بـارش مغــزی

مقدمــــــــه

بارش مغزی "BRAIN STORMING" یکی از شناخته شده ترین شیوه های برگزاری جلسات هم فکری و مشاوره بوده و کاربرد جهانی دارد. این روش دارای مزایا و ویژگیهایی منحصر به فرد است. در واقع بسیاری از تکنیک های دیگر منشعب از این روش است. در اینجا ضمن معرفی کوتاهی از تاریخچه و تعریف بارش مغزی به بررسی قواعد این روش می پردازیم. آنگاه ترکیب اعضا و گروه مشخص می شود و پس آن روند برگزاری یک جلسه بارش مغزی ارایه می گردد. در نهایت مزایا و معایب این روش معرفی می شود تا دبیران و روسای جلسات بتوانند دامنه ی کاربرد آن را ارزیابی کرده و در جای خود از آن استفاده کنند.

این روش توسط الکس اسبورن در سال 1988 معرفی گردید. در آن زمان بنیاد فرهنگی اسبورن این روش را در چندین شرکت تحقیقاتی، بازرگانی، علمی و فنی برای حل مشکلات و مسایل مدیریت به کار گرفت. موفقیت این روش در کمک به حل مسایل آن چنان بود که ظرف مدت کوتاهی به عنوان روشی کارآمد شناخته شد.

فرهنگ لغت " وبستر" تعریف بارش مغزی را چنین بیان می دارد : تکنیک برگزاری یک کنفرانس که در آن سعی گروه بر این است تا راه حل مشخصی را بیابد، در این روش همه ی نظرات در جمع بندی مورد استفاده قرار می گیرند. روش بارش مغزی امروزه یکی از متداول ترین روشهای تصمیم گیری گروهی است و موجب گسترش و تحول بسیاری از روشهای مرتبط و مشابه گردیده است. دانشمندان زیادی از جمله : اسبورن، کال و همکاران، بوچارد، گچکا و همکاران، دلبگ و همکاران، لوئس، و نگاندی و سیج در کتابهای خود به این روش پرداخته اند و جهت ارتقا آن کوشیده اند.

***

قواعـد بارش مغــزی

اسبورن عنوان می دارد پیشنهاد ایجاد شده در ذهن یک فرد عادی در گروه، 2 برابر پیشنهاد ایجاد شده در حالت انفرادی است. در صورتی که قواعد و مقررات مشخصی برای جلسات بارش مغزی در نظر گرفته و رعایت گردد، این روش بسیار کارآمدتر خواهد شد. بارش مغزی بر دو اصل و چهار قاعده ی اساسی استوار است. اصل اول مبتنی بر تنوع نظرات است. تنواع نظرات، آن بخش از مغز را که به خلاقیت مربوط است فعال تر می کند تا بر تفکر قضاوتی THINKING JUDJMENTAL خود فایق آید. تفکر قضاوتی در واقع به معنی ارزیابیها و نظرات تکمیلی نسبت به مطلب مطرح شده است. به این منظور بعد از آنکه تمامی پیشنهادات جمع آوری گردید ؛ بررسی و ارزیابی پیشنهادات صورت می گیرد. اصل دوم کمیت، فزاینده کیفیت است. یعنی هر چه تعداد پیشنهادات بیشتر شود، احتمال رسیدن به یک راه حل بهتر افزایش می یابد.

چهار قاعــده اساسی بارش مغــزی

۱. انتقال ممنوع: این مهمترین قاعده است و لازم است تمام اعضا به آن توجه کرده و بررسی و ارزیابی پیشنهاد را به آخر جلسه موکول کنند. ضمن اینکه ملاحظه تبعیض آمیز پیشنهادات نیز ممنوع است.

۲. اظهار نظر آزاد و بی واسطه: این قاعده برای جرأت بخشیدن به شرکت کنندگان برای ارایه پیشنهاداتی است که به ذهن آنها خطور می کند، به عبارت دیگر در یک جلسه بارش مغزی تمام اعضا باید جسارت و شهامت اظهار نظر را پیدا کرده باشند و بدون آنکه ترسی از ارزیابی و بعضاً انتقاد مستقیم داشته باشند ؛ بتوانند پیشنهاد و نظر خود را بیان کنند. هر چه پیشنهادات جسورانه تر باشد نشان دهنده ی اجرای موفق تر جلسه است.

