درباره ما :

به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمانروا باشی ... امام علی(ع)  غررالحکم،ح2341

خوش آمدید .

اگر معلم و فرهنگی هستید و دارای وبلاگ شخصی و بروز هستید برای ما کامنت بگذارید تا لینکتان کنیم . هدف این وبلاگ فقط لینک کردن وبلاگ های معلمان است تا همه به آسانی به انها دسترسی پیدا کنند . نظر شما

معرفی معروفترین و بروزترین سایت حوزه علوم تربیتی

سایت علمی میگنا بروزترین سایت حوزه روان شناسی و علوم تربیتی  است که معلمان بویژه مشاوران مدارس می توانن روزانه به اطلاعات خوب و دسته اولی از این سایت دسترسی پیدا کنند :

ورود به سایت میگنا

 

پنديك فيلسوف

گوته :اگر ثروتمند نيستي،مهم نيست ،بسياري ازمردم ثروت مند نيستند

اگرسالم نيستي، هستندافرادي كه با معلوليت وبيماري زندگي مي كنند

اگرزيبانيستي ،برخورددرست بازشتي هم وجوددارد

اگر جوان نيستي ،همه باچهره پيري مواجه مي شوند

اگر تحصيلات عالي نداري،باكمي سواد هم مي توان زندگي كرد

اگرقدرت سياسي ومقام نداري ،مشاغل مهم متعلق به معدودي انسانهاست

اما اگر ((عزت نفس نداري ))،برو بمير كه هيچ نداري.

پيام نوروزي وزير آموزش و پرورش در آستانه سال نو

وزير آموزش و پرورش در آستانه سال نو طي پيامي فرارسيدن نوروز را تبريك گفت.

وزير آموزش و پرورش در آستانه سال نو پيام نوروزي صادر نمود

 به گزارش مركز اطلاع رساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش ، دكتر حميد رضا حاجي بابايي  وزير آموزش و پرورش  در آستانه سال نو  پيام  نوروزي صادر نمود، متن پيام نوروزي وزير آموزش و پرورش بدين شرح است:

