویق کودک و اعطاى جایزه به آنان این شرط را در نظر مى‌گیریم که رابطه‌اى باشد بین میزان کار و تلاش و میزان تشویق. گاهى کودک کارى عادى و کوچک انجام مى‌دهد و زمانى کارى بزرگ و مهم. در این صورت برخوردها نباید یکسان باشند. گاهى تشویق براى سرمایه‌گذارى یکساعته کودک است و زمانى براى کارى چندساعته که مثلاً هفته‌اى از عمر او صرف فلان کار و برنامه شده است.

رعایت این تناسب باید موردنظر باشد تا او دریابد در ازاى میزان سرمایه‌گذارى و کوشش به جایزه‌اى دست خواهد یافت و این امر محرٌکى باشد براى کار و تلاش بیشتر و سرمایه‌گذارى زیادتر.       

5- مقتضاى درک و فهم

همه کودکان به یک میزان نمى‌فهمند و هوش آنها بیک اندازه نیست. بهمین‌نظر موضع‌گیرى‌ها در قبال کودکان به یک گونه نمى‌تواند باشد. ممکن است تشویقى براى یک کودک اقناع کننده باشد و براى کودک همسّن او که از هوش برترى برخوردار است اهانت و تحقیر بحساب آید.    

اینکه سعى دارند کودکان تیزهوش را از دیگر کودکان جدا کنند و تربیت نمایند به علل گوناگون است از جمله رعایت همین نکات که از ظرافت خاصى برخوردارند. ممکن است فردى در سن بلوغ باشد و کودکان بیندیشد و کودکى کم‌سن و سال باشد و به اندازه بالغان فکر کند. این تفاوت‌ها را باید مورد توجه قرار داد.

6- شرط تداوم

فرزند شما ممکن است عمل مهمى را انجام دهد و شما او را مستحق تشویق بدانید. ولى در این امر شیوه‌ای در پیش گیرید که قابل ادامه باشد. آنچنان نباشد که براى یک عمل عادى کودک تمام لغات و اصطلاحات مربوط به تشویق و تقدیر کودک را یکباره به کار برید.  

همچنین ممکن است فرزند شما در کلاس اول ابتدائى شاگرد اول شود. بخاطر شاگرد اول شدن او خرید یک دوچرخه خطاست. زیرا بر این اساس شما بذر توقعى بزرگ را در اندرون او کاشته‌اید. اگر این کودک در کلاس پایانى دوره ابتدائى رتبه اول شود ناگزیر باید براى او اتومبیل بخرید!!        

7- مستقیم بودن تشویق

برخى از پدران و مادران عادت دارند که بخاطر اخلاق و رفتار کودک و هم بعلت پیشرفت تحصیلى او جایزه‌اى تهیه کرده و محرمانه به مدرسه ببرند و از معلم و مدیرش بخواهند که آن را به اسم خود در سر صف به کودک تحویل دهد.  

این کار نوعى ارتکاب خطا براى معلم است. زیرا کودک این توقع را از او دارد که در مراحله بعدى گام‌هاى مهم‌تر و یا لااقل مساوى آن بردارد و در حالیکه معلم عاجز است. ثانیاً براى دیگر کودکان حسرت‌آفرین است که فلان طفل همکلاسى بخاطر فلان مسئله بچنین جایزه‌اى دست یافته و آنها سرشان بى کلاه مانده و ثالثاً اگر روزى این حقیقت براى کودک کشف شود دیگر به چنین والدین و معلمى اعتماد نخواهد کرد و ....

 8- خوددارى از دادن سند

فرزند و یا شاگرد خود را تشویق کنید بدان شرط که تشویق شما سندى براى ابراز غرور و احساس اقناع همیشگى از اخلاق و رفتار و پیشرفت نشود و او فکر کند که بر این اساس واجد جمیع کمالات شده و دیگر نیازى به کار و تلاش ندارد.  

براین اساس به او نوشته‌اى ندهید که از اخلاق و رفتارش کاملاً رضایت دارید. اگر چنین نوشته‌اى مى‌دهید آن را محدود کنید، بدینگونه که تا این تاریخ از اخلاق و رفتار او رضایت داشته‌اید. بدین معنى که معلوم نیست براى فردا هم چنین رضایتى حاصل باشد. براى فردا تلاش و کوششى جدید لازم است و او همچنان باید در کار اصلاح و پیشرفت خود باشد.  

