ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
مقدمه
یکی از عقدههایی که از جهت واکنشهای رفتاری و علمی دارای دو گونه تاثیر مثبت و منفی میباشد، عقده حقارت است که در اثر عوامل و انگیزههای گوناگون در روان انسانها بوجود میآید. پیاژه در اینباره میگوید: به نظر روانشناسان هیچ مرد یا زنی نمیتواند بطور کامل از عدم تعادلی که منجر به نشانههای روانی عقده حقارت میشود، فرار کند. ولی این عدم تعادل گاه رسیدن به موفقیتهای بزرگ را سبب میشود. در واقع بعضی پیروزیها را ممکن است نتوان بدون محرک قوی احساس حقارت بدست آورد.
تفاوت بین شخصی که از احساس طبیعی حقارت استفاده مثبت میبرد و از آن برای کسب موفقیت بیشتر بهره میبرد، با کسی که تسلیم آن میشود، فراوان است. اما از نقطه نظر علمی هم آن پیروزی خارقالعاده و هم آن شکست و حالت منفی هر دو ، دو درجه مختلف از عقده حقارت است. هنگام مواجهه یا پیشامدهای تازه ، کوشش دارد با آنها برخورد نکند یا وضع دفاعی بخود بگیرد و یا به نحوی موقعیت خود را عوض کند.
حتی ممکن است در این راه مبالغه نموده و دفع تهاجمی به خود بگیرد و این وضع تهاجمی گاه به صورت مبالغهآمیز درآمده و به احساس برتری مبدل میشود. تفاوت بین یک شخص معمولی و کسی که مبتلا به عقده روانی حقارت یا برتری میباشد، در کوشش برای کسب قدرت است. اولی برای انجام بهتر کار و وظیفهاش و دومی قدرت را برای نمایش دادن شخصیت خود به مردم.
از احساس حقارت تا فعالیت مضاعف
در احساس حقارت ، شخص را میتوان به سهولت به طرف پیشرفتها و پیروزیها راهنمایی کرد. ولی وقتی احساس حقارت به عقده حقارت تبدیل شد، امکان هدایت و بهره برداری از آن از بین میرود. آدلر میگوید: احساس حقارت ممکن است هم اشخاص سالم و هم آنهایی که دچار عقده حقارت هستند را وادار به فعالیت کند، برای اشخاص سالم رسیدن به هدف ، احساس برتری بوجود میآورد. ولی کسی که دچار عقده حقارت است، هرگز موفق نمیگردد و حتی با رسیدن به هدفهایش نمیتواند بر احساس ناتوانی و بیکفایتی خود مسلط شود.
وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده میگردد
وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده گردید، علاوه بر اینکه امکان اصلاح و تبدیل آن به یک قدرت سازنده مشکل خواهد بود. بلکه به قدرت مخربی تبدیل خواهد شد که احتمال دارد شخص را به طرف جنایت و خیانت و خودکشی نیز سوق دهد. پیاژه معتقد است اشخاصی که از عقده حقارت رنج میبرند، ممکن است کوشش کنند جنبههایی را که موجب ایجاد احساس حقارت در آنها میشود، از دیگران پنهان دارند و این احساس را از ذهن خود محو کنند و اصولا سعی داشته باشند وانمود کنند که بالاتر از هر کس دیگر قرار دارند و بسیار متکی به خود و متعهد به نفس میباشند.
اما از آنجا که واقعا و باطناً به خودشان اعتماد ندارند، در این تظاهر مبالغه میکنند و برای شخصی که دچار عقده حقارت است، دنیا جای ستیز و دشمنی است. حال اگر عقده حقارت باعث غرور یا وحشت، لاف زدن یا اتکای شدید به دیگران گردد، این فرد هرگز از روابط خود با دیگران راضی نخواهد بود و هر وقت که میخواهد به دیگران نزدیک شود به اندازه کافی نسبت به وی همدردی و تفاهم نشان نمیدهند.
علل و انگیزههای احساس حقارت در کودک
پرخاش و سختگیری والدین
از جمله عواملی که گاه باعث احساس حقارت و یا به اصطلاح دیگر خود کمبینی میشود، پرخاش و سختگیری والدین میباشد. وقتی کودک در مقابل دیگران مخصوصا در مقابل همسالان و همبازیهای خود مورد پرخاش و اهانت قرار میگیرد و این کار تا جایی پیش میرود که اطرافیان هم کمکم همین رفتار را با او در پیش میگیرند، احساس حقارت در کودک شروع به جوانهزدن میکند. در واقع بسیاری از زخمهای روانی و نابسامانیهای روحی از دوران طفولیت در کودک ایجاد میشود، بنابراین باید مراقب کودک بود تا عوامل این ناراحتیها برای او فراهم نشود.