هوالمعين

        بهار نشانه‌ي بزرگ الهي براي توجه دادن آدمي به جهاني ست كه هر لحظه در حال دگرگوني و نو شدن است  نشانه‌اي براي پرده گشايي از خلقت عظيم و خالق عزيزي كه با « قدرت و حكمت و رأفت » همه عالم را به سوي كمال دلالت مي كند و بلكه به غايت آن مي برد. روح بهار، روح توحيد و تفكر و طراوت است. توحيد مقصد است، تفكر مسير است، و طراوت ثمره ي آن و اين سه ، همان است كه در بهارستان دائم مدرسه،
رخ مي‌دهد و بايد بيش از اين ها نيز رخ دهد. ما گلهايي دائمي به نام دانش آموز و باغباني به نام معلم و بهارستاني به نام مدرسه داريم، پس بهار بيشترين نسبت را با «مدرسه و معلم و دانش آموز» دارد.
      بهار بهانه ي پر بهايي ست براي بيداري انسان، خداوند براي بيدارشدن ما هزاران ساعت را كوك! كرده است با تولد هر كودك- با مرگ هر عزيز- با چين و شكن هر چهره – با فراز و فرود هر قدرت- با هستي و نيستي هر شادي- و با خزان و بهار هر سال، اينها همه ساعتهايي ست كه براي بيداري انسان كوك شده است آيا در ميان اين همه زنگ براي بيداري و اين همه بانگ براي بيدار باش بازهم كسي مي تواند در خواب بماند ؟ اين بانگ هاي پياپي براي آن است كه اگر ما زير آوار ماديگرايي فرومانده ايم و يا در غبار غفلت ها فروخفته ايم با يك صدايي به رنگ خدا! بيدار شويم و بهار يكي از زيباترين صداهاي خدايي ست.
     چنانكه پيامبر فرمود: «  اَنَّ لِلله في ايام دَهرِكُم نَفَحاتٌ فَتعَرَّ ضوا عليها » : « يعني بدانيد كه خداوند در روزگار عمرتان نَفَحاتي را بر شما مي فرستد وقتي اين بادهاي روح نواز وزيدن گرفت پنجره هاي دلتان را بر آن نبنديد بلكه خود را بر آن عَرضِه كنيد » و بهار يكي از اين نَفَحات الهي ست اگر كسي همانگونه كه جسم خود را در معرض نسيم بهاري قرار مي دهد و از آن لذت مي برد، باطن خود را در معرض باطن بهار كه با خود پيام الهي – نفحه بيداري- و شكفتن و شدن را دارد، عرضه كند ممكن نيست بعداز آن روزمرگي كند و نام آنرا زندگي بگذارد. بي شك اين بيداري در اعماق روح و اراده و انديشه او رسوخ خواهد كرد و او را مصمّم به تصميم هاي بزرگ و عزيمت هاي سُترگ خواهد نمود، باطن بهار ما را به توحيد و توبه دعوت مي كند ما بايد از كوير خودخواهي و مَعاصي «به توبه» برگرديم تا بتوانيم در گلستان «توحيد» پناه گيريم اينها درسهاي بزرگي ست كه بهار به آن معلمي مي كند و به ما مي آموزاند
      از همين روست كه بهار بيش از هر چيزي ما را به كار معلمي و به كارستانِ معلمان مي كشاند ، بويژه معلمان نام آور و عزت آفرين اين سرزمين كه مايه افتخار يك ملت و تاريخ اند و چشم اميد همه ي ما به دستان پر مهر و داستان مهر آفريني هاي آنهاست كه چگونه در بهارستان مدرسه گل ها را مي رويانند و گلستان ها را مي سازند و همين امر ، سرمايه بزرگ خدمتگزاري ما، براي عشق ورزيدن به معلم است امروز با تمام اعتقاد خدمت به شما معلمان را از زيباترين عبادتهاي الهي مي دانم چراكه «عباد سالم خداوند » در خيمه خوبي هاي شما به «عباد صالح خداوند» تبديل و تربيت مي شوند و از همين روي معتقدم كه بايد تمام ظرفيت هاي انساني ، قانوني، اعتباري و فرهنگي كشور براي رشد و آرامش و تكريم حقيقي معلم بكار افتد تا همه براي معلم و معلم براي دانش آموز باشد و در يك سخن ، اعتقاد راسخ دارم كه امروز بايد تمام كارهاي ما در وزارت «معلم محور» باشد تا همه كارهاي معلم « تربيت محور» گردد آنهم تربيت رحماني و الهي .
عزيزان من ! سالي را با اين سرمايه پشت سر گذاشتيم كه ديديد كل وزارت آموزش و پرورش در سراسر كشور به كارگاه بزرگ انديشه و اهتمام و اقدام بَدَل گرديد. و شما هر هفته يك خبر بزرگ از تلاشهاي شبانه روزي را نه تنها شنيديد كه در سطح اجرا و در كنار خود مشاهده و احساس كرديد ، كارهايي كه سالياني به عنوان عجز قطعي براي اين دستگاه بزرگ رقم خورده بود اما به معجزه عشق و ايمان و همت، انجام گرديد كارهاي بزرگي چون بيمه طلايي فرهنگيان- استخدام 40 هزار نيروي جوان- بازگشت گسترده ورزش به مدرسه با استخدام دوازده هزار دبير ورزش همراه با همگاني سازي مهارت شنا براي پايه سوم ابتدايي- ايجاد ده هزار مدرسه قرآني در سراسر كشور- ايجاد هشت هزار مجتمع آموزشي تربيتي روستايي- كارسازي و اجراي آزمون بزرگ استخدامي با شركت بيش از 600 هزار نفر- تحقق دو برابر مشاركت پذيري خيرين مدرسه ساز- سنديّت بخشي و تصويب اسناد بالا دستي تحول بنيادين- ساماندهي نيروي انساني و حذف واژه تحقير كننده معلم مازاد! از چرخه كاري و اداري – ثبت نام رايگان فرزندان فرهنگيان – پرداخت كليه مطالبات و معوقات فرهنگيان در سراسر كشور- تغيير وضعيت دفتر داران به معاونين اجرايي- ارتقاي سطح خدمات و توجهات و تكريمات به فرهنگيان و تبديل نگاه بازرسي به دادرسي- رايگان شدن تمامي استخرها براي فرهنگيان همراه با ايجاد سامانه رفاهي اسكان با يك وعده پذيرايي- تبديل نيروهاي شركتي به قراردادي- توجه خاص به كارآمدي زنان فرهنگي و ايجاد فرصت طلايي مديريت آنها با افزايش 900 % - توجه عميق و گسترده به آموزش ابتدايي ‌ـ  هوشمندسازي و فناورنمودن مدارس ـ تقدير ويژه معنوي و مادي از همسران شهيد و زنان فرهنگي سرپرست خانوار  ـ صدور بيش از دو ميليون حكم كارگزيني براي رهگيري مطالبات و برقراري عدالت- توازن بخشي به ساختار و تشكيلات وزارت همراه با تسرّي معاونت پرورشي و مديريت پژوهش فناوري و سنجش و غيره ... تا سطوح مناطق- حضور ده هزار مهندس جوان جديدالاستخدام در هنرستانها- ساماندهي آمار و اطلاعات بر مبناي دقيق كد ملي- تخصيص مشاور به مقطع راهنمايي و عدالت بخشي به ساعت كار مشاوران- و دهها عنوان ديگر كه همه و همه حاكي از آن است كه آموزش و پرورش با تمام قدرت در خدمت معلم بوده است  تا معلم نيز با تمام عزت در خدمت دانش آموز باشد بدون شك رسيدن به ايران سند چشم انداز فقط با همت مضاعف و كار مضاعف شدني ست و ما نيز سال جديد را با مضاعف نمودنِ همت مضاعف سال گذشته، آغاز مي نماييم تا زيباترين و شايسته ترين خدمات را نثار رشد و آرامش معلم نماييم و اين راهي ست كه با اعتقاد به «ولايت» كه حجت ما در درستي تصميم هاست و با عشق به شهيدان كه سرمايه عظيم تلاش هاي ماست در آن قدم گذاشته ايم تا برگ زرين ديگري بر خدمت‌هاي بزرگ دولت دهم بيفزاييم بدون شك افتخار خدمتگزاري به معلم و مدرسه و دانش آموز كه پايه هاي اصلي «تمدّن و تديّن» در اين كشور هستند فرصتي طلايي ست كه با هيچ سوداي ديگري قابل معاوضه نخواهد بود كه عزت فرداي ما نزد خداوند ، رهين همان است. پيروز و سر افراز باشيد. 