9- شرط قیمت و بها

بسیارى از پدران و مادران به واقع براى خودشان جایزه‌اى مى‌خرند نه براى فرزندان آنها شاید نمى‌دانند که فرزندشان بین طلا و برنج، بین کائوچو و پلاستیک فرق نمى‌گذارند. چیز قیمتى یا ارزان براى کودک یکسان است.          

براى تشویق کودک و جایزه دادن به او اشیائى گران‌قیمت مى‌خرند و آنگاه براى اینکه آن شیئ نشکند آن را در قفسه‌اى قرار داده و آن را قفل و کودک را از بازى محروم مى‌کنند. در چنین صورت بدست کودک چه رسیده است؟ آیا بهتر نبود که همان اسباب‌بازى ارزان‌قیمت پلاستیکى براى کودک تهیه مى‌شد و از آن بهره‌مند مى‌گشت؟  

10- شرط سازندگى

تشویق کودک بگونه‌اى باشد که در او سازندگى ایجاد کند نه غرور و نه خودپسندى و خودبینی. تشویق باید اخلاق او را بهتر سازد، راه و روش او را براى رسیدن به هدف جهت دهد، به میزان کار و تلاش او بیفزاید و بالاخره او را از پیش بهتر سازد.       

همچنین اسباب و ابزارى که براى تشویق کودک تهیه مى‌کنیم باید به گونه‌اى باشند که فکر و ذهن او را بحرکت اندازند، در او ابتکار و ابداع پدید آورند و کودک با آنها به صورت فعال برخورد کند نه منفعل. مثلاً اسباب‌بازى تشویقى از نوع ماشین کوکى نباشند، بلکه از نوع وسایل ساختمانى باشد و ...   

همچنین نکات دیگرى هم در این زمینه مورد نظر است از جمله رعایت نیاز کودک، رعایت شوق و رغبت کودک به شیئ. شاید کودکى همه گاه در آرزوى داشتن یک ساعت‌مچى است. بهتر است تشویق و جایزه او همین شیئ باشد و ...

www.aftab.ir

زیانهای تنبیه

شکستن شخصیت

تنبیهات چه بصورت بدنى و چه روانى از قبیل سرزنش‌ها، عتاب‌ها، تحقیرها، محرومیت‌ها و... شخصیت افراد را خرد مى‌کند و آنها را تدریجاً به سوى خمودى و انزوا و گاهى هم فساد شخصیت مى‌کشاند.

بى‌اعتمادى به مربیان

تنبیه سبب آن خواهد شد که اعتماد کودک از والدین و مربیان سلب شود و آنها را افرادى زورگو و متجاوز و یا غیر عادل و ستمکار بحساب آورد. کودکى که از والدین ومربیان کتک خورده نمى‌تواند نسبت به حسن‌نیّت و قابل اعتماد بودن آنها اعتقاد داشته باشد.

این احساس در کودکان کم سن‌تر بیشتر پدید مى‌آید بویژه به ‌هنگامى که ندانند چرا تنبیه شده‌اند و علت کتک‌خوردنشان چه بوده است. آنها گمان دارند که والدین و مربیان از قدرت خود سوءاستفاده کرده و محبتشان دروغین است.

یجاد زمینه براى خشونت‌ها

آرى تنبیه ممکن است جلوى سربهوائى کودکان را گرفته و بطور موقت آرامش و سکون را در محیط شلوغى که او ساخته فراهم آورد. ولى این امکان را هم پدید مى‌آورد که قدرت عمل و ابتکار را هم از دست مربّى خارج سازد.

پیدایش ترس و اضطراب

تنبیه در مواردى امکان دارد زمینه‌ساز ترس و اضطراب کودک گردد. اما ترس کودک از والدین و مربیان سبب آن خواهد شد که طفل همه گاه بکوشد از آنان دور شده و کناره‌گیرى کند. و اما اضطراب سبب آن خواهد شد که قرار و آرام از کودک سلب شده و توان کار و تلاش ازاو گرفته شود. در چنان صورتى طفل وضعى عادى و رفتارى سازگارانه نخواهد داشت. در کل به این نکته باید تکیه کرد که نا بسامانى‌هاى روانى ناشى از ترس و اضطراب، احساس ناامنى‌ها اثرات ناگوارى بر زندگى کودک دارد. وضع حال و آینده او را دچار اختلال خواهد کرد.

