علل میل به تقلب در کودکان

یکی از مسائل مهم مورد بحث و مورد ابتلای مدارس و خانواده ها، مسأله تقلب کردن کودکان است. تقلب موضوعی است که در آن کودک شدیداً تحت فشار اطرافیان، قرار می گیرد. زمانی هم ممکن است موانع و برخوردها با کودک به گونه ای باشند که طفل از این صدمات و فشارها آسیب دیده و یا سر از انحراف و لغزش درآورد.

ادامه مطلب ...

نقش صدا و سیما در گسترش تقلب در جامعه- ۴

ما در بخشهای گذشته در این وبلاگ مطالب زیادی در مورد تقلب نوشته ایم اما مطلبی که امروز میخواهم بنویسم نقش تلوزیون ما در گسترش تقلب است.

 امروزه نقش تلوزیون آنقدر زیاد شده است که دیگر کودکان ما کاملا از نظر تربیتی در اختیار ما نیستند و ما نمیدانیم که آن فیلمها و آن کارتن ها بچه های ما را به کجا سوق می دهند. این در حالی است که اکثر کارتن ها هم محصولات خارجی هستند. و با فرهنگ و سنت های خارجی ها بیشتر سازگار هستند. با این وجود ما چگونه میتوانیم از فرهنگ و سنتهای خودی سخن بگوییم؟

از طرفی به علت اینکه نقش والدین در تربیت فرزندان روز به روز در حال کاهش است و فرزندان بیشتر در پای تلوزیون نشسته اند و برنامه های تلوزیون را تماشا میکنند برای همین تلوزیون در حال تاثیر گذاری بنیادین در بچه هاست.

شما حتما مسابقات مختلفی که در برنامه های تلوزیون ( خصوصا برای کودکان و نوجوانان )برگزار میشود را تماشا کرده اید بیشتر این مسابقات نوعی تقلب را به بیننده ها القاء میکنند. وقتی مسابقه شروع میشود مجری شروع میکند به راهنمائی و آنقدر به جلو میرود تا اینکه جواب را بگوید. بعضا هم با ایما و اشاره سعی میکند جواب را به هر ترتیب انتقال دهد. گویا مجری فکر میکند که تماس گیرنده حتما باید جواب را بگوید. آخرش هم تماس گیرنده یک جایزه میگیرد. و حتما در ضمیرش به خود میگوید که چه جایزه الکی گرفتم و حتما میگوید که این جایزه حقم نبود. بیننده محترم هم  از چنین شیوه های تقلب گونه آداب زیادی را یاد میگیرد(خصوصاً کودکان و نوجوانان). و آنگاه همین فرزندان میآیند مدرسه سر جلسه امتحان انتظار دارند که مراقب زیاد سخت نگیرد تا بتوانند تقلب کنند و مراقبی که جدیت نشان میدهد مورد خشم قرار میگیرد. و گویا آنها میگویند که امتحان زیاد جدی نیست ما اگر هم در تلاش و کوشش سستی کردیم باز هم شما باید دست ما را بگیرید.

و یا حتما شما برنامه هایی را تماشا کرده اید که کودک یا نوجوانی با برنامه تماس میگیرد و مجری به او میگوید: امتحانت را دادی؟ چند میشی؟چند تا سئوال را تقلّب کردی؟

 شاید بگوئید که خوب این که مشکلی نداره. اما حقیقت این است که یک مجری باید به عظمت کار خود واقف باشد و اگر میگوید که چند تا سئوال را تقلب کردی به زودی باید به او بگوید که تقلب چیز خوبی نیست و هیچ دانش آموز خوبی تقلب نمیکند. و بدین وسیله معروفی را گسترش دهد نه اینکه بدون هدف و منظوری سخنی را بگوید و تاثیر آنرا به اگر و اما بسپارد.