 

حميد رضا حاجي بابايي
 
 منبع

ابلاغ شيوه‌نامه‌ي اعزام فرهنگيان به مدارس خارج از كشور در سال 90

اینجا را کلیک کنید

آنقدر در آموزش و پرورش مي‌مانم تا به زور بيرونم كنند

حميدرضا حاجي‌بابايي در ديدار امروز خود با مربيان امور تربيتي استان تهران گفت: «آنقدر در آموزش و پرورش مي‌مانم تا به زور مرا بيرون بيندازند و به هيچ چيز جز آموزش و پرورش فكر نمي‌كنم بنابراين همه به آموزش و پرورش كمك كنند تا به اهدافش برسد».

به گزارش  فارس «توانا»، همايش "بهار تربيت در طراوت تحول بنيادين " ويژه سالروز تأسيس امور تربيتي كه صبح امروز با حضور وزير آموزش و پرورش، مديركل آموزش و پرورش شهرستان‌هاي استان تهران و گروهي از مربيان امور تربيتي اين اداره كل در تالار وزارت كشور برگزار شد، با حاشيه‌هايي همراه بود.

ـ اين برنامه‌ هم مطابق معمول بسياري از برنامه‌هاي دستگاه‌هاي اجرايي از نمك تأخير بي‌بهره نبود و پس از آنكه با ۳۰ دقيقه تأخير نسبت به زمان اعلام شده، در ساعت ۹:۳۰ آغاز شد، با اجراي برنامه گروه سرود دانش‌آموزي متشكل از دانش‌آموزان دختر و پسر ادامه يافت.

ـ پس از صحبت‌هاي مرتضي تمدن استاندار تهران و رحيم زماني مديركل آموزش و پرورش شهرستان‌هاي استان تهران، نوبت به وزير آموزش و پرورش رسيد؛ حاجي‌بابايي در ميانه صحبت‌هايش گريزي به دوران جواني خود زد و از مسئوليت اداره دبيرستان در ۲۱ سالگي و رياست اداره آموزش و پرورش در ۲۲ سالگي ياد كرد؛ البته اين ياد كردن‌ها با تشويق‌هاي حضار همراه بود كه ۳۰ سال پيش آقاي وزير را تحسين مي‌كردند.

ـ نكته جالب توجه در بيان اين خاطره زماني بود كه حاجي‌بابايي از معلمي ياد كرد كه با گرفتن ابلاغ به دبيرستان تحت مديريت او وارد شده بود و سراغ مدير دبيرستان را از جواني مي‌گرفت كه با داشتن جايگاه مديريت، مشغول تعويض لامپ يكي از كلاس‌ها بود و پس از آن نيز باور نمي‌كرد كه مدير دبيرستان همين جوان ۲۱ ساله است.

ـ صحبت‌هاي وزير آموزش و پرورش با بيان اهميت و حساسيت‌ها و در عين حال افتخار‌آميز بودن كار در آموزش و پرورش ادامه پيدا كرد و اين بيان با اين صراحت همراه بود كه «آنقدر در آموزش و پرورش مي‌مانم تا به زور مرا بيرون بيندازند و به هيچ چيز جز آموزش و پرورش فكر نمي‌كنم، بنابراين همه به آموزش و پرورش كمك كنند تا به اهدافش برسد».

ـ حاجي‌بابايي در اين قسمت از صحبت‌هاي خود خاطره مشورت خود با پدر و خواجه شيراز براي قبول مسئوليت وزارت را كه چند ماه پيش در مراسم معارفه مديركل آموزش و پرورش استان البرز بيان كرده بود، تكرار كرد و دوباره يادي از پاسخ حافظ كرد كه گفته بود:
«يا كار به كام دل مجروح شود / يا مُلك تنم مَلِك بي‌روح شود/ اميد من آن است به درگاه خدا / كه ابواب سعادت همه مفتوح شود».

ـ در دقايق پاياني صحبت‌هاي يك ساعته آقاي وزير، يكي از مربيان پرورشي حاضر در برنامه به عنوان ميهمان، از ميان جمعيت بلند شد و خواستار حضور در جايگاه و صحبت با وزير و حاضران شد و پس از كسب مجوز از سوي وزير، بر روي جايگاه سخنراني حاضر شد.

وي پس از ايستادن در كنار وزير، ضمن تشكر از او به خاطر اقدامات انجام شده در دوران مسئوليتش، دردهايي را نيز با شخص اول نظام تعليم و تربيت و همكاران خودش در ميان گذاشت.

آقاي مربي پرورشي از تدريس و فعاليت پرورشي خود در منطقه محروم "امين‌آباد " و افتخار خود به حضور در اين منطقه گفت و يادي از مدرك تحصيلي پايين خود كرد؛ البته اين نكته را با صداقت و صراحت معلمي همراه كرد و افزود: پايين بودن مدرك من به خاطر ضعف سيستم مديريتي آموزش و پرورش بوده است چرا كه به هنر علاقه داشتم اما آموزش و پرورش به دليل عدم نياز به اين رشته امكان ادامه تحصيل را به من نمي‌داد.

اين معلم داراي ۲۱ سال سابقه كار، از ادارات آموزش و پرورش مناطق و نواحي گلايه كرد كه به بهانه محروم بودن منطقه امين‌آباد و عدم نياز آن به هوشمندسازي مدارس، كمك چنداني به اين كار نكرده‌اند؛ در حالي كه خيّران و به ويژه صاحب يك سنگبري براي هوشمندسازي اين مدرسه و تجهيز آزمايشگاه آن، كم‌همتي بعضي از مديران را جبران كرده‌اند.

اين مربي صاحب درد و در عين حال صادق و دوست‌‌داشتني، در آخر حرفي را زد كه گويا حرف دل تمام فرهنگيان حاضر در طبقات بالا و پايين تالار وزارت كشور بود؛ وقتي كه از بيش از حد بودن بخشنامه‌هاي ارسالي به مدارس گلايه كرد، اين گلايه تشويق شديد حضار را به دنبال آورد.

ـ پس از اينكه آقا معلم مجدداً از وزير تشكر كرد و به صندلي خود برگشت، آقاي وزير هم با تشكر از او، يادي از مديركل سابق آموزش و پرورش شهرستان‌هاي استان تهران كرد و سخن خود را به پايان برد تا در ميان خبرنگاران حاضر شود و به دغدغه‌هاي مردم از زبان اهالي رسانه پاسخ دهد. منبع          

 برای دیدن عکس های این مراسم کلیک کنید:

اخبار مربوط به درگذشت جانسوز  5تن از همکاران آذری:

جزئيات حادثه درگذشت 5 معلم آذربايجان شرقي تشريح شد

پيام تسليت وزير آموزش و پرورش به مناسبت درگذشت پنج نفر از معلمان استان آذربايجان شرقي

یاد آن آموزگار ساده پوش

اولین روز دبستان بازگرد                           کودکی ها شاد و خندان باز گرد

باز گرد ای خاطرات کودکی                        بر سوار اسب های چوبکی

خاطرات کودکی زیباترند                            یادگاران کهن مانا ترند
درسهای سال اول ساده بود                         آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس                   روبه مکار و دزد و چاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است                    سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی باهوش بود                    فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز و سرمای شدید                    ریز علی پیراهن از تن می درید

تا درون نیمکت جا می شدیم                     ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم                     یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت               دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود                         برگ دفتر ها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ           خش خش جاروی با پا روی برگ
همکلاسیهای من یادم کنید                      باز هم در کوچه فریادم کنید

همکلاسیهای درد و رنج و کار               بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد                      کودکان کوچک اما، مرد مرد

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود                 جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می شد باز کوچک می شدیم            لا اقل یک روز کودک می شدیم

یاد آن آموزگار ساده پوش                      یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام و هم یادت به خیر                  یاد درس آب و بابایت به خیر
ای دبستانی ترین احساس من                   بازگرد این مشقها را خط بزن

 

مدرسه رفتن با اعمال شاقه

دانش آموزان روستای "یسرگچن" شهرستان گنبد کاووس در شرق گلستان مجبورند برای رفتن به مدرسه از عرض رودخانه خروشان گرگانرود (عمق 5 متر) با قایق عبور کنند در حالی است که ساخت پل در این مسیر هزینه چندانی ندارد.


مفهوم آموزش و پرورش تطبيقي

اصطلاح «آموزش و پرورش تطبيقي »را نخستين بار مارك آنتوان ‍‍ژولين در سال 1817 با انتشار طرح و نظرات اوليه اثري درباره ي آموزش و پرورش تطبيقي مطرح كرد ؛با اين وصف تا چندي پيش ،بيشترنويسندگان فرانسوي «علم تعليم و تربيت تطبيقي »را بر آن ترجيح مي دادند .هر يك از اين اصطلاحات معناي خاصي دارد كه لازم است بررسي شود .