تسلیم و بردگى

البته این امکان هم وجود دارد که تنبیه سبب تسلیم کودک گردد و او را بشکند. در چنان صورتى هم مربى موفق نخواهد بود. زیرا در چنان صورتى طفل دائماً درصدد مخفى کارى و چاره‌جوئى براى نجات است.

تسلیم ناشى از زور غیر از تسلیم ناشى از منطق و استدلال است. بهنگامى که طفلى وجداناً قانع و تسلیم گردد در پى اجراى دستورات و راهنمائى‌هاى مربى است ولى بهنگامى که آن را ناشى از زور و اعمال قدرت بداند سعى خواهد کرد بنحوى از دستورات طفره رود.

از سوى دیگر این نکته را باید متذکر شد که چه فایده که کودکى بخاطر ترس از تنبیه مطیع شده و با عبودیتى کورکورانه تسلیم آنها گردد. چنین امرى با شئون انسانى انسان سازگار نیست. آنکس که عادت کند تسلیم زور گردد زندگى بعدیش نیز دچار مخاطره خواهد شد.

جرم و تبهکارى

بررسى‌ها نشان مى‌دهند که تنبیه در مواردى عاملى براى جرم و تبهکارى فرد شده و زمینه‌ساز تحویل عناصر تبهکار به جامعه خواهد شد. براساس بررسى‌ها و تحقیقات بسیارى از افرادى که تن به جرائم و تبهکاری، در سنین بعدى زندگى مى‌دهند و یا افرادى بى‌بندو بار و لاابالى بار مى‌‌آیند از کسانى هستند که در گذشته مورد تنبیهات سخت قرار گرفته و بر اثر خشونت‌هائى که دیده‌اند عقده‌اى بار آمده‌اند.

بد آموزى‌ها

تنبیهات بویژه در مواردى که براى کودک علتى روشن و توجیه شده نباشد مى‌تواند درس بدى براى کودکان بحساب آید. این درس بدآموز به این صورت است که منطق زور و اعمال خشونت را در آنان تقویت مى‌کند و آنان را به آزاررسانى سوق مى‌دهد.

کودکانى هستند که دعوائى بحساب مى‌آیند و هرآنگاه که با کودکان ضعیف‌تر از خود برخورد کرده‌اند سر از ستمکارى درآورده و به اعمال قدرت پرداخته‌اند. این رفتار از یکسو ناشى از درس ناردستى است که از والدین و مربیان گرفته‌اند و از سوى دیگر وسیله‌اى است براى عقده‌تکانى و نجات دادن خود از احساس فشارى که در درون دارند.

آسوده کردن ناصواب وجدان

کودکى که جرمى مرتکب شده و بدنبال آن مورد تنبیه قرار گرفته خود را در رابطه با آن جرم برئ الذّمّه مى‌بیند. وجدانش راحت است از آن بابت که کار بدى کرده وعقوبت خود را یافته است. و این امر نوعى معامله را در امر گناه در فکر او مستقر مى‌سازد و وجدان او را مى‌کشد.

بعدها که باز هم هوس همان لغزش و اشتباه را بکند مى‌تواند با جرأت در آن وادى وارد شده و از هم‌اکنون پیش‌بینى وضع خود را داشته باشد. مى‌داند در ازاى فلان لغزش چه عقوبت و دشوارى براى او مطرح است و به معامله با والدین و مربیان مى‌پردازد! جرم از او، تنبیه از آنان.

تشویق و تنبیه کودکان؛ چه وقت و چگونه؟

به‌طور قطع و یقین همه کارهای خوب و مثبت را دوست دارند و آن را تحسین می‌کنند و البته افرادی هم که این اعمال را انجام می‌دهند، نزد همه محبوب و قابل قبول می‌شوند.