۳. تأکید بر کمیت : هر چه تعداد نظرات بیشتر باشد، احتمال وجود پیشنهادات مفید و کارسازتر در بین آنها بیشتر می شود. موفقیت اجرای روش بارش مغزی با تعداد پیشنهادات مطرح شده در جلسه رابطه مستقیم دارد. در این روش این گونه عنوان می شود که هر چه تعداد پیشنهاد بیشتر باشد احتمال وجود طرح پیشنهاد کیفی بیشتر است.

۴. تلفیق و بهبود پیشنهادات : اعضا می توانند علاوه بر ارایه پیشنهاد، نسبت به بهبود پیشنهاد خود اقدام کنند. روش بارش مغزی این امکان را به اعضا می دهد که پس از شنیدن پیشنهادات دیگران پیشنهاد اولیه بهبود داده شود. آنها همچنین می توانند پیشنهاد خود را با چند پیشنهاد دیگر تلفیق کرده و پیشنهاد بهتر و کاملتری را به دست آورند.

ترکیب اعضای گــروه بارش مغــزی

در هر جلسه بارش مغزی لازم است افراد ذیل حضور داشته باشند : رییس، دبیر جلسه و اعضای گروه، رییس جلسه، قواعد کاری و مسئله مورد بحث مشکل را مطرح می کند و ناظر بر حسن اجرای آنهاست. دبیر، کار ثبت صورتجلسه را انجام می دهد. بهتر است دبیر نزدیک رییس جلسه بنشیند، به طوری که بتواند نقش رابط غیر مستقیم بین رییس جلسه و اعضا را ایفا کند. بهتر است پیشنهادات به طور گزارشی، نه کلمه به کلمه، یادداشت شوند. اسبورن پیشنهاد می کند که از افرادی که دارای موقعیتهای شغلی یکسان هستند برای هم فکری، دعوت به عمل آید. ضمناً باید در نظر داشت چنانچه رییس و مرئوس با هم در یک گروه باشند اصل اظهار نظر آزاد و بیواسطه خدشه خواهد یافت مگر آنکه برای آن قبلاً تدابیری اندیشیده شده باشد.

پیشنهاد ایجاد شده در ذهن یک فرد عادی در گروه ، 2 برابر پیشنهاد ایجاد شده در حالت انفرادی است.

رویه برگـــزاری جلسات بارش مغـــــزی

یک گروه 6 تا 12 نفری از اعضا انتخاب می شوند حتی الامکان از لحاظ رتبه ی اداری همسان باشند. مشکل به روشنی تعریف شده و برای شرکت کنندگان توضیح کافی داده می شود. حداقل یک هفته از طرح صورت مسئله گذشته باشد یعنی دستور کار هر جلسه قبلاً اعلام شده باشد. بلافاصله پیش از جلسه اصلی بارش مغزی، برای اعضا، جلسه ای توجیهی برگزار می شود. با نوشتن صورت مسئله بر روی تخته سیاه به طوری که برای همه قابل خواندن باشد، جلسه بارش مغزی شروع می شود.

رئیس جلسه 4 قاعده جلسه بارش مغزی را متذکر می شود. هر یک از اعضا که مایل به ارایه پیشنهاد باشد دست خود را بالا می برد و در هر نوبت یک پیشنهاد را ارایه می دهد. رییس جلسه طی یادداشتی 2 کلمه ای و کوتاه، هر یک از پیشنهادات را روی تخته سیاه می نویسد و در همین حال دبیر جلسه پیشنهاد را با جزئیات بیشتری ثبت می کند. در صورت لزوم رییس جلسه می تواند برای برانگیختن اذهان در ارایه پیشنهادات جدید صورت مسئله با پیشنهادات ارایه شده، را مجدداً طرح کند. مدت زمان جلسه نباید از حد مجاز، که معمولاً 60 دقیقه است تجاوز کند.

مــزایا و معایب

باوجودی که روش بارش مغزی بسیار متداول است، لیکن تاکنون به طور خاص، در جهت روشن نمودن بهترین شرایط اجرای این روش، تحقیقات کافی صورت نگرفته است. مزایای این روش عبارتنداز :

۱.با توجه به اصل هم افزایی باعث می شود خلاقیت گروهی مؤثرتر از خلاقیت فردی عمل کند.

۲.با این روش، در مدت زمان نسبتاً کوتاهی، شمار زیادی پیشنهاد حاصل می شود.

با نوشتن صورت مسئله بر روی تخته سیاه به طوریکه برای همه قابل خواندن باشد، جلسه  بارش مغزی شروع می شود.

***

معایب و نقایص این روش عبارتنــد از :

۱. ممکن است ایجاد شرایط جهت اظهار نظر آزاد و بیواسطه دشوار باشد.

۲. گروه معمولاً تحت فشار اکثریت قرار گرفته و موجب می شود فرد با نظر اکثریت موافقت کند، حتی اگر قویاً احساس کند که نظر اکثریت اشتباه است.

۳. اکثر اوقات تمایل گروه بر حصول یک توافق است، تا دستیابی به پیشنهادات متنوعی که به خوبی مورد بررسی قرار گرفته باشند، در واقع این حرکت در حال حاضر بخاطر ساختار جلسات، به صورت عادت درآمده است.

۴. هنگام بارش مغزی، اغلب افراد مواردی بدیهی یا ایده آل را پیشنهاد می کنند و این از تلاش آنها برای بحث بیشتر و در نتیجه ارایه پیشنهادات خلاق می کاهد.

۵. ماهیت تنوع گرای بارش مغزی، خود به خود مسبب افزایش پیشنهادات می شود ولی اصلاح و پالایش ساختاری پیشنهادات را در بر ندارند.

۶. اگر گروه از یک رییس جلسه خود برخوردار نباشد ممکن است برخی از افراد جلسه را، به طور کامل تحت الشعاع خود قرار دهند.

۷. اجرای موفقیت آمیز این روش مستلزم شناخت قبلی افراد از مسأله است.

۸. در این روش، بهبود مرحله به مرحله " تدریجی " پیشنهادات کمتر مشاهد می شود.

۹. گاهی اوقات این روش، به مسایل نسبتاً ساده و پیش پا افتاده محدود گشته و باعث می شود که روش ارایه شده برای حل مسایل کلی پیچیده و کارآیی کافی را نداشته باشد.

۱۰. برای بعضی افراد، پیروی از قواعد این روش، یا ارایه پیشنهادات متنوع مشکل است.

روشهــا و تکنیکهــای مشابــه

از بارش مغزی روش های گوناگونی مشتق شده است. مثلاً یک روش می گوید بهتر است شرکت کنندگان پیش از ورد به جلسه پیشنهادات خود را کتباً در اختیار رییس جلسه قرار دهند، رییس جلسه پیشنهادات را بدون اعلام منبع برای همه شرکت کنندگان قرائت می کند. این روش که برای از بین بردن معایب بندهای 2 و 3 مورد استفاده قرار می گیرد، بارش مغزی گمنام "Anonymous Brains " نام دارد. شیوه های دیگری نیز وجود دارد، به عنوان مثال از شرکت کنندگان خواسته می شود، تا نظرات خود را در مدتی کوتاه به رشته تحریر درآورند. این روش افکارنویسی "Brainwriting" خوانده می شود.

تلفیقی از افکار نویسی و بارش مغزی نیز وجود دارد که به روش Trigger مشهور است. این روش را جورج مولر کارشناس شرکت فورد موتور ابداع کرد. در این روش شرکت کنندگان هر کدام شخصاً فهرستی از کلمات مرتبط به مسأله را تهیه می کنند. مزیت این روش بر روش بارش مغزی در این است که قابلیت بسط و گسترش پیشنهادات را دارد. ویلیام گوردن به منظور غلبه بر برخی مشکلات بارش مغزی شیوه جدیدی را ابداع کرد. رویه آن بدین گونه است که : رییس جلسه، از گروه می خواهد تا به مفهوم با اصول مسأله پرداخته و مسأله را ریشه ای مورد بررسی قرار دهند، رفته رفته، با مطرح شدن نظرات متفاوت، افراد اطلاعات بیشتری پیدا کرده و پیشنهادات جدیدی مطرح می کنند. مزیت عمده این روش امکان بررسی سایر پیشنهادات و عدم تمرکز بر یک پیشنهاد است. در نتیجه این روش مانع تصمیم گیری ناپخته در فرآیند حل مسأله می گردد.

تلفیقی از افکار نویسی و بارش مغزی نیز وجود دارد که به روش Trigger مشهور است . این روش را جوج مولر کارشناس شرکت فورد موتور ابداع کرد.

گونه دیگر بارش مغزی شیوه of Problem Elements= Sil Succesive integeration است. این روش به وسیله هلموت اشلیکسوپ از مؤسسه باتل ابداع گردید. معایب بندهای شماره 5، 3، 2 با این روش برطرف خواهد شد. در این روش عناصر جلسات آزاد و روابط اجباری به طور فزایده ترکیب می شوند تا این که گروه به راه حل نهایی مورد توافق دست یابد. توفان فکری عبارت است از بیان تفکرهای متنوع، در حالی که روش SIL کتبی بوده و تفکر چه متنوع، چه مشابه اصل است.