شاید مدیران و مجریان تلوزیون این نوع کارها را توجیه کرده و به حساب نقش آموزشی صدا و سیما بگذارند اما آیا اقدام آنها را روانشناسان تعلیم و تربیت قبول دارند؟

تقلب - قسمت سوم

فرض کنید در سر جلسه امتحانی، تعدادی از دانش آموزان به علت کوتاهی فرد مراقب، تقلب میکنند. و دانش آموزان دیگر نیز شاهد قضیه هستند. به نظر شما چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ 

برای پاسخ دادن به این سئوال باید دانش آموزان را به سه گروه تقسیم کنیم:

1- گروهی که در فکر تقلب نیستند و بر آموخته های خود تکیه دارند. این گروه در مقایسه با دیگر گروهها اندک هستند. و اکثر آنها دانش آموز زرنگ میباشند.

2- گروهی که در صورت وجود داشتن زمینه مناسب تقلب میکنند. در واقع این گروه با تکانی کوچک به سوی تقلب کشیده میشوند.

3- گروهی که حقیقتاً دنبال تقلب هستند. و کوچکترین غفلتی باعث میشود که آنها تقلب کنند. بیشتر این افراد اهل درس نیستند و هر سال به زحمت قبول میشوند.

با توجه به این تقسیم بندی اگر در کلاسی دانش آموزان گروه 3 تقلب کنند دانش آموزان گروه 2 با دیدن آنها تحریک میشوند که تقلب کنند و این به این معنی است که آنها من بعد ممکن است کمتر درس بخوانند و بیشتر انرژی خود را صرف تقلب کنند. و اما دانش آموزان گروه اول گر چه ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند ولی اوضاع کلاس را برابر و عادلانه نخواهند دید. بلکه ناظر امتحان را بی عرضه و بی خیال و امتحانات را ظالمانه خواهند دید. و اعتماد و اراده ایشان ممکن است سست شود. و شاهد این باشند که چگونه دیگران بدون زحمت کشیدن می خواهند با او برابری کنند.

در پی چنین توضیحاتی است که مراقبین امتحانات باید بدانند که کوتاهی آنها در مراقبت می تواند ضررهای زیادی داشته باشد که در آینده هم گسترش پیدا کند.

برخی از مراقبین به علل مختلف مایل هستند که در سر جلسه امتحان برای تقلب دانش آموزان چراغ سبز نشان بدهند. این افراد شاید فکر کنند که این رفتارها اهمیت آنها را در نزد دانش آموزان افزایش میدهد اما واقعیت این است که اینگونه اتفاق نمی افتد و آن دانش آموزان حتی ممکن است آن فرد را انسان بی مسئولیت و با وجدان کاری کم قلمداد کنند و در آیند ه وقتی به سن رشد رسیدند و صاحب تفکر شدند. آن فرد را معلم واقعی ندانند.

                                      


آیا تقلب موجب آموزش است؟

برخی از همکاران به شوخی یا جدی می گویند که تقلب هم می تواند نوعی آموزش باشد.چون دانش آموزی که مطلبی را سر جلسه امتحان نمی داند یا فراموش کرده است. برای دانستن و فهمیدن آن انگیزش پیدا می کند. و هم اینکه توانست از طریق تقلب به آن دست پیدا کند. آن را خوب می فهمد و فراموش نمی کند.

چنین سخنی گرچه یک شوخی به نظر می رسد. اما حقیقتاً برخی به آن معتقدند و اعتقاد به این مساله را در محدوده ی مدرسه خصوصا مقطع ابتدایی بی ضرر م میدانند. با این وصف آیا واقعاً تقلب می تواند موجب آموزش شود؟ برای جواب دادن به این سوال باید دانش آموزان متقلب را به چند دسته تقسیم کنیم .

الف)- دانش آموزانی که هیچ آمادگی برای امتحان ندارند و می خواهند جواب سوالها را از طریق تقلب بدست آورند . چنین دانش آموزانی فقط می خواهند جوابها را رونویسی کنند.و به معنا و مفهوم جملاتی که با عجله و احتمالا با ترس می نویسند توجهی ندارد و در نتیجه یادگیری و آموزشی هم در میان نیست.

