ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
همه شنیدهایم که خانه، مدرسه ی اول و مدرسه، خانه ی دوم فرزندان ماست. متاسفانه برداشت نادرستی دراین کلام نهفته وآن اینست که شکل گیری باورهای فرزندان این آب وخاک فقط وظیفه ی اولیا و مربیان آنهاست وبس. آیا به راستی چنین است؟ آیا فعالیت سایرنهادها وسیاستگذاریهای عمومی کشورنمیتواند واجد حتی خفیفترین اثر در شکلگیری باورها باشد؟
بد نیست روی این معنا قدری تامل کنیم وتوجه داشته باشیم که متاسفانه دربرخورد با کژیهاوناشایستها؛ اغلب ازخودسلب مسوولیت کرده ودیگران را مقصر قلمداد میکنیم.
آیا تا کنون توجه کردهایم که:
*وقتی درواکنش به رفتارناشایست فرزندمان، مدرسه رامورد خطاب وعتاب قرار میدهیم ودرعین حال رفتاراجتماعی خودمان انباشته ازبرخی ناشایستهاست.
*وقتی به عنوان مدیر یا آموزگار برای دانشآموزانمان(یعنی فرزندانمان)، سخن از ارجحیت تحصیل علم برکسب ثروت میکنیم، ولی درعمل، برخورد دوگانهای با اولیای آنان ازحیث وضعیت درآمدشان ازخودنشان میدهیم.
*وقتی درطراحی بناهای شهری درجامعهای که اساس آن را توجه به مقام انسان باید تشکیل دهد، زیباترین بناها متعلق به موسسات مالی واقتصادی کشور باشد.
*وقتی با تبلیغات رنگارنگ و رشد روز افزون مصرف، باور نسل جوان مبنی برضرورت تولیدات زیربنایی دچارتزلزل شود.
*وقتی درمعرفی محصولات بزرگترین کارخانهی انسان سازی کشوریعنی نظام آموزش و پرورش، فقط به آمارهای کمی وموفقیت در راهیابی به آموزش عالی یاکسب مدالهای رنگین جهانی اکتفا میکنیم.
*وقتی با وجود تشویق و تحریک حساسیت عمومی جامعه نسبت به رفع مشکلات دیگران، حل مشکلات فردی و رشد خودخواهی و به قولی «گلیم خودراازآب بیرون کشیدن » روبه افزایش است.
*وقتی کار و فعالیت را مشارکت درگسترش تولید مادی ومعنوی معرفی میکنیم، ولی ازسوی دیگر، بسیارند کسانی که بدون کوچکترین فعالیتی که بتوان نام «کار» برآن نهاد، صاحب درآمدهای هنگفت میشوند.
و...
دراین صورت چه بحران عمیقی درذهنیت فرزندانمان ایجاد میش.د؟!
وظیفهی فرد فرد ماست که رفتار، گفتاروتصمیمات خود را مورد نقد و ارزیابی مستمر و عمیق قرار دهیم. آگاهانه سخن بگوییم، عاقلانه تصمیم بگیریم و اندیشمندانه نصیحت کنیم. باور داشته باشیم در هر مقام و مسوولیت وجایگاهی که هستیم؛ درشکل گیری باورهای نسل جوان این سرزمین(یعنی فرزندانمان) مسوول وموثریم.
منبع: ایسنا - http://iranesarboland.parsiblog.com
جام جم آنلاین: «افت تحصیلی» و «مردودی» دانش آموزان، از جمله موانع بر سر راه نظام تعلیم و تربیت کشورمان است است که وقوع آنها، علل گوناگونی دارد ولی همواره نوک پیکان انتقادات ما متوجه «دانش آموز» است و از اثر گذاری سایر عوامل چشم پوشی می کنیم.
دانش آموز وقتی نمره 20 می گیرد، معلم به گونه ای جلوی اولیاء ظاهر می شود که او را تنها عامل برتری فرزندشان تصور کنند و اصلا کاری به هوش و استعداد و ذکاوت و تلاش دانش آموز ندارند ولی اگر معلمی هست که خاک گچ تخته سیاه را می خورد، حتما دانش آموزی هم هست که زحمت می کشد تا بتواند از آنچه می آموزد، بهره بگیرد.
متاسفانه «آفت تنبلی» در نظام تعلیم و تربیت ایران، فقط متوجه دانش آموز است و هیچ گاه نخواسته ایم باور کنیم و بپذیریم که بعضی وقتها «معلم تنبل» هم داریم.
به گزارش مهر، یک نظام آموزشی کارآمد کمترین افت تحصیلی و بالاترین بازدهی را دارد. از آنجا که افت تحصیلی با نظام آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد، بررسی آن مستلزم دریافت نظرات و ارزیابی دقیق عوامل بسیاری است.
بسیاری از افراد «افت تحصیلی» را به معنای ناتوانی دانش آموز در یادگیری مواد درسی می دانند درحالی که این تصور نادرست است. ناتوانی دانش آموز در فراگیری درس ممکن است از توانایی های ذهنی محدود و ضعیف ناشی شود در حالی که افت تحصیلی به معنای نزول از یک سطح بالاتر به سطحی پایین تر در تحصیل و آموزش است.
همانطور که گفته شد عوامل زیادی از جمله مشکلات خانوادگی، سواد والدین، عدم توجه معلمان به تفاوتهای فردی دانش آموزان در امر آموزش، دشواری امتحانات، کمبود تجهیزات و... به نحوی از انحاء در بروز افت تحصیلی دانش آموز موثر است اما آنچه دیده نمی شود، کارکرد پایین برخی معلمان در ارتباط با نحوه آموزش و انتقال مفاهیم به دانش آموزان است.
متاسفانه یا خوشبختانه باید به این واقعیت اعتراف کرد که در نظام تعلیم و تربیت ما هنوز هیچ پژوهش و تحقیق علمی و جامع در ارتباط با بررسی سطح کارآیی معلمان انجام نشده و ما نمی دانیم که چه تعداد از صدهها هزار معلم در مقاطع مختلف تحصیلی، از توانایی لازم برای انتقال مفاهیم به دانش آموزان برخوردارند. بنابراین، ادعا برای مواجهه با معضل "معلمان تنبل" فعلا در حد یک فرضیه است و نمی توان برای آن مستندات ارائه داد.
ولی چه خوب است، مسئولان نظام تعلیم و تربیت، کمی در این زمینه تامل و تفکر کنند تا شاید بتوان به موفقیت بیش از پیش دانش آموزان امیدوار بود. قطعا کسی منکر مشکلات معیشتی معلمان نیست اما نمی بایست به بهانه ای ، بهای ارزشمند تعلیم و تربیت را از دست داد.