  منبــــع: www.edu.tebyan.net

 

پیامد‌های کم‌خوابی

طبق نظر متخصصان، بزرگسالان به طور معمول به 7 تا 9 ساعت خواب شبانه احتیاج دارند. این خواب یک استراحت کامل است، استراحتی که ما را آماده می‌کند طی روز بعد به بهترین شکل ممکن عمل کنیم. با این حال، تحقیقات نشان می‌دهد آمریکایی‌ها کمتر از این حد و کمتر از گذشته می‌خوابند. نظرسنجی بنیاد ملی خواب در سال 2005 مشخص کرد که متوسط خواب آمریکایی‌ها در شب کمتر از 7 ساعت است. این به معنی کاهش 2 ساعتی خواب شبانه از قرن نوزدهم تا به حال است. یعنی شبی یک ساعت در طول 50 سال گذشته و حدود 15 تا 25 دقیقه در هر شب از سال 2001.

اما شما چه مقدار می‌خوابید؟ کم‌خوابی و بی‌خوابی به سراغ شما هم می‌آید؟ شما در میزان خواب خود صرفه‌جویی می‌کنید؟ اصولا چه میزان خواب کافی است؟ آیا میزان خواب‌آلودگی افراد نشانه خوبی برای قضاوت در مورد خواب کافی است؟ اگر کمتر از میزان طبیعی بخوابیم و پس از آن حس خوبی هم داشته باشیم، باز به سلامت خود ضرر می‌زنیم؟ آیا ما کمتر از آنچه که باید می‌خوابیم؟ آیا می‌دانید صرفه‌جویی در استراحت چگونه می‌تواند بر مغز، هورمون‌ها و قلب شما تاثیر بگذارد؟

تحقیقات جدید جواب‌های جالبی برای این سوال‌ها دارند. متاسفانه، ما چندان اثرات مخرب ناشی از کم‌خوابی را درک نمی‌کنیم. محققان دانشگاه پنسیلوانیا، داوطلبان یک تحقیق را وادار کردند که به مدت 2 هفته هر شب کمتر از 6 ساعت بخوابند. طی این مدت داوطلبان تنها اندکی احساس خواب‌آلودگی داشتند و فکر می‌کردند که به نسبت عملکرد خوبی در طول روز دارند. در حالی که آزمایش‌ها نشان داد توانایی‌های شناختی و زمان واکنش آنها طی این دو هفته به شکل پیش‌رونده‌ای ضعیف شده و تحلیل رفته است.

در پایان این دو هفته، داوطلبان به اندازه کسانی که 48 ساعت به طور مداوم بیدار باشند آسیب دیده بودند. باید به این نکته هم اشاره کنیم که مشکلات شناختی و خلقی تنها عواقب ناشی از خواب کم نیست. محققان دانشگاه شیکاگو ثابت کرده‌اند که خواب بسیار کم، باعث تغییر در میزان ترشح برخی هورمون‌ها در بدن می‌شود. این تغییرات با کاهش احساس سیری پس از هر وعده غذا، اشتها را افزایش داده و از این رو منجر به افزایش وزن می‌شود. پس از دستیابی به این نتایج، مطالعاتی انجام شده است که نشان می‌دهد افرادی که کم می‌خوابند، بیشتر در معرض اضافه وزن و دیابت قرار دارند. ارتباط میان اضافه وزن و کم‌خوابی بخصوص در مورد کودکان مشخص شده است. تمام 31 مطالعه انجام گرفته در مورد کودکان رابطه‌ای میان مدت خواب کم و چاقی در حال حاضر و آینده آنها را نشان می‌دهد. هر چه خواب کمتر و کوتاه‌تر باشد، احتمال اضافه وزن بیشتر است. این ارتباط میان خواب کم و چاق شدن، نکته مهم و اول این مطالعات بوده است. در پی کمبود خواب فرد می‌تواند به افزایش فشار خون و بیماری‌های قلبی نیز مبتلا شود.

و اما خبر خوب این است که با خواب کافی می‌توان از بروز این اثرات پیشگیری کرد. مطالعه‌ای که در دانشگاه شیکاگو میان اشتها و مدت خواب انجام گرفت، مشخص کرد که پس از 10 ساعت خواب برای 2 شب متوالی سطح هورمون‌ها به میزان معمول برگشته و در پی آن گرسنگی و اشتهای افراد تقریبا 25 درصد کاهش می‌یابد. چراغ‌ها، وسایل الکترونیکی مانند تلویزیون و رایانه و دیگر سرگرمی‌ها بهانه‌های خوبی برای نخوابیدن در اختیار ما قرار داده‌اند، اما همه ما باید از اهمیت خواب آگاه باشیم و خواب کافی را اولویت رفتاری خود قرار دهیم.