ب)- اما دانش آموزی را در نظر بگیرید که به اکثر سوالها جواب درست داده است اما در عین حال نکته ای را فراموش کرده است و به مغز خود فشار می آورد که آنرا بفهمد اما هرچه با خود کلنجار می رود نمی تواند آن نکته یا مطلب را به خاطر آورد در نتیجه آن دانش آموز انگیزش زیادی برای فهمیدن در خود ایجاد می کند.در چنین شرایطی تقلب می تواند جرقه ای باشد که آن فرد مطلب را بفهمد. واقعیت این است که تعداد این دانش آموزان با این شرایط بسیار اندک است و علاوه بر آن این مسئله باعث نمی شود که ما دانش آموزان را برای تقلب آزاد بگذاریم چون تقلب از ابعاد دیگر آسیب زاست که به برخی از آنها در قسمتهای پیشین اشاره کردیم .

 

تقلب(قسمت دوم)

بررسی یک مقاله

در مقاله‌ای با عنوان " تقلّب کیش و مات" به ترجمه ماندانا محسنی در مجلّه‌ی رشد معلّم، شماره‌‌ی ۱۸۶ مطالبی پیدا کردیم. نکاتی را که ممکن است برای کار ما سودمند باشد، در زیر آورده‌ایم.

* وقتی دانش‌آموزان در حال تقلّب کردن گیر می‌افتند و موضوع به والدینشان گزارش داده‌می‌شود، حدود دوسوم والدین از فرزندان خود حمایت می‌کنند و بقیّه حتّی این موضوع را منکر می‌شوند یا آن را دست‌کم می‌گیرند و می‌گویند فرزندشان قصد تقلّب نداشته‌است.

* تأکید بر نکات مثبت شخصیّت دانش‌آموزان و دانشجویان، اعتماد کردن به توانایی‌های آنان و برخورد منطقی در مقابل نقض قوانین کلاس از جمله تقلّب کردن، کمک زیادی به جلوگیری از تقلّب می‌کند. تعریف تقلّب برای ایشان باید با توجّه و دقّت بسیار انجام شود.

* خیلی از معلّمان پیشنهاد می‌کنند که دانش‌آموزان، امتحانات و مقالات خود را در قالب توصیفی بنویسند. در این صورت تقلّب کردن برای آنان بسیار سخت خواهدشد.

 * به کسانی که تقلّب می‌کنند، بگویید این کار نوعی دروغگویی است!

افراد متقلّب می‌خواهند با این فکر که " ولش کن بابا مهم نیست؛ همه تقلّب می‌کنند!" تقلّب‌کردن را کم‌اهمّیّت جلوه دهند، اما ارتباط برقرار کردن میان تقلّب با دروغگویی پرده از این ترفند ذهنی برمی‌دارد؛ ترفندی که به آنان اجازه می‌دهد، فکر کنند تقلّب کردن کاری موجّه و پذیرفته‌شده‌است. اگرچه این راه‌حل قطعی نیست، اما تصوّر این‌که تقلّب کردن نوعی دروغگویی است، وجدان متقلّب را در این زمینه تحت تأثیر قرار می‌هد. این‌که کسی را دروغگو خطاب کنیم تا حدّی خشن به نظر می‌رسد. برای اینکه افراد قبول کنند تقلّب کردن مانعی است در راه آموزش و یادگیری آنان، باید اوّل احساس کنند این کار خطاست.

* از افراد متقلّب بپرسید اگرهمه‌ی مردم تقلّب کنند، دنیای امروز ما چه وضعی پیدا خواهد کرد؟ یا بپرسید، چه احساسی پیدا خواهیدکرد، اگر بدانید دکترتان در آزمایشات پزشکی شما تقلّب کرده‌است؟ یا چه حالی پیدا خواهیدکرد، اگر بدانید یکی از قهرمانان مورد علاقه شما برای موفّقیّت، تقلّب و دوپینگ می‌کند؟

* هدف نهایی این است که بچّه‌ها را متقاعد کنیم تقلّب نکنند و حتّی تقلّب کردن دوستانشان را نیز نادرست بدانند. " آنچه باعث غرور و موفّقیّت می‌شود، انجام اعمال درست است!"

http://sutstat06.persianblog.com

 بررسی یک کتاب

در کتابی با عنوان " رفتارهای بهنجار و ناهنجار" نوشته‌ی دکتر شکوه نوّابی‌نژاد، مطلبی راجع به تقلّب پیدا کردیم. نکاتی را که ممکن است برای کار ما سودمند باشد، در زیر آورده‌ایم.

