عوامل موثر بر بهبود مدیریت مدارس دوره متوسطه

سازمان آموزشی یکی از انواع سازمان های بسیار پیچیده و متنوعی است که بعد از قرن بیستم و انقلاب صنعتی در سطح بسیار گسترده ای در جوامع مختلف ظهور پیدا کرد.

این سازمان ها در زمره موسسات خدماتی است که به علت ماهیت انسانی، تربیتی و معنی آن، تعداد اهداف، پیچیدگی ارزشیابی، حرفه ای بودن کارکنان آن از حساسیت و اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

این ویژگی ها سازمان های آموزشی را نیازمند الگو و سبک مدیریت و رهبری خاصی می نماید که برای رسیدن به اثربخشی، کارایی و افزایش بهره وری مستلزم شیوه های رهبری اثربخش و مستمر است.

در میان سازمان های آموزشی، دوره متوسطه به دلیل شرایط خاص از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا نوجوانی و جوانی، شکل گیری شخصیت، استقلال طلبی، گروه گرایی، تربیت شغلی، آمادگی ورود به جامعه و به عهده گرفتن مسئولیت زندگی از خصوصیات مهم این دوره است که آن را می توان پلی میان آموزش و زندگی تلقی کرد.

ادامه مطلب ...

خیرات مدرک تحصیلی در وزارت آموزش و پرورش!

سایت فردا نوشت : جناب آقای محدّث خراسانی ـ معاونت محترم وزارت آموزش و پرورش ـ اخیرا اظهار فرمودند مدیران مدارسی که سابقه مدیریتی بیشتری دارند، مدارک ارتقای تحصیلی در اختیار آنان قرار می گیرد. این طرح، در چارچوب برنامه چهارم توسعه صورت می گیرد که دولت را مکلف ساخته بود در ارتقای مدارک تحصیلی فرهنگیان بکوشد تا نهایتا دانش آموزان (فرزندان ملت) از توانایی علمی معلمان بهره مند گردد اما اکنون که فرهنگیان خود نتوانسته اند یا نخواسته اند از راههای موجود از قبیل شرکت در آزمونهای سراسری، فراگیر، آزاد و ... در ارتقای مدارج علمی خود بکوشند، وزارت متبوعشان را به تکاپوی انداخته تا برای ارائه بیلان کار به مراجع مافوق، شخصا وارد عمل شده و مدارک تحصیلی را چاپ و توزیع نمایند(!).

بدیهی است وزارت آموزش و پرورش در تولید و توزیع مدارک تحصیلی بی محتوا و فاقد ارزش علمی و تنها دارای ارزش استخدامی و حقوقی در بین نیروهای خویش، ید طولانی دارد. بخاطر بیاوریم اوایل دهه هفتاد را که پس از تصویب طرح نظام هماهنگ در آن زمان، وزارت مذکور که تنها راه راضی نگاهداشتن معلمان را افزایش حقوق آنان می دانست، دست به ابتکار عجیبی زد و با براه انداختن دوره های موسوم به "آموزش ضمن خدمت در گوشه و کنار کشور، مدارک تحصیلی را بصورت انبوه و فاقد کیفیت علمی در اختیار فرهنگیان محترم گذاشت تا از این رهگذر ، مبالغی بر دریافتی آنان افزوده گردد.

هشیاری و شجاعت نمایندگان مجلس پنجم در ملغی ساختن دوره های ضمن خدمت و الزام کلیه دستگاهها به تبعیت از مقررات آموزشی وزارت علوم و سر فصلهای درسی مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی، البته به تداوم این برنامه خجالت آور پایان داد اما هنوز عوارض آن مدارک بی محتوا و مدارج علمی پوشالی، دامنگیر نظام تعلیم و تربیت کشور هست و سالها طول می کشد تا نیروهای تازه نفس و توانمند علمی که به تازگی از مراکز معتبر علمی کشور دانش آموخته می شوند، بتوانند آن خاطرات تلخ و اسفبار را از حافظه تاریخی جامعه علمی کشور بزدایند.

شکی نیست که طی پله های علمی، مستلزم تحمل مرارت و مشقت ناشی از آموختن است که مطابق آموزه های دینی ما ـ به تعبیر قرآن مجید ـ خداوند بر مدارج کسانی که به دنبال کسب علم بوده اند می افزاید. واضح است که چنین ارتقایی را نه به بهانه ، که به بهای واقعی اش خواهند داد که همانا تحمل سختیهای گزنده و تلاش جانفرسا برای افزایش اندوخته های علمی در نزد افراد است.

اکنون با اعلام دگر بار متولیان وزارت آموزش و پرورش در مورد اهدای مدارک تحصیلی بر اساس سوابق مدیریتی به افراد ، نگرانی های جