ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
... در چهل و پنجمین اجلاس کنفرانس بین المللی تعلیم و تربیت که با عنوان تقویّت نقش معلّم در جهان در حال تغییر در ژنو، برگزار شد، فدریکو مایر، دبیر کل یونسکو، معلمان را سنگ بنای آموزش، خواند و نقش مهّم و حساس آنان را در جوامع بشری مورد تأکید قرار داد و خواستار تلاش همه ی دولت ها برای بهبود وضعیّت شغلی و اجتماعی معلمان، هماهنگی در آموزش قبل و ضمن خدمت آنان، تلفیق اطلّاعات فن آوری های ارتباطی با حرفه ی آموزشی و تأمین مشارکت معلمان در مدیریت و تغییرات آموزشی، با سایر کارگزاران اجتماعی، گردید و در همین کنفرانس، معاون آموزشی وی، کولین پاور، بیان کرد: «معلمان در بسیاری از کشورها در وضعیّت وخیمی به سر می برند، عدّه ی کثیری از بهترین معلمان، شغل خود را رها کرده و وارد بخش های خصوصی گردیده اند». وی با صراحت اعلام کرد: «انجام دادن اقدامات فوری و اساسی برای بهبود وضعیّت معلمان، باید در اولویّت قرار گیرد، زیرا تنها با اصلاح وضعیت آموزش و پرورش و بهبود شرایط شغلی معلمان است که می توانیم امیدوار باشیم که نیازها و آرزوهای کودکان در سرتاسر جهان تحقّق می یابد و این امر است که می تواند به برقراری صلح و آرامش جهانی و اتّخاذ رویه ی مناسب برای ادامه ی زندگی سالم و متوازن بینجامد. با توجه به مطالب فوق پی می بریم که معلمی شغلی است، تأثیرگذار، حسّاس، سازنده و اهمیت قائل شدن برای چنین شخصیت و جایگاهی، امری است، ضروری و اعتقاد به معلم، اعتقاد و باور به شریان های اصلی جامعه، یعنی جوانان و دانش آموزان پویا و زنده است که متأسفانه برخی از دولت ها، خصوصاً آموزش و پرورش و دولت ما نتوانسته است، به این مهم عنایت لازم داشته باشد و فرزندان خلف خود را که پایمال جامعه اند، در دامان خود به خوبی بپروراند و آن طور که بایسته است، ادا کننده ی حقوق معنوی و ارزشی آنان باشد، نه تنها حقوق معنوی، که حتی نتوانسته، حداقل خواسته و مطالبات آنان را در حوزه ی صنف و معیشت که از ابتدایی ترین نیازهای بشری است، برطرف سازد و معلم را طوری در سنگلاخ روزمرّگی رها کرده که تنها چیزی که به چشم نمی آید، تعلیم و تربیت است و پرورش نسلی که متأسفانه رها گردیده است. راستی، چرا این گونه است؟ چرا سطح آموزش و پرورش مردم ژاپن، بیش از سطح آموزش سایر مردم جهان است و دولت ژاپن بسیاری از امکانات رسانه های گروهی را در خدمت آموزش و پرورش قرار داده و دیدگاه مرد ژاپن، به ویژه اولیا و دانش آموزان نسبت به آموزش و پرورش یک دیدگاهِ هدف دار و با انگیزه است و نظام آموزشی آن، پس از جنگ، یک نظام آموزشی پویا و مبتنی بر قدرت تفکّر و ابداع و خلاقیت است؟ چرا مردم کره، آموزش و پرورش را در رأسِ همه ی امور می دانند و توجه به معلم و سیستم آموزشی برای مردم و دولت کره از اهمیت ویژه ای برخوردار است و معلمان در کره نقش راهنما و ناظر را دارند و رابطه ی معلم و دانش آموز و مدرسه حتی در ساعات خارج مدرسه ادامه می یابد و معلمان در صورت لزوم میتوانند به خانه ی دانش آموزان مراجعه کرده، برای رشد و توسعه ی آموزش و پرورش، مطالب دشوار درسی را توضیح دهند؟! چگونه است که کشورهای تایلند، مالزی، اندونزی، چین و ویتنام طی دهه های قبل، به طور اساسی برای آموزش و پرورش خود سرمایه گذاری کرده اند، طوری که بر اساس تحقیقات انجام شده، به آموزش ابتدایی جهانی دست یافته اند، مگر نه این است؟ «که قارّه ی آسیا دو سوم از جمعیت، کره ی زمین را در خود جای داده، فقیرترین، ثروتمندترین، کوچک ترین و وسیع ترین کشورهای جهان در این قاره، قرار دارند، در حالی که کشورهای شرق آسیا رکورد رشد اقتصادی بالا را به خود اختصاص داده اند، کشورهای جنوب آسیا در زمره ی کم توسعه یافته ترین کشورها محسوب می شوند؟» آیا می دانیم که رمز موفقیّت در چیست؟ و چه عاملی از توسعه ی سایر کشورها جلوگیری می کند؟ آیا جواب، چیزی جز آموزش و پرورش است، که تعیین کننده ی رشد و ترّقی جامعه است و تحقیقات وسیع بر این مدّعا صحّه گذاشته است، آموزش و پرورش اگر پویا، خلاق و بارور باشد، محصولی جز خلاقیت، شکوفایی و رشد استعداد را در بر نخواهد داشت، زیرا فرهنگ غنی شکوفایی و رشد، معلمان وارسته و آزاده و بروز توانمندی ها، پرورش یافته ی دامان آموزش و پرورش خلاق و پویاست، آموزش و پرورشی که بیشترین سرمایه گذاری ها در آن صورت گرفته باشد و بودجه ی شایسته و درخوری را با توجه به حجم و گستردگی کار به آن اختصاص دهند و مسوولان آگاه، توانمند و صاحب فکر و اندیشه، متوّلی اداره ی آن گردند. در غیر این صورت شاهد چیزی جز ضعف، ناکارآمدی و کم کاری حاکم نخواهیم بود، مواردی که به عینه ، آن ها را لمس می کنیم و می بینیم. پنجم اکتبر، مصادف با سیزدهم مهر، روز جهانی معلم است، معلمی که مسلّماً در تمامی نقاط دنیا از یک فضای مشترک رفاهی، معیشتی و پایگاه اجتماعی برخوردار نیست، جز در برخی از کشورها که از توسعه ی پایدار، آگاهی و خواست حاکمان، توجه مسوولان و ملت به رشد و شکوفایی اندیشه و توانمندی اقتصادی، برخوردارند، نمی توان نشانی از تعالی و جایگاه شخصیتی و اجتماعی معلمان را در آن جویا شد و متأسفانه گاه، کار به جایی می رسد که در کشور ما، معلمان را مصرف کننده و هزینه بر تلّقی میکنند و معتقد می شوند که این قشر سوددهی و بهره وری ندارند و متأسفانه تربیت نیروی کارآمدِ انسانی که مولّد و سازنده است، به هیچ انگاشته می شود و دست اندرکاران آموزشی، غافل از آن هستند که فرهنگ، مستقیماً تأثیرگذار بر اقتصاد و جامعه است، امروزه رشد و دگرگونی اقتصاد، بسته به جمعیّت فراوان و وسایل فیزیکی نیست، بلکه نیازمند افراد خلاق است. نبود آموزش و پرورش مناسب و رشد یافته، عامل نارسایی های مادّی، اجتماعی و حتی اخلاقی است و هر قدر که انگیزه های شغلی در این زمینه کم شود، کارایی افراد نیز، کاهش می یابد و شاهد آموزش و پرورشی می شویم که محصولات مثمری را نمی تواند، در دامن خود بپروراند و نسل سترون و معیوب الفکری به جامعه، هدیه می کند، بزرگداشت روز جهانی معلّم، فرصتی است که می تواند، جایگاه معلم را به عنوان انسان سازنده، بشناساند و تمامی دولت ها را وا دارد که بدون هیچ گونه، ملاحظه ی سیاسی و ... در ادای حقوق آموزش و پرورش اقدام نمایند.