"کودکان به دلایل مختلفی تقلّب می‌کنند. [...]

روانشناسان برای این رفتار چهار دلیل عمده به شرح زیر ذکر می‌کنند:

۱. تکالیف درسی یا امتحان بیش از حد دشوارند.

۲. ضوابط و ملاک‌های والدین و معلّمان و حتّی ملاک‌های خود کودک بیش از حد بالا و غیر واقع‌بینانه است.

۳. والدین، معلّمان و یا خود کودک برای نمره بیش از درک مطلب ارزش قائلند.

۴. کودک در موقعیّت‌های بسیار احساس بی‌کفایتی و ناامنی می‌کند.

کودکی که تقلّب می‌کند معمولاً تحت فشار شدید برای گرفتن نمره‌ی خوب و یا ترس از رد شدن است. معلّمی که مطالب درسی و یادگیری را متناسب با توانایی‌ها و رغبت‌های دانش‌آموزان تنظیم می‌کند، بی‌شک از تعدّد و فراوانی تقلّب در کلاس خویش به طرز چشمگیری می‌کاهد. بسیاری از مواقع کودکان نمی‌دانند درسی که می‌خوانند چگونه می‌تواند برای آنان مفید باشد، بنابراین کوتاه‌ترین راه را برای گرفتن نمره‌ی قبولی طی می‌کنند.

*در کلاس‌هایی که خسته‌کننده و پرتنش است، یا اصرار زیاد روی فراگیری موادّ درسی گذاشته می‌شود که ارزش آن‌ها در ذهن دانش‌آموز مورد تردید است، طبیعی است که باید انتظار تقلّب بیشتری را در بین ایشان داشت.

باید به دانش‌آموزان آموخت که مسئولیّت اعمال ر رفتارشان با خود آنان است."

 

                                                     

 

تقلب(قسمت اول)

همه ما با معنی و مفهوم تقلب آشنا هستیم گر چه تقلب میتواند به مصداقهای زیادی تعمیم داده شود اما منظور ما تقلب در امتحانات درسی است.شاید کمتر کسی باشد که تقلب نکرده باشد اما این گستردگی باعث آن نمی شود که زشتی آنرا از بین رفته بدانیم. بلکه تلاش ما باید این باشد که با این پدیده مبارزه کنیم.

 برداشت ما این است که در سالهای اخیر در مدارس گرایش به تقلب به شدت افزایش یافته است و یکی از دلایل مهم آن هم تحت فشار قرار گرفتن مدارس برای افزایش درصد قبولی از مدیران بالا بوده است و به تبع آن به دانش آموزان نمرات بالاتر از حق خود داده شد و نظارت در سر جلسات امتحان با مسامحه کاری صورت گرفت و دانش آموزان هم برای درس نخواندن و تنبلی و گرفتن نمرات غیر واقعی عادت کردند و این واقعیت مخصوصا در مدارس ابتدایی و راهنمائی رخ داده است.

امروزه قبح تقلب در نظر ما کم رنگ شده است و این میتواند برای ما واقعاً هشدار دهنده باشد. چون فرزندان جامعه با تقلب کردن آسیب می بینند و تقلب میتواند این پیام را برای آنها داشته باشد که خطاهای دیگری را هم میتوان این چنین انجام داد و قوانین و مقررات دیگری را هم میتوان اینچنین زیر پا گذاشت. و ما هرگز نمیخواهیم چنین فرزندانی را تربیت کنیم. چون ما میخواهیم که فرزندان ما هم با اخلاق و هم تلاشگر و هم باسواد باشند

در یک تعبیر خشن شاید بتوانیم بگوئیم فردی که تقلب می کند مانند کسی است که دزدی میکند اما با شیوه ی دیگر. همانطور که در دزدی پنهان کاری، ترس و  تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد در تقلب هم وجود دارد.اما گفته میشود که تقلب میتواند چیزی شبیه دروغگوئی باشد.