پداگوژي يا «علم تعليم و تربيت »را به طور اعم«علم اموزش و پرورش كودكان »و به طور اخص «روش اموزش »تعريف كرده اند .«آموزش و پرورش» داراي معناي وسيعتري است:اين اصطلاح نه تنها بيانگر خودنهاد،بلكه نتيجه آن و مجموع فرايندهايي است كه يك شخص رادر تمامي ابعاد ذهني ،اخلاقي،جسماني،زيباشناسي واجتماعي ميسازد.از نظر تاريخي ،آموزش و پرورش قبل از هر نوع تعليم و تربيتي وجود داشته است ؛آموزش و پرورش جزئي از زندگي هر گروه اجتماعي است كه با انتقال فرهنگ خويش شرايط بقاي خود را تضمين ميكند.

از نظر لغوي ،«پداگوژي»به اعمال و رفتاري گفته مي شود كه بزرگسالان روي كودكان اعمال مي كنند (paida )،در حاليكه امروزه آموزش وپرورش روي بزرگسالان نيز اعمال ميشود؛آموزش وپرورش سعي دارد از عمل يكسو يه مربيان بر فراگيران فراتر رفته و مباحثه اي دو جانبه ايجاد كند؛همچنين آموزش و پرورش بر مفهوم «خود آموزي» كه نشان دهنده تلاش فرد براي خود سازي است، تأكيد مي كند. وانگهي امروزه در مقابل تأثير وسائل ارتباط جمعي (مطبوعات ،راديو و تلويزيون )و محيط كه عاملان تربيت در نظر گرفته مي شوند ، از تأثير مدرسه كاسته شده است.

موضوع «مقايسه» نيز تجزيه و تحليل و توضيح شباهتها و تفاوتهاي بين دو پديده يا دو نهاد است.طبيعي است كه تفاوتها و شباهتها بايد با موضوعات مورد نظر مربوط بوده،در متن آنها قرار داده شوند. از اينرو عيب اصطلاح «تعليم و تربيت تطبيقي»اين است كه مقايسه را به رويدادهاي آموزش محدود مي كند،در حاليكه قلمرو آن با پيشرفت علوم ديگري مانند اقتصاد، جامعه شناسي و مردم شناسي كه به آموزش و پرورش تطبيقي مي پردازند وسيعتر شده،است و ديگر،هدف نه صرفاً مقايسه دو نظام اموزشي ،بلكه روابطي است كه اين نظامها با محيط ملي و جهاني خود دارند .همچنين اصطلاح «علم تعليم و تربيت» بيانگر همه ي پيشرفتهاي معاصر باشد .

(آموزش و پرورش تطبيقي نويسنده لوتان كوي ،ترجمه دكتر محمد يمني دوزي سرخابي )

تعريف آموزش و پرورش تطبيقي

تطبيق و مقايسه به عملي اطلاق مي شود كه د رآن دو يا چند پديده را در كنار هم قرار داده، به منظور يافتن وجوه اختلاف و تشابه ،آنها را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم . اصولاً در زندگي روز مره بدون كار تطبيق و مقايسه نمي توان تصميمي اتخاذ نمود و راه و روشي براي حل وفصل رضايت بخش امور انتخاب كرد. مثلاً زماني كه يك كالاي خاص را از ميان انواع مشابه آن خريد بر مي گزينيم يا از ميان چند رشته ي تحصيلي رشته تحصيلي خويش را انتخاب مي كنيم و يا از بين چندين شيوه ي اداره ِ امور مؤسسات آموزشي كار مديريت يك مؤسسه را بر ساير مؤسسات آموزشي ترجيح مي دهيم ،در تمامي اين موارد به نوعي مقايسه و تطبيق مبادرت ورزيده ايم كه به اعتقاد خود گزينش اصلح منتهي شده است .

در حيطه ي آموزش و پرورش ،اين مقايسه يا تطبيق مي تواند بين رويدادهاي آموزشي در داخل يك نظام تربيتي با نظامهاي تربيتي كشورهاي ديگر مقايسه شود. بدين سان آموزش و پرورش تطبيقي را مي توان چنين تعريف كرد:

آموزش و پرورش تطبيقي ترجمه اصطلاح comparative education است و به دانشي اطلاق مي شود كه موضوع آن شناسايي ،تحليل و مقايسه شباهتها و تفاوتهاي پديده هاي تربيتي در داخل يك نظام آموزشي و يا بين نظامهاي آموزش و پرورش كشورهاي مختلف جهان با توجه به عوامل اجتماعي ،مذهبي،اقتصادي،سياسي مؤثر در تشكل و پيدايش آنها ست .(آموزش و پرورش تطبيقي نويسنده دكتر احمد آقازاده)

لوتان كوي ازاموزش و پرورش تطبيقي به عنوان علم بين رشته اي كه تخصصهاي مختلف را براي تبيين پديدههاي تربيتي ،چه در داخل يك كشور و چه در بين ممالك با فرهنگهاي مختلف ،ميطلبد نام ميبرد .