جام جم آنلاین - نیلوفر اسعدی بیگی

مقایسه اهمیت کار معلمان و اساتید دانشگاه

اگر کار اساتید دانشگاهها را با کار معلمان مقایسه کنیم در خواهیم یافت که معلمان وضعیت سختری را از نظر کاری و روحی و روانی تحمل میکنند. و مسئولیت پر اهمیت تری را به عهده دارند.دلیل آن هم نوع امکانات و نوع مخاطبان این دو گروه است. که ما مخاطبان این دو گروه را با هم مقایسه میکنیم:

***

 ویژگیهای مخاطبین معلمان در مدارس

1- برخی از آنها کودک و برخی نیز در مرحله اول نوجوانی هستند.

2- گروهی از آنها با رسیدن به سن بلوغ به علت ترشح هورمون رشد تعادل جسمی و روحی ندارند. و ممکن است سازگاری آنها با محیط دچار اختلال شود.

 3- دنبال هویت یابی هستند و ثبات اخلاقی و روحی و روانی ندارند.

4- اکثر آنها نه کودک هستند نه بزرگسال بلکه در مرحله انتقال از کودکی به بزرگسالی هستند.

5- احساسات آنها نسبت به عقلشان رشد بیشتری کرده است. بنابراین اکثر آنها نا آرام و ماجراجو و لجباز هستند.

7- هنوز بسیاری از هنجارها و ارزشها و قوانین را نمی شناسند.

8- در قالب ها و چهارچوب ها قراردادن رفتار آنها مشکل است.

9- برخی از آنها به اجبار والدین به مدرسه می آیند. در نتیجه حضور آنها در کلاس درس هم غیر رسمی است.

10- مانند بزرگسالان به درس اهمیت نمی دهند. باید اهمیت درس و مدرسه را مدام به آنها گوشزد کرد و به آنها انگیزه و امید داد.

11- علیرغم تلاش برای استقلال هنوز به والدین خود وابسته هستند.برای همین والدین امور مربوط به آنها را در مدرسه پی گیری میکنند. حتی آنها بعضا با مسئولین مدرسه درگیر میشوند.

12...

بررسی این ویژگیها نشان می دهد که معلمان با چه مخاطبانی روبرو هستند. و چقدر رسیدن به اهداف طراحی شده در سر کلاس مشکل است.

معلمان با کسانی روبرو هستند که خودشان هم نمی دانند که چه کسی هستند. و لحظه ای آرام نیستند و مدام در حال پی ریزی مسئله جدیدی هستند. و می خواهند خود را به اثبات برسانند. درس و مشق در نظر آنها اینقدر هم مهم نیست. پس معلم باید به آنها جهت بدهد و در جهت حرکت آنها را نگه دارد.

 رفتار با آنها به قدر کافی مشکل است که ما، معلمان نیرومند و اثر بخشی را در مدارس داشته باشیم. و بیشتر سرمایه گذاری را صرف اموری کنیم که معلمان مدارس بتوانند مهارتهای معجزه آسایی برای تعلیم و تربیت در مدارس داشته باشند.

 اما چه شده است که به معلمان و مدارس ما در جامعه توجه کافی نمی شود؟

***

ویژگیهای مخاطبین اساتید دانشگاهها:

1-  اکثر مخاطبان اساتید در دانشگاهها در مرحله دوم نوجوانی هستند و بسیاری از رفتارهای آنها تثبیت شده است.

2- هویت بسیاری از آنها شکل گرفته و جهت گیری رفتاری در آنها مشاهده می شود.

3- عقل آنها به اندازه احساساتشان رشد کرده و بخوبی می توانند منطقی فکر کنند. و احساسات خود را کنترل کنند.

4- به اندازه کافی به استقلال رسیده اند که بتوانند بسیاری از امور خود را به تنهایی انجام دهند.

5- به بسیاری از مسائل اجتماعی، سیاسی و مذهبی آگاهی پیدا کرده اند و بخوبی می توانند درک درستی از جایگاه رفتارهای خود داشته باشند.

6- اکثر آنها افراد برگزیده مدارس هستند. یعنی گلچین های علمی مدارس به دانشگاهها راه یافته اند. در نتیجه آنها افراد تنبل و بی مسئولیت نیستند بر خلاف مدارس، که افراد مسئولیت پذیر و تنبل کنار هم حضور دارند و کار مدارس را سخت می کنند.

7- ...

این ویژگیها نشان می دهد که استاد، آسوده خاطر می تواند بدون مسائل جانبی رفتارهای دانشجویان، به تدریس بپردازد. و انرژی خود را صرف اموری نکند که از هدف اصلی باز ماند. برای همین اساتید نقش مبصر بودن و اولیاء بودن را بازی نمی کنند. از طرفی مخاطبان اساتید به قدر کافی تجربه کلاس نشستن را بدست آورده اند و میتوانند تعاملات سازنده با استاد و همکلاس های خود داشته باشند. و از بیان انتظاراتی که به استاد مربوط نمیشود پرهیز کنند. همه این مسائل نوعی آرامش، به کلاس استاد القاء می کند. چیزی که در کلاس معلم  کمتر اتفاق می افتد.

***

ویژگیهای مخاطبین در مدارس اقتضا می کند که یک معلم اثر بخش، نه تنها باید در رشته مورد تدریس مهارت داشته باشد، بلکه یک روانشناس هم باشد. و با اصول تعلیم و تربیت آشنایی کافی داشته باشد. و روانشناسی یادگیری را بخوبی بداند. همچنین از علوم اجتماعی و جامعه شناسی اطلاع داشته باشد. به نظر میرسد آگاهی به چنین مهارتهایی برای معلم بیشتر لازم باشد تا به یک استاد دانشگاه. اما در جامعه ما عکس این قضیه اتفاق میافتد. و اساتید دانشگاهها لزوماً باید کارشناسی ارشد و دکتری داشته باشند. اما مدارس از این موهبت محرومند و معلمان برای کسب معلومات و ادامه تحصیل در دانشگاهها با مشکلات زیادی روبرو هستند. و گویا نیرویی میخواهد آنها را بیسواد نگه دارد. و دانشگاهی که باید بیشتر در خدمت معلم باشد از آن فاصله میگیرد و معلم را از حق خود محروم میکند.(البته این فقط وضعیت فرهنگی معلمان است )

 ما معلمان اعتقاد داریم که باید سطح سواد و مهارتهای معلمین و امکانات مدارس، و وضعیت اقتصادی معلمان از دانشگاهها و از اساتید، ترجیحا بیشتر باشد. چون مخاطبان معلمان پیچیده تر و مهمتر و زیر بنای تر هستند. اما گویا جامعه ما به اندازه کافی رشد نکرده است که این واقعیت ها را متوجه شود.

 

 

شیوه های تقلب در کنکور

طی سالهای گذشته عده ی از دکتر و مهندس های کنونی از طرق مختلف و غیر قانونی وارد دانشگاه شدند که در واقع با پایمال کردن حق دیگران این کار را کردند. این افراد یا سئوالات کنکور را خریدند و یا با شیوه های مختلف تقلب وارد دانشگاه شدند. البته تقلب در جامعه ما زشتی خود را از داده است. و این کار نباید برای ما اهمیتی داشته باشد .همین چند سال پیش در کشور کافران، تایلند، پسر رئیس جمهور را به علت تقلب در امتحانات از دانشگاه اخراج کردند . اما ما که مسلمانیم نه تنها خود تقلب می کنیم بلکه نسبت به آن بی خیالی هم طی کنیم. و همین امر هم باعث گسترش آن میشود.

اینک ما برخی از شیوه های مهم تقلب را که در  کنکورهای سراسری  دانشگاه ها در سالهای گذشته انجام گرفته خدمت شما عرض میکنیم.

1- راه ساده تقلب این بود که جواب تست ها را آخر جلسه امتحان کنکور، از روی پاسخنامه نفر جلویی یا بغل دستی دید و به همان ترتیب وارد پاسخنامه خود کرد. این روش در چند سال اخیر با تنوعی که سازمان سنجش در چینش سوالات در دفترچه سوال اعمال کرد خنثی شد

2- چند نفر با هم قرار می گذاشتند که هر یک، سوالات درس خاصی را حل کند و پاسخ تست های مربوط به خود را به بهانه رفتن به دستشویی داخل دستشویی بگذارد و پاسخ بقیه سوال ها را بنویسد و با خود به جلسه ببرد. بعدها که تلفن همراه همه گیر شد این کار با فرستادن پیام کوتاه در دستشویی و خواندن پیام کوتاه دیگران باز هم در دستشویی انجام می شد.

3- بیرون آوردن یک دفترچه سوال از جلسه کار سختی بود اما غیرممکن نبود. می شد کسی در بیرون سوال ها را حل کند و با پیام کوتاه تلفن همراه یا به طریق دیگری آن را داخل جلسه کند. معمولاً خواندن این جواب ها هم در دستشویی انجام می شد. هیچ کس نمی تواند در جلسه کنکور مانع رفتن داوطلبان به دستشویی شود. خوشبختانه این مورد و مورد قبلی با ایجاد تنوع در دفترچه های سوال کنکور خنثی شده بود.

4- سر جلسه کنکور یا پیش از برگزاری آن شاید بتوان با مراقبان ارتباط خوبی برقرار کرد تا پاسخنامه داوطلبی با دفترچه مشابه را که حدس زده می شود خوب جواب داده، از او گرفت و پاسخ ها را در پاسخنامه خود وارد کرد.

5- دفترچه های سوالات کنکور دو یا سه عدد است. یکی مربوط به دروس عمومی و یکی مربوط به دروس تخصصی است. برخی از داوطلبان هنگامی که فرصت برای پاسخ دادن به سوالات دروس عمومی تمام می شود برگه های وسط دفترچه را می کنند و زیر لباس یا جای دیگری پنهان می کنند. وقتی که دفترچه های دروس عمومی جمع و دفترچه سوالات دروس تخصصی توزیع می شود آنها می توانند باز هم به سوالات دروس عمومی در شرایطی که دیگران به آن دسترسی ندارند، پاسخ بدهند. این کار ممکن است برای دفترچه های بعدی کنکور هم انجام شود. معمولاً رابطان جلسه که دفترچه ها را جمع می کنند به اینکه دفترچه حتماً کامل باشد توجهی ندارند.

 6- گاهی دیده شده است که شخص دیگری، که توان علمی بالایی دارد به جای داوطلب به جلسه کنکور رفته است. او باید از نظارت مسوول تطبیق کارت حوزه امتحانی که اول جلسه عکس روی کارت ها را با چهره افراد حاضر در جلسه مطابقت می دهد، بگذرد. به علاوه روی صندلی هر داوطلب شماره صندلی با عکس داوطلب چسبانده شده است. گاهی کارت جلسه و برگه شماره داوطلب با عکس جدیدی جعل می شود و اشخاص به محض نشستن روی صندلی، شماره داوطلب با عکس واقعی را از صندلی می کنند و شماره با عکس جعلی را روی آن می چسبانند. همان اول جلسه عکس با کارت مطابقت داده می شود و دیگر کسی به افراد کاری ندارد

 

 

مسائل و مشکلات بنیادی آموزش و پرورش

می توانید از لینک های زیر بخوانید:

نظام آموزش و پرورش در تاریکی حرکت می‌‌کند

خط مشی عمومی آموزش و پرورش ضعیف است

آموزش و پرورش به سیستم «بچه نگهداری» تبدیل شده است

نظام آموزش در آموزش و پرورش ایران فرسوده است

کتب درسی فاقد کلام نو است‌

***

برخی از مسائل مهم عناوین بالا:

*در حال حاضر مدیریت در آموزش و پرورش بیش‌تر اداری و اجرایی است

*آموزش و پرورش باید از محتوا محوری به مهارت محوری تغییر رویه دهد.

*متأسفانه ما مسئولیت‌خواهی و بازرسی را فراموش کردیم و دنبال ارزیابی عملکرد نیستیم که این خود معضلی است.

*آموزش و پرورش ایران فاقد فلسفه و دکترین آموزش و پرورش است

*آموزش و پرورش اگر بخواهد پاسخگو باشد باید خیلی انعطاف‌پذیر و پویا باشد.

*آموزش و پرورش دچار روزمره‌گی شده است

* صلاحیت مدیران آموزش و پرورش بررسی شود

* مسائل معلمان باید حل شود

* آموزش و پرورش در مقابل تغییرات سخت و جامد است

 

چالش های عصبی و روانی معلمین در سر کلاس- قسمت سوم

کلاسی را در یک دبیرستان در نظر بگیرید که 25 نفر دانش آموزان دارد. این 25 نفر نوجوانانی هستند که تمایل دارند دست به شیطنت بزنند.چون در اوج انرژی و احساسات به سر میبرند. خصوصا با حضور معلم انرژی دانش آموزان برای شیطنت هایی چون خنده، مسخره کردن و شوخی کردن چند برابر می شود.

دست انداختن معلم برای دانش آموزان بسیار لذت بخش و خنده آور است. و بسیاری از دانش آموزان این سرگرمی لذت بخش را بر مشق و درس ترجیح می دهند. اما بسیاری از معلمان مایل نیستند که کلاس درسشان این وضعیت را پیدا کند، چون به محیطی که برای تدریس آماده باشد و معلم بتواند آنرا کنترل کند بسیار حساس هستند. اما دانش آموزان این حساسیت را ندارند. و بیشتر مایل هستند که در کلاس جو شوخ طبی حاکم باشد. اما این شوخی و شیطنت های افراطی با حضور معلم بعضا جو کلاس را خصومت آمیز می کند. و معلم مجبور میشود با برخی از دانش آموزان برخورد نماید. (که این هم تبعات خاصی خود را دارد) در بسیاری از این مواقع معلمان فشارهای روانی و عصبی سختی را تحمل می کنند. و بعضا از وظیفه اصلی خود منحرف می شود در نتیجه تدریس خوبی هم صورت نمیگیرد.

 اصولا شرایط کلاس داری در سطح نوجوانان در مدارس برای بسیاری از معلمان فشار روحی و روانی و عصبی وارد می کنند. که بعضا 6ساعت تدریس، آنها را بسیار خسته می کند. اگر خستگی یک کارگر بیشتر جسمی است، خستگی یک معلم بیشتر عصبی و روحی و روانی است. که اثرات سوئی میتواند در برای او داشته باشد.

 ***

چالش دیگری که معلمان با آن روبرو هستند بی اهمیتی برخی از دانش آموزان به درس و مشق است. (مثل دانش آموزانی که با زور والدین به مدرسه میآیند یا دانش آموزانی که نا امید و افسرده هستند و یا دانش آموزانی که از درسی خوششان نمی آید) این دانش آموزان حوصله برنامه ها و آموزشهای معلم خود را ندارند و مایل هستند که خود را به هر شکلی از فشار روانی کلاس خلاص کنند.

این دانش آموزان به دو صورت به معلم خود فشار روانی وارد می آورند:

 1- به برنامه های معلم بی انگیزه و بی تفاوت هستند.

 2- در پی رسیدن به تمایلات آزاد گونه خود از فشار روانی محیطی که از آن رضایت مندی ندارند، رفتارهای تخریبی انجام می دهند و جو روانی کلاس را بر هم میزنند.

چنین رفتارهایی باعث میشود که معلم نتواند روی برنامه درسی خود در سر کلاس تمرکز داشته باشد و مقداری از انرژی خود را صرف فعالیتهای درونی، جهت کنترل رفتار آنها کند. که این خود میتواند تنش زا باشد.

تدریس کار سختی است - قسمت دوم

برخی تدریس را کار سهل و آسان میپندارند. اما واقعیت این است که تدریس کاری سخت و مشکل است. یک معلم علاوه بر اینکه باید سواد و معلومات لازم را برای تدریس داشته باشد، همچنین هنر طرح ریزی فرایند تدریس را نیز داشته باشد. یک تدریس موثر وابستگی شدیدی به توانائیهای مدرس دارد. که بدست آوردن این توانائیهای کار آسانی نیست. سختی تدریس کردن هنگامی آشکار میشود که ما بدانیم که یک معلم در کلاس با دانش آموزان ناهمگون روبروست و آنها مثل هم نیستند. برای همین است که یک معلم باید طوری تدریس کند که هم دانش آموزان تیز هوش و زرنگ درک کنند و هم دانش آموزان متوسط و ضعیف. علاوه بر این دانش آموزان از نظر داشتن هوش هفت گانه مثل هم نیستند. برخی از راه شنیدن و بیان کردن یاد می گیرند برخی از راه دیدن و برخی نیز نوشتن و نقاشی کردن و غیره. همه این مسائل نشان می دهد که یک معلم در امر تدریس وظیفه بزرگ و مشکلی دارد. وظیفه ای که علاوه برداشتن معلومات کافی توانائیهای مدیریتی را نیز طلب می کند.

 این در حالی است که معلم برای داشتن تدریس موفق باید قبلا کلاس را برای تدریس آماده کند. آماده کردن کلاس برای تدریس بعضا کاری نشدنی است. و معلم فشار سختی را تحمل می کند. فرض کنید که معلمی زنگ آخر به کلاسی می رود که چند نفر از دانش آموزان به علت اینکه دو روز تعطیلی در پیش است غایب هستند و گروهی نیز عجله می کنند مدرسه زود تعطیل شود. همزمان قبل از ورود معلم بین چند نفر از دانش آموزان درگیری رخ داده است و این چند نفر از نظر روانی در وضعیت نابسامانی بسر می برند. در این صورت بسیار مشکل خواهد بود که معلم بخواهد شرایط را برای تدریس آماده کند.