به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند گر چه نتواند به همه سئوالات امتحانی پاسخ دهد. چون او میداند تقلب از سنخ چه نوع اعمال و رفتاری است.

نتایج تقلب از نظر روانی

1- بروز احساس ترس. فرد متقلّب از آبرو و از احتمال لو رفتن خود می ترسد و چون می ترسد  احساس امنیت او به خطر میافتد. و تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیکی قرار میگیرد. و به دین صورت به خودش آسیب میزند.

2- بروز احساس حقارت. تقلب به طور ضمنی در انسان احساس حقارت بوجود می آورد زیرا تا انسان احساس کمبود و نیاز عاجزانه نداشته باشد دست به تقلب نمی زند. اما این احساس حقارت، با احساس ناتوانی در پاسخ دادن به سئوالات تشدید میشود. و ضربه بیشتر به انسان میزند.

3- بروز رفتار پنهان کاری. که فرد میخواهد چیزی را پنهان کند آنهم امری را که خود به خلاف آن واقف است و این یعنی، فرد دانسته خطا می کند و زمینه های خطای را دیگری را هم بر روی خود میگشاید.

علاوه بر نتایج فوق تقلّب نتایج فرهنگی و اجتماعی  وخیمی را به دنبال خواهد داشت که در جای خود قابل بررسی است.

علل تقلب:

1- ضعف درسی دانش آموزان نسبت به محتوا.

2- احساس عدم امنیت نسبت به نمره هایی که دریافت می کند از طرف والدین.

3- بی اعتمادی به خود و دانسته هایش.

4- نیاز به جلب توجه و خود نمایی ویا قدرت نمایی.

5- نادرست و متقلب بودن اعضاء خانواده که زمینه تقلب در بچه را فراهم نموده است.

6- عدم آگاهی از دلایل برگزاری امتحان و انجام تکالیف در هدف آموزشی.


به گزارش سایت بازتاب آیت‌الله فاضل لنکرانی، از مراجع تقلید، در پاسخ به استفتایی، حقوق ناشی از مدرک تقلّبی را حرام دانستند:

اگر کسی در امتحان تقلب کند، بعدا اگر مدرک گرفت و استخدام شد، حکم حقوق دریافتی او چیست؟

تقلب در امتحان جایز نیست و اگر کسی تقلب کرد و به واسطه آن تقلب قبول شد و مدرک گرفت و به واسطه آن مدرک، استخدام شد، حقوقی که دریافت می‌کند، جایز نیست. اما اگر تقلب به اندازه‌ای ناچیز بوده که اگر تقلب نمی‌کرد باز هم قبول می‌شد، در این صورت حقوق دریافتی اشکالی ندارد.


 

آزمون های مشورتی معلمان:

همکاران معلم با تقلب چطورید. خوبه نه؟؟!! تا حالا چند بار تقلب کرده اید؟!

البته تقلب برای دانش آموزان بده اما برای معلمان ممکن است خوب باشه. شاید برای همینه که آنها سر جلسات آزمونهای مربوط به خود تقلب می کنند!

چون ما در توجیه کردن خیلی زرنگیم. خوب حتما میگویید که تقلب هم نوعی آموزش است. شاید برای همین است که در سالهای اخیر دانش آموزان بیشتر به تقلب روی آورده اند.

در تقلب انسان احساس عزت و سر فرازی می کند! و از نظر فیزیولوژیکی در بهترین شرایط است! و از نظر ماهیت فاصله زیادی با دزدی دارد! خلاصه کلام، تقلب نوعی رشد علمی و روحی است! و گسترش تقلب در جامعه باعث گسترش علم و معرفت میشود!

پس:

من توصیه می کنم که هر چقدر می توانید تقلب کنید! چون انسانهای درست و مسئولیت پذیر هم این کار می کردند! اما مواظب باشید دانش آموزان تقلب نکنند چون تقلب خیلی کار زشتیه؟!