وقتی کودکی کار مثبتی را انجام می‌دهد و مورد قبول والدین قرار می‌گیرد، والدین با دادن پاداش و هدیه‌ای اورا مورد تشویق قرار می‌دهند و او را تحسین می‌کنند که مثلاً این کار تو که غذای خود را کامل خوردی یا اتاق خودرا مرتب کردی کار بسیار خوبی بوده است و با این پاداش و تشویق که شاید یک اسباب بازی و یا یک جعبه مدادرنگی باشد، به او می‌فهمانند این کار خود را تکرار کند. ولی اگر کودک خطایی بکند پدر و مادر او را تنبیه می‌کنند که این کار تو ناپسند بوده است و با این تنبیه که شاید محروم کردن از دیدن تلویزیون باشد، به او می‌گویند این کار خود را تکرار نکند البته یک نکته بسیار مهم و قابل توجه اینجا وجوددارد که هم تنبیه و هم تشویق نباید از حد خود تجاوز کند اگر برای کار مثبت تشویق سنگینی انجام گیرد، توقع کودک بالا می‌رود و اگر با پاداش‌های کوچکتر از آن راضی نمی‌شود و بیشتر از آن می‌خواهد که دیگر برای آن فایده‌ای ندارد و همین‌طور تنبیه اگر بیش از حد باشد مثلاً تنبیه‌های بدنی شدید می‌تواند کودک را به آن چیز خاص بدبین کند.

نکته‌ای دیگر که در اینجا باید ذکر کرد، این است که اگر تنبیه و یا تشویق می‌خواهد صورت بگیرد، باید بلافاصله بعد از عمل کودک انجام بگیرد و فاصله‌ای بین آن نیفتد چون اثر تنبیه و تشویق را از بین می‌برد باید اگر می‌خواهیم تنبیه کنیم آن را بلافاصله به کار ببریم که کودک متوجه شود کار او ناپسند و بد بوده است و در مورد تشویق هم همینطور اگر بگذاریم از وقت آن بگذرد کار کودک را بی‌ارزش کرده‌ایم و کودک فراموش می کند این تشویق و یا تنبیه به چه خاطری بوده است. اگر خواستیم کودک را تنبیه کنیم باید او را متناسب با عملی که انجام داده، از یک سری چیزها که به آن علاقه دارد، محروم کنیم مثلاً یک ساعت او را از بازی کامپیوتری که دوست دارد محروم کنیم. این نمونه تنبیه نباید به مدت طولانی باشد چون اثر آن کم خواهد بود و اگر خواستیم کودک را تشویق کنیم چیزهایی را که دوست دارد در حد توان در اختیار او می‌گذاریم و متناسب با عمل مثبتی که انجام داده است برایش تهیه می‌کنیم. البته در مورد تنبیه درباره کودک باید در آخر کار یک تشویق هم برای آن صورت گیرد تا کودک انگیزه داشته باشد که این کار خطا را تکرار نکند. به‌طور فرض اگر کودک را به خاطر کار بدی که انجام داده تنبیه کرده‌ایم به او بگوییم که اگر این دوره تنبیه را گذراند و کار بدش را جبران کرد چیز مورد دلخواه او را برایش تهیه می‌کنیم. در مورد کار مثبت هم به همین گونه است اگر کودک کار مثبتی انجام داد به او می گوییم اگر این کار خود را ثبات بخشد پاداش‌های بعدی در انتظار او خواهد بود.

تشویق کودکان خجالتی

کودکان خجالتی خود را به برخوردهای اجتماعی و همزیستی با دیگران تشویق نمایید. برای اینکار راههای زیادی وجود دارد ، به عنوان مثال ، اگر کودک خجالتی در هنگام سلام یا خداحافظی ، نخواهد به شخص چیزی بگوید ، سعی کنید او را وادار به دست دادن برای سلام یا خداحافظی نمایید.

دست دادن قدمی است در مسیر درست. راه دیگر این است که با کودک دیگری وارد یک بحث هیجان انگیز بشوید و هنگامی که بحث داغ شد ، از کودکتان سؤال کنید که نظر وی در مورد موضوع مورد بحث چیست و البته مراقب باشید که وی را زیاد تحت فشار قرار ندهید زیرا ممکن است مقاومت بیشتری ایجاد کند. به یاد داشته باشید که کودک در بعضی روزها بهبودی نشان خواهد داد و بعضی روزها خیر.

برای کودکان خجالتی یک هدف معقول و دشوار این است که هر روز حداقل یک کلمه به یک فرد جدید بگوید. سایر موارد مناسب ، می تواند صحبت کردن در مقابل همه افراد کلاس ، شرکت کردن در بازی های تیمی یا پرسیدن یک سؤال از معلم باشد.