80 نكته مهم در تدريس موفق معلمان و مربیان مدارس

امروزه آموزش و پرورش رسمی در پی آمادگی برای زندگی آینده از طریق یادگیری مفید و مؤثر است وکلا" تدریس عبارتست از:
تعامل یا رفتار متقابل معلم و دانش آموز بر اساس طرح منظم و هدفدار برای ایجاد تغییرات مطلوب و تسهیل یادگیری فرد و شناخت او از جهان است.
و تدریس خوب : تدریسی است که به خوب یاد گرفتن فراگیران کمک کند. در این فرایند یادگیرنده باید فعال باشد. به بحث بپردازد،مسائل را حل کند و با استفاده از راهنمایی های معلم به کسب تجربه بپردازد.
معلمان در حالی که به شاگردان در کسب اطلاعات ، مهارتها، راههای تفکرو ابراز نظرات خود کمک می کنند، باید به آنان نحوه ی یادگیری را نیز درس دهند.
چگونگی انجام تدریس اثر بسیاری بر توانایی شاگردان برای آموزش خودشان دارد . معلمان موفق تنها ارائه دهندگان مطالب نیستند بلکه آنان شاگردان خود را به تکالیف شناختی و اجتماعی وادار می نمایند و به آنان چگونگی کسب، ذخیره سازی و پردازش اطلاعات را می آموزند تا چگونگی فراگیری را یاد بگیرند و منابع را به طور مؤثر به کار ببرند.لذا نقش عمده تدریس ،خلق یادگیرندگان فعال ، خلاق و قدرتمند است.


توصیه هایی برای داشتن یک تدریس موفق و رضایت بخش

1- با توکل به خدا و نام خدا کلاس را شروع کنیم.
2- اخلاص در عمل تدریس و تقوا را رعایت کنیم.
3- زمان هر جلسه تدریس را در نظر داشته باشیم تا با کمی یا زیادی وقت مواجه نشویم.
4- وقت کلاس را به مطالب بیهوده و کم فایده صرف نکنیم.
5- سعی کنیم ساعت تدریس را تغییر ندهیم.
6- به هنگام تدریس، نشاط روحی و عاطفی خود را حفظ کنیم.
7- با خوشرویی تدریس کرده و همواره چهره بشّاشی داشته باشیم.
8- احساسات و عواطف دانش آموزان را جریحه دار نکنیم.
9- تلاش کنیم فضایی عاطفی بوجود آوریم.
10- سعه ی صدر داشته باشیم و از فضل فروشی بپرهیزیم.
11- وفای به عهد، خوش قولی و تواضع در تدریس را از یاد نبریم.
12- به هنگام تدریس؛ آرامش خود را حفظ کنیم.
13- از قضاوت ناصحیح نسبت به دانش آموزان پرهیز کنیم.
14- اشتباهات خود را توجیه نکنیم.www.zibaweb.com
15- از علماء ،بزرگان و شخصیتهای دینی با احترام نام ببریم.
16- از به کار بردن کلمات خارج از نزاکت بپرهیزیم.
17- پرگوئی نکنیم، در واقع آنقدر بگوئیم که می توانیم بشنویم.
18- رازدار و محرم اسرار دانش آموزان باشیم.
19- از تعصب بیجا بپرهیزیم.
20- از دانش آموزان توقعات بیش از اندازه نداشته باشیم.
21- رسا و روان بودن کلمات و جملات را رعایت کنیم.
22- از داشتن تکیه کلام پرهیز کنیم.
23- در تدریس ذوق و سلیقه به کار ببریم.
24- آرام و شمرده تدریس کنیم.
25- ساده تدریس کنیم ؛اما عمیق.
26- در املاء کلمات دقت کنیم و کلمات را صحیح روی تابلو بنگاریم.
27- ذوق و استعداد دانش آموزان را شناسایی و هدایت کنیم.
28- بین دانش آموزان رقابت سالم و مثبت ایجاد کنیم.
29- در برخوردها عدل و انصاف را رعایت کنیم.
30- به دانش آموزان توجه و نگاه یکسان داشته باشیم.
31- با دانش آموزان همدردی کنیم.
32- از تشویق به موقع غافل نشویم.
33- سخن دانش آموزان را بی مورد قطع نکنیم.
34- کارها و فعالیتهای مربوط به کلاس را بین دانش آموزان تقسیم و به آنها مسئولیت بدهیم.
35- در هنگام موعظه ، خود را مخاطب اصلی قرار دهیم.
36- به مقررات محیط آموزشی احترام بگذاریم.
37- سعی کنیم کردار و رفتار خوبی از خود نشان دهیم.
38- پیش از تدریس، شناختی اجمالی از وضعیت ، موقعیت و سطح معلومات دانش آموزان بدست آوریم.
39- بیش از اندازه در کار دانش آموزان ، خود را دخالت ندهیم.
40- به کار خویش ایمان داشته باشیم.
41- سعی کنیم شخصیت علمی و اجتماعی خویش را پیش دانش آموزان سبک نکنیم.
42-مقررات خشک و افراطی را زا کلاس دور کنیم.
43- نسبت به فعالیت دانش آموزان بی تفاوت و بی توجه نباشیم.
44- در تدریس از گروه گرائی و خط بازی خودداری کنیم.
45- بر موضوعات درسی ، تسلط و از آن اطلاع کافی داشته باشیم.
46- در افزایش آگاهیها و محتوای علمی و درسی خود بکوشیم.
47- به سؤالات دانش آموزان با لحن خوب و مناسب پاسخ دهیم.
48- مطالعه پیش از تدریس و آمادگی قبلی جهت تدریس داشته باشیم.
49- برنامه ریزی درسی داشته باشیم.
50- از ابتکار و خلاقیت در تدریس استفاده کنیم.
51- از روشهای تدریس و نحوه ی به کار گیری آنها آگاه باشیم.
52- به کیفیت شروع ، ادامه و پایان درس توجه داشته باشیم.
53- به هنگام تدریس مطالب ، تنوع را فراموش نکنیم.
54- از تجربیات درسی و تدریس دیگران استفاده کنیم.www.zibaweb.com
55- در هر درس مطالب نو وتازه ای بیان کنیم.
56- سعی کنیم دانش آموزان در ارتباط با درس فعالیت عملی داشته باشند.
57- دانش آموزان را نسبت به یادگیری درس تشنه کنیم.
58- در صورتی که احساس خستگی در چهره دانش آموزان مشاهده کردیم، از ادامه تدریس خودداری کنیم.
59- سعی کنیم همواره اشکالات تدریس خود را رفع کنیم.
60- موضوع و عنوان درس را در ابتدای تدریس مشخص و بازگو کنیم.
61- درس را مرحله به مرحله تدریس کرده و از شاخه به شاخه پریدن بپرهیزیم.
62- بیش از اندازه ی معمول به جزوه ، کتاب و یا متن درس نگاه نکنیم.
63- از طرح شبهات و اشکالات بدون جواب بپرهیزیم.
64- جمع بندی درس را در انتها فراموش نکنیم.
65- از داشتن لحنی یکنواخت و تن صدای ثابت بپرهیزیم.
66- در هنگام تدریس ، در یک مکان ثابت توقف نکنیم.
67- دقت کنیم تمرینها یا مسائل ( تکالیف) در حد توان دانش آموزان باشد.
68- در هنگام تدریس از وسائل و امکانات آموزشی موجود حداکثر بهره را ببریم.
69- در هنگام تدریس حتی الامکان از مثال استفاده کنیم.
70- خلاصه ی درس را در انتهای تدریس بازگو و از دانش آموزان نیز بخواهیم.
71- ظاهری آراسته و منظم داشته باشیم و در نظر بگیریم که زیبایی ، سادگی است .
72- در کارهایمان نظم داشته باشیم تا الگوئی مناسب برای دانش آموزان باشیم.
73- نتایج ازمونها را بررسی کنیم تا نقاط ضعف و قوت را بیابیم.
74- در هنگام خشم، بر احساسات و عواطف خود غلبه کنیم.
75- در تمام کارهای خود ، قاطعیت و برش داشته باشیم.
76- دانش آموزان را در بالا رفتن از نردبان علم و دانش یاری کنیم.
77- در هنگام تدریس سعی کنیم تمام توجه دانش آموزان را به خود جلب کنیم.
78- فرصت انتقاد از خود را به دانش آموزان بدهیم.

79- از اینکه نسبت به پاسخگوئی به برخی از سؤالات قادر نیستیم ، هراس به خود راه ندهیم و به راحتی اقرار کنیم که پاسخ آن را نمی دانیم.
80- تجارب تازه خود را در اختیار دانش آموزان قرار دهیم و به یاد داشته باشیم که معلم هنرمند کسی است که با ایجاد شرایط و موقعیتهای مناسب آموزشی ، خود کمتر تدریس می کند ، ولی دانش آموزان بیشتر یاد می گیرند.


مأخذ : ابراهیم هاشم لو ، ماهنامه فرهنگ و تعاون ، شماره 7

هشت راز طراحی کلاس

آیا فکر کردن به آن کلاس لخت و بی ریخت ناراحت تان می کند؟ آیا به معلمی که کلاسش شاد و زیباست حسودی می‏کنید؟ اگر این طور است امسال قدم تازه ای بردارید. هر معلمی می تواند با استفاده از تجربیات معلمان موفق، محیطی شاد و جذاب برای یادگیری درست کند.

1- اول از همه کارهای مهم تر!