از سوی دیگر کودک یا هر شخص دیگری که به خود تکیه داشته باشد و این اعتماد را در خود احساس نماید که در مقابل خوشیها و ظواهر فریبنده زندگی فریب نخورده و در مقابل مشکلات نیز استوار و پابرجا باشد، هرگز احساس حقارت نمیکند. اما گاه والدین با رفتار نامناسب خود این اعتماد به نفس را از کودک خود میگیرند. گاهی احساس حقارت با حسادت توام است، که این احساس حسادت جز خود آزاری و احساس حقارت نتیجه دیگری ندارد و کودک کم کم احساس حقارت و خودکمبینی مینماید. اما میتوان با رفتاری صحیح کودک را از این احساس دور کرد.
نقص عضو یا محروم بودن از نعمت والدین
بعضی از کودکان دارای نقایص جسمی هستند و همین نقیصه سبب میشود که در مقابل دیگران احساس حقارت کنند و بعضی دیگر به دلیل فقدان یکی از والدین یا هر دو احساس کمبود و حقارت میکنند. و گاهی کودک با داشتن پدر و مادر اما نداشتن روابط صحیح عاطفی در خانواده احساس حقارت میکند. اما به هر حال ، هیچ کس را از این احساس راه گریزی نیست و تنها وقتی میتوان ریشهاش را از بیخ کند که بتوان آن را به صورت محرکی مثبت برای انجام کارهای مفید درآورد.
والدین باید توجه داشته باشند کودکی که با بروز اعمال و رفتارهای گوناگون میخواهد برتریهایی از خود نشان دهد، کودکی است که احتمالا احساس حقارت دارد. لذا نباید به ذوق چنین کودکانی زد. زیرا قبلا در خیلی موارد به ذوقشان زده شده که به این صورت درآمدهاند. باید بطور صحیح به آنها توجه کنند و به آنها بفمانند که واقعا آنها هم برتریهایی دارند و کارهایشان مورد توجه و علاقه والدین است تا در آنها اعتماد به نفس بوجود آورند و ریشه احساس حقارتی را که از این راه نصیبشان شده، بخشکانند. هرگز نباید برتریهای کودکان دیگر را وسیلهای برای انگیزه دادن برای پیشرفت کودک قرار دهند. زیرا کاملا برعکس تاثیر میگذارد.
مقایسه کودک با دیگران
والدین نباید به هر نحو که شده از کودک بخواهند که مانند فرد دیگری باشند، یا حتی مثل کسی که خود آنها روزی دوست داشتهاند آنگونه باشند، اما به آن نرسیدهاند. چرا که اینها کودک را از خود ناامید میکند و کودک ، خود را حقیر و ناتوان از آنچه که از او خواسته شده میبینند و در نتیجه دچار خودکمبینی و عدم اعتماد به نفس میشود.
نتیجه
والدین باید با رفتاری کاملا محترمانه به کودکان خود شخصیت بدهند تا کودکان احساس کنند که به راستی دارای شخصیتی قابل قبول و مورد احترام هستند، آنگاه برای حفظ شخصیت مورد احترام خودشان هم که شده سعی خواهند کرد همان چیزی باشند که شما میخواهید. چرا که پذیرش کودک از سوی خانواده ، مخصوصا پدر و مادر بسیار حائز اهمیت است و این پذیرش از سوی پدر و مادر کاهی بسیار بلند در جهت اعتماد به نفس بخشیدن به کودک و دوری او از احساس حقارت و خودکمبینی میباشد.
توسط: نیر فارابی اصل
گفتمش نقاش را نقشی بزن از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش
عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان کربلا تصویری از سقا کشید
گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم
گریه کرد ،آهی کشید و زینب کبری کشید .
............
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد .
ما رو از دعای خودتون بی نصیب نگذارید .[گل]
...............
کاش یک مقدار هم در مورد نحوه برخورد با این مشکل می نوشتید. پیشگیری خوب هست اما گاهی کار به درمان می کشه .
...............
اگر من در منطقهء شما بودم حتماً در مسابقه وبلاگ نویسیتون شرکت می کردم .