تنبیه

همیشه دقت داشته باشید که تنبیه فرزندتان با کار خلافی که او انجام داده همخوانی داشته باشد و از نظر او عادلانه باشد. شما فرزندان خویش را برای ورود به اجتماع و ایجاد یک زندگی مستقل آماده می کنید و بنابراین تنبیه نیز باید نتیجه کار خلاف باشد. این روش هر نوع رنجشی را نیز در بچه ها از بین می برد زیرا تنبیه نتیجه کار خلاف آنها بوده است . البته به خاطر داشته باشید که هیچگاه از تنبیه بدنی استفاده نکنید.

                                                        

کودکان را کتک نزنید

کودکان از سن هشت ماهگی و بالاتر به لوازم زینتی علاقمند می شوند و گاهی کشوی مربوط به لوازم زینتی مادرشان را باز می کنند و آنها را از روی کنجکاوی به هم می ریزند. اما در بسیاری از موارد دیده شده است که مادران وقتی با این موضوع روبرو می شوند ، فرزند خویش را کتک می زنند و معمولاً یک سیلی به وی می زنند و یا ضربه ای آبدار به پشت دست کودک می زنند تا به او بفهمانند که نباید این کار را انجام دهد. این مادران اعتقاد دارند که در این سنین ، هشدار دادن به کودکان و یا محروم کردن آنان از چیزی ، کاری از پیش نمی برد و فقط تنبیه بدنی سبک ! در آن لحظه ، کودک را از کار خطا باز می دارد.

اگر به کودک بگوییم یا بفهمانیم ! که اجازه ندارد با محتویات گنجه یا کمد مادر و یا کیف مادر یا ... بازی کند مهارت شناختی که به دنبال درک نتیجه امور بدست می آید ، در او از بین می رود. اما کتک زدن هم نتیجه بهتری ندارد زیرا کودکی که کتک می خورد می داند که چه خطایی از او سر زده است اما نمی تواند آن را به خاطر بسپارد. حتی ممکن است نکته ای را که به او تذکر می دهید از یاد ببرد و به این فکر نیفتد که کارش بد بوده است.

بنا براین بهترین روش در برخورد با اینگونه موارد ، ایمن کردن محیط اطراف کودک نوپا برای انجام اکتشافات او می باشد. همچنین مادران باید لوازم زینتی و بهداشتی آرایشی خود را در جایی دور از دسترس کودک بگذارند. در موارد دیگر که کودکان بزرگتر می شوند نیز کتک زدن نتیجه ای مطلوبی نخواهد داشت. در این مورد به شرح واقعه ای می پردازیم :

مادری بارها به دختر چهار ساله اش تذکر داده بود که به ظرف کریستال روی میز دست نزند ولی دختر هر بار نافرمانی کرده و به آن ظرف دست میزد ( در این موارد اگر ما بزرگسالان زیادی روی چیزی تاکید داشته باشیم و مدام به کودک بگوییم به آن دست نزند ، کودک بیشتر کنجکاو شده و به دست زدن به آن راقب تر می شود) تا اینکه بالاخره آن ظرف از دست کودک افتاد و شکست. مادر بلافاصله از راه رسید و به کودک پرخاش کرد و وی را کتک زد و سرش داد کشید و کودک هم گریه کنان از اتاق بیرون دوید.

مادر بعد از جارو کردن تکه های شکسته گلدان ، رفت تا به دخترش سر بزند و ناگهان دید که دخترش ، عروسکش را به شدت کتک می زند و سرش فریاد می کشد:« دختر بد ، دختر بد ... ». در این لحظه مادر که با صحنه بدی مواجه شده بود دریافت که رفتارش با کودک چه اثر نامطلوبی روی او گذاشته است.

مادر بعد می گفت: لحظه بسیار بدی بود ، دریافتم که چه کار اشتباهی کردم. خسته و منقلب بودم و ناگهان عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم.