نویسنده: امیر اسدیان
نسل امروز و چگونگی نقش معلّم
... توجه و اهمیت دادن به ساختار آموزش و پرورش، توجه داشتن به نسلی است که به صورت معلّق پیش روی ماست، نسلی که هویّت برایش مفهوم نیست و سعی، در ندیدن بسیاری از باورها را دارد، و به راحتی خیلی از ملاک ها و معیارها را زیر پا می گذارد، نسلی که به بهانه ی تکنولوژی، ارتباطات، نوشدن و دوران گذار، فرصت ها را غنیمت شمرده! تا به هر شکل ممکن قالب ها را بشکند، چهارچوب ها را نادیده بگیرد و ضمن اینکه رشد میکند و استعدادش شکوفا می شود و تحول و دگرگونی را تجربه می نماید، بی میل نیست که از کنار هرگونه اعتقادی، خصوصاً اینکه عینیت آن را نمی بیند و مطابقتی برای آن در پیرامونش تصور نمی کند. به سادگی و بی اعتنایی عبور کند، نسل امروز، نسل هوشیاری است، زیرک است و حتّی تیزبین و پرشتاب، اما روشن نیست، در تشخیص ها دچار نوسان است، اگر خوب را میشناسد، علّت را نمی داند و اگر بد را می فهمد، چرایی اش را قابل هضم نیست و تحلیلی برای آن ندارد، نسل امروز، نیاز به معلم دارد، معلم آگاه و روشنی که فارغ از تمامی آشفتگی های زیست و زندگی، بتواند نسلی را بپروراند که اصلاحگر جامعه باشد، نسلی که به شعار از آن ها به عنوان امیدهای جامعه یاد می کنیم و گردانندگان چرخ های اقتصاد. این نسل، گاه، سرگردان است، در بیشتر مسائل با شک رو به روست، می خواهد بپذیرد، اما نمی تواند، عافیت طلبی، دم غنیمت بودن و رها شدن، فرصت ها را از او میگیرد تا جایی که نوجویی و کنجکاوی هم مددکار او نیست و ناخواسته، مصداق ها را نشانه می رود و تمامی همّ و غمش متمرکز مصداق های عینی جامعه است و می خواهد اگر به باور برسد، عینیتی برای آن بیابد، اگر صحبت از ارزش هاست، سقوط آن را نبیند، اگر صداقت را به نمایش گذاشته ایم، مرگش را لمس نکند و اگر شعار میدهیم، بر اساس دروغ و ریا نباشد، این نسل نیاز به معلمی دارد که با عمل و کردار و رفتارش، ساختن و اصلاح را در او بارور سازد و این باور را در ذهنیتش زنده کند و به او حقایق را بنمایاند، معلمی که دغدغه ی باروری و رشد استعدادها را داشته باشد و به جای زمزمه هایی که پیرامون ذهنیت و زبانش را گرفته و دچار روزمرگی شده، سعی، در رسیدن به چشمه هایی را داشته باشد که می خواهد نسل تشنه و منتظری را از آن سیراب نماید، آن جاست که یکی از اهداف مهم آموزش و پرورش و وظایف به حق مسوولان در درجه ی اول، حس توجه به معلم و ایجاد فضایی مناسب و بر اساس عدالت و رفع تبعیض برای اوست تا بتواند در این فضا خود را وقف جامعه و نسل هوشیاری بکند که دیگر با کلمات متناقض و بی توجهی، نمی توان آن ها را به بازی گرفت، توجه به معلمانی که شعله های آگاهی، روشنی، تحوّل و بالندگی از آن ها نشأت می گیرد و اگر معلم را رها کردیم و در وادی غم معیشت گرفتارش ساختیم، نسلی طغیان گر رها شده است و جامعه به گرداب رذیلت و پستی هدایت می شود و این نه شعار و بازی با کلمات که واقعیّتی است که آن را لمس می کنیم و با نگاه عمیقی به اطراف خود خواهیم دانست که معلّمان چقدر می توانند الگو باشند و در ساختن و بارور نمودن اندیشه و رشد و شکوفایی مؤثرند و فراموش نکنیم که جوامع پیشرفته، مسلماً رشد و تحولات شگرف خود را مدیون انسان هایی می دانند که عمر خود را صرف تعلیم و تعلم می نمایند و در تغییر اساسی و بنیادی ساختار جامعه بسیار تأثیر گذارند و توجه به آنان در واقع، ارج نهادن به جامعه و تمامی ملّت است و بی توجهی به آنان، در نظر نگرفتن نسلی است که چونان سیلی ویرانگر، ریشه ها را به مخاطره انداخته، همه چیز را از بین می برد.
نویسنده: امیر اسدیان
منبع:سایت http://varooneh.com/yaddasht.htm
هر دو مقاله نوشته ی خودم است کاش لااقل
لطف می کردید و اسم نویسنده را می نوشتید
نظری ندارم با سپاس
امیر اسدیان
یعنی این مقاله ای که من نوشتم و شما هم
لطف کرده اید و اسم نویسنده را ننوشته اید
ارزش یک نظر را هم ندارد
با سپاس
امیر اسدیان