وقتی برای اولین بار پا درون کلاس تان می گذارید با خودتان یک دفتر یادداشت و یک مداد بردارید. در درگاه بایستید و نقشه پلان اتاق را بکشید. در نقشه جای تخته، وسایل، کمدها و پنجره ها را هم مشخص کنید. قبل از اینکه به طور فیزیکی شروع به جا به جا کردن اشیا بکنید، روی نقشه ای که کشیده اید، این کار را با شکل هایی که از کاغذ و به مقیاس بریده‏اید، انجام دهید. مسیر رفت و آمد بچه ها، فضای بین میزها و سایر چیزها را در نظر بگیرید. وقتی نقشه تان را در کلاس واقعی پیاده کردید، بین میزها راه بروید و سر میز بچه ها بنشینید تا مطمئن شوید همه راحت هستند و تخته را می بینند.

2- جادوی رنگ

رنگ ها قیافه کلاس تان را تعیین می کنند. رنگی را انتخاب کنید که برایتان جالب است و نشان می دهد که شما از جو کلاس چه می خواهید: می خواهید آرام و آرامش بخش باشد؟ (به رنگ های آبی و سبز فکر کنید) می خواهید شاد و خلاق باشد؟ (از رنگ های گرمسیری استفاده کنید) می خواهید گرم و خانه مانند باشد؟ ( از رنگ های خاکی و رنگ های اصلی استفاده کنید) از این رنگ ها برای تابلوی آگهی های کلاس، جعبه ها و طبقه های کلاس و حتی فرش آن استفاده کنید.

 
3- چند کاره !

تخته کلاس را به سه قسمت مساوی تقسیم کنید و دور هر قسمت را با کاغذهای رنگی تزیین کنید. مثلاً قسمت صورتی تخته را به روز تولد بچه ها اختصاص دهید و از بچه ها بخواهید راجع به تولدشان روی آن بنویسند و نقاشی کنند. قسمتی هم می تواند برای ساختن داستان مورد استفاده قرار بگیرد.


4- چیز جدیدی را امتحان کنید

یکی از جذابیت های چند کار کلاس می تواند "درخت لوله ای" باشد. کمی لوله PVC بخرید و آن را شکل یک تنه درخت در تخته سه لا نصب کرده و کلاس بر پا کنید. روی میله را سوراخ کنید و با میله یا هر چیز مناسب دیگری برای آن شاخه بسازید. کیف ها یا کیسه های کوچک پلاستیکی به هر شاخه آویزان کنید و در آن بازی، فعالیت و کتاب بگذارید. کار دستی‏های بچه ها می تواند آنجا آویزان شود. با چیزهایی مثل برگ و کاغذ هم می توان آن را تزیین کرد.
 

5- دیگران را هم شریک کنید!

بهتر است که تمام کار تزیین کلاس را خودتان انجام ندهید. از بچه ها بخواهید در کار انتخاب رنگ ها و جای وسایل و حل کردن مشکل انبار کردن چیزها به شما کمک کنند. این باعث می شود آنها نسبت به کلاسشان اخساس تملک و غرور کنند و درس بزرگی هم در حل مساله بگیرند. بهتر از همه اینها این کار خیلی خلاق است. بچه ها می توانند با کمک بزرگترها دیوار کلاس را مثلاً به شکل اقیانوس رنگ کنند و از نتیجه کار لذت ببرند.

 
6- یک ابتکار ساده

می توانید از یک تابلوی نگه دارند کارت و یک کارت برای هر دانش آموز، مثل اداره ها، برای حضور و غیاب استفاده کنید. گرداندن هر کارت یعنی بچه سر کلاس است! می توانید پشت هر کارت برای بچه ها پیام تشویق کننده ای هم بنویسید.

 
7- یک مرکز ارزان!

بعضی وقت ها نمی توانیم هر گوشه کلاس را به یک مرکز یادگیری اختصاص بدهیم ولی می توانیم با چند سبد و سطل پلاستیکی که هر کدام بازی ها و وسایل کمک آموزشی را نگه می دارند به بچه ها حس شرکت در یک فعالیت یادگیری مهم را بدهیم.

8- روی بچه ها تمرکز کنید

برای هفته اول سال برای هر بچه شکل یک خانه را فتوکپی کنید. بچه ها می توانند خانه ها را طوری تزیین کنند که نماینده آنها باشد. می توانند روی آنها درباره خودشان بنویسند بعد این خانه ها را به تابلوی کلاس بزنید تا بچه ها همدیگر را بهتر بشناسند.

معلم محبت

داستان زیر حکایتی است ازمحبت یک معلم که سرنوشت کودکی را تغییر داد. تقدیم به همه آموزگاران مهربان و دوست داشتنی . و با ذکر این جمله از ارد بزرگ که : آموزگاری ، عشق است چنین جایگاهی هیچگاه به دست غیر مباد .
در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست.البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استو دارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.

امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.

معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. "رضایت کامل".

معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.

معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.

معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد.

خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را می دادید.خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش "زندگی" و "عشق به همنوع" به بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.

پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.

یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.

ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود خرید و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می توانم تغییر کنم از شما متشکرم.

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم. / همایون زارعی