همه والدین در مواقعی که آرامش دارند و یا شاد هستند ، می پذیرند که بچه هایشان را کتک نزنند اما وقتی عصبانی می شوند نمی توانند خود را کنترل کنند در صورتی که ما بزرگسالان باید خشم خود را کنترل نماییم و هنگام عصبانیت بهتر است تا بدست آوردن آرامش کامل ، واکنش نشان ندهیم. کمی استراحت در هنگام عصبانیت و یا مشت کوبیدن به بالش البته دور از چشم کودکان ، یا قدم زدن و یا تلفن به یک دوست ، می تواند کمی تسکین دهنده باشد. وقتی که آرام شدیم دیگر تمایلی به کتک زدن در خود نمی بینیم.

اما والدینی هم که بچه هایشان را کتک نمی زنند معتقدند که در مواقعی که پای جان کودک در میان است باید از روش تنبیه بدنی استفاده کرد. واقعه ای دیگر را بازگو می کنیم :

مادری می گفت: وقتی پسر پنج ساله اش را دید که برای گرفتن توپش تا وسط خیابان دوید ، او را کتک زد. این مادر گفت: اگر راننده به موقع ترمز نگرفته بود حالا پسرم مرده بود. کتک زدن او تنها راهی بود که می توانستم به او بفهمانم که هنگام گذشتن از خیابان باید به هر دو طرف نگاه کند.

این مادر ادامه داد: اما چند هفته بعد از آن هنگامی که به او اجازه دادم تنهایی به خانه دوستش که آن طرف خیابان بود برود ، همانطور که از پنجره نگاهش می کردم متوجه شدم دوباره بدون آنکه به اطراف نگاه کند ، بی مهابا از خیابان گذشت و باز هم بی دقتی کرد.

در این مورد محققان علوم تربیتی می گویند: بهترین روش اینست که هر مرحله را با کودک تمرین نماییم. با وی از خیابان عبور کنیم و هنگام عبور به او بگوییم: « به چپ نگاه کن » ، « به راست نگاه کن » ، « چراغ راهنمایی را ببین » ، « به پیچ خیابان نگاه کن » و ... . طی دوره آموزش ، کودک نباید بدون نظارت دیگری از خیابان عبور کند مگر اینکه ثابت نماید می تواند از خود مواظبت کند.

و اما ماجرایی دیگر:

پسر چهار ساله با آجرهای اسباب بازی خود مشغول ساختن خانه بود که ناگهان خواهر کوچکترش به آنها خورد و همه را خراب کرد. پسرک عصبانی شد و شروع کرد به کتک زدن خواهرش و مادرش که شاهد ماجرا بود بلافاصله سر رسید و شروع به کتک زدن پسرش کرد و در حین کتک زدن به او گفت: « این تنبیه به تو می فهماند که نباید خواهر کوچکت را کتک بزنی!»

پسرک فریاد می زد و می گفت: « او خانه مرا خراب کرد. همیشه طرف او را می گیری و ... ». در چنین موقعیت هایی بعید به نظر می رسد که پسر احساس تاسف از کار خود داشته باشد و متنبه شود و دفعه بعد اگر چنین موردی پیش آید خواهرش را شدیدتر کتک خواهد زد.

از طرفی مادر با کتک زدن او رفتاری را که سعی در از بین بردن آن داشت ، تشدید می کند و کتک زدن را به عنوان راه حل مشکلات ، موجه جلوه می دهد و از طرفی این موضوع را به پسرک القا می کند که بزرگترها حق کتک زدن کوچکترها را دارند.

راه درست برخورد در این موارد اینست که با قدرت بگوییم: « در این خانه کسی حق کتک زدن دیگری را ندارد و بهتر است فوری از خواهرت عذر خواهی کنی و خواهرت هم باید بابت خراب شدن خانه ات از تو عذر خواهی کند و...».

بعضی ها می گویند: من هم وقتی بچه بودم از دست پدر و مادرم خیلی کتک خوردم. حال اگر این اشخاص به خاطرات کودکی خود رجوع کنند ، بعید است که از والدین خود به خاطر اتخاذ این شیوه راضی بوده باشند. باید این حقیقت را پذیرا باشیم که کتک زدن احساسات را جریحه دار می کند و تاثیر نامطلوبی بر روح و روان کودک بر جا می گذارد. امیدواریم که پدر و مادرها فرزندان خود را کتک نزنند و از سایر روشهای تربیتی برای جلوگیری از تکرار خطاهای کودکانشان استفاده کنند.

                                                                 

                             منبع:http://www.aftab.ir