یکی از بحث های جدی که در میان موافقان شرکت در انتخابات وجود دارد این است که به هر حال عده ایی می بایست به مجلس راه یابند وچه ما شرکت کنیم و چه شرکت نکنیم این امر محتوم و غیر قابل تغییر است و اینکه ما می دانیم تمام اقشار متشکله این رژیم نامطبوع می باشند اما با توچه به مورد ذکر شده ما باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم وآن مورد بد، گروه به اصطلاح اصلاح طلبان ویا محافظه کار هاشمی رفسنجانی است وبه هرحال ما مجبوریم در این اوضاع که واقعیت اجتماع فعلی ما ایرانیان است زندگی به نسبه قابل تحمل تری را انجام دهیم....و آن رای دادن به به گروه بد ها است!! ؛
اما به نظر این حقیر هر چند این نوع طرز تلقی عقلگرا و تا حد زیادی هم محافظه کارانه به نظر می رسد اما به نوعی ریا کارانه نیز استنباط می شود این فکر مثل فرهنگ شایع ما ملت می ماند که : خوب همه در شغل های خود می دزدند...حال ما که 1ساعت دیر می آییم به کجا برمی خورد ؟...ما که در ساعات حضورمان درست کار می کنیم ...واز اینگونه تعابیر موجود.... درست است که به هر حال عده ایی به مجلس راه خواهند یافت اما با عدم حضورمان این را ثابت خواهیم کرد که ما با شما و اعوان وانصارتان هیچ وجه مشترکی نداریم و عدم حضور خودرا به عنوان یک رفراندم نه !!نه به رژیم به اصطلاح جمهوری اسلامی وسیاست ها وساختار فاسد شما فریاد خواهیم زد ؛ ضمن اینکه این انتخابی است بین بد وبدتردرمیان این ساختار حکومتی ! که از بیخ بن همه فاسدند فقط بعضی مثل احمدی نژاد روتراست و بعضی دیگر مثل خاتمی نقاب بلند بالایی بر چهره دارد ( لطفا کم تر از یک سوراخ گزیده شوید )این افراد ماهیتا از یک چیز دفاع می کنند چه خاتمی باشد و چه احمدی نژاد ، مگر در زمان ریاست جمهوری خاتمی در سال 80نبود که در چند ناحیه از شهر تهران به خاطر اعتراضات کاملا صنفی به طرز فجیعی معلمان را کتک زدند و به زندان انداختند؟
ادامه دارد
پایدار باشید.
با سلام
مجلس و دولتی که به درد ملتش نمی خورد باید به حال خود واگذارده شود به بد بخت به آنان که فکر می کنند تعدادی در لباس دروغین اصلاح طلب که آزمون خودرا پس داده اند می توانند اوضاع را بسوی یک فضای دمکراتیک و. مدنی سوق دهند به قول اکبر گنجی:(... من بسیار تأسف میخورم از اینکه کسانی گمان میکنند با سخنان محافظهکارانه دربارهی دموکراسی و آزادی میتوان با نظام سلطانی درآویخت. و از آن به نظام دموکراتیک گذار کرد. آن سخن حکیمانهی مونتسکیو را هیچگاه نباید فراموش کرد که قدرت را فقط با قدرت میتوان محدود کرد... )[گل]
با سلا م همکار گرامی ما در مقاله ای تحت عنوان سالی که نکو است از بهارش پیدا است
دیدگاههای همکاران فرهنگیمان را درمورد وضعیت کنونی بیان کردیم
لطف کنید شما هم بخوانید و نظر خودتون را در این خصوص برای ما مطرح کنید
پیروز باشید
سخن مشترک
هردم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
یک زن میان محملی
اندر غم و تاب و تب است
این زن صدایش آشناست
ای وای من این زینب است .
.............
[گل] التماس دعا [گل]
برجسته ترین نکات
دفترچه انتخاب رشته دانشگاه آزاد
همکار گرامی نامه ای رابه شمانوشته بودم,ولی از آنجایی که ایمیل شما را نداشتم نمی توانستم نامه ام را برای شما بفرستم لطفا ایمیل خودتون را برام بفرستید
و لی مطلبتان را در باره عقده های روانی مطالعه کردم و
خیلی مطلب خوبی بود و خیلی استفاده کردیم
ان قمستی از مقاله که در باره تبدیل احساس حقارت به عقده حقارت توضیح داده شده بود خیلی به جا وحائز اهمیت بود,در ادامه درباره چنین افرادی تو ضیح داده بودکه حتی با رسیدن به هدفهایشان نمیتوانند بر احساس ناتوانی و بیکفایتی خود مسلط شوند
در تائید این موضوع باید بگویم که
البته این آقایانی که در قلمع و قمع جامعه فرهنگیان بسیار موفق بوده اند(و به نوعی دچارعقده روانی هستند) و این هدف را پیش میبردند,به درستی در امر وزارت بی کفایتی و ناتوانی خود را اثبا ت کرده اند
ما در مقاله ای تحت عنوان ”سالی که نکوست از بهارش پیدا است “این موضوع را بررسی کرده ایم لطفا مطالعه بفرمایید سخن مشترک