این خاطره را بخوانید:

آزمون های مشورتی معلمان:

آنچه که دوستان عزیز می خوانند یک نمونه از خاطرات زیادی از تقلب معلمین در سر آزمونهای مختلفی است که برای آنها به مناسبتهای مختلف بر گزار می کنند. امیدوارم که معلمان و همکاران محترم ناراحت نشوند. این چیزی است که در برخی از مناطق کشورمان وجود دارد. فقط امیدوارم که آنرا دانش آموزان نخوانند چون ما واقعاً خجالت می کشیم.

طبق بخشنامه ای که به مدارس فرستاده شده بود آموزش نیروی انسانی منطقه ما تصمیم گرفته بود آزمونی به صورت غیر حضوری از کتاب آشنائی با سیره امام حسین (ع) را بر گزار نماید. و 30 ساعت گواهی ضمن خدمت بدهد. ما هم رفتیم و ثبت نام کردیم. و کتاب را هم تهیه نمودیم. پس از آن قسمتی از برنامه من هم مطالعه این کتاب بود. تا شروع آزمون کتاب را تمام کردم. البته مطالب و مفاهیم زیادی از این کتاب یاد گرفتم.

امتحان 8 صبح روز جمعه بود. ما هم نیم ساعت زودتر رفتیم و کتاب را هم جهت مرور دوباره همراه خود بردیم. اما وقتی به محل بر گزاری امتحان که یک مدرسه راهنمائی بود رسیدیم آنقدر دوستان قدیم و جدید بود که فرصت پیدا نکردم که کتاب را دوره کنم. آنچه که قابل توجه بود اینکه بسیاری از آنها از آمادگی لازم، برای امتحان بر خوددار نبودند. برخی نیز می گفتند که اصلا کتاب را تهیه نکرده اند. برای همین از من می خواستند که سر جلسه آزمون به آنها کمک کنم.

زنگ را زدند و ما وارد جلسه امتحان شدیم و طبق شماره داده شده نشستیم و پاسخ نامه را دادند و تا توزیع سوالات هر کس دنبال کسی می گشت که بتواند به کمک آن به سوالات جواب صحیح بدهد.

در پشت سر من هم  یکی از دوستان قدیمی بود که تازگی ها به عنوان معلم نمونه منطقه انتخاب شده بود و مرتب از من می خواست که طوری بنشینم که تا او بتواند از روی من به راحتی جواب ها را علامت بزند. وقتی سئوالات توزیع شد برخی از مراقبین سعی کردند که معلمان را قانع سازند که سرشون روی ورقه خودشان باشد. اما بی اهمیتی معلمان نسبت به تذکرات آنها باعث شد. که آنها نتوانند کنترلی بر اوضاع داشته باشند. برای همین خیلی زود بی خیال شدند و با خجالتی و شرمندگی به تماشای صحنه امتحان مشورتی معلمین نشستند.

واقعاً اوضاع عجیبی بود هر کس سعی می کرد که درست ترین جوابها را از روی ورقه دیگران بدست آورد. گروهی هم که اهل تقلب نبودند و سرشون روی ورقه بود از هر طرف تحت فشار بودند مرتّب به ورقه آنها سرک می کشیدند. و آنها را کلافه کرده بودند.

اما وقتی نتایج اعلام شد با شرمندگی آنهائی که از روی ما جوابها را داده بودند وضعیت بهتری داشتند.

به هر طریقی بود آن دو ساعت تمام شد. اما برای معلمان مسئولیت پذیر یک خاطره دردناک شد. فکر نکنید که این مورد ممکن است کم نظیر یا یک مورد استثنائی باشد نه، طرف ما این موارد کماکان ادامه دارد. آخرین آن آزمونIT  در بهمن ما سال 84 گذشته بود.

 به نظر شما بین افرادی که آن کتاب را مطالعه کرده و مطالب آن را فهمیده بودند با کسانیکه آنرا مطالعه نکرده بودند و از روی افراد دیگر جوابها را زده بودند چه فرقی وجود دارد؟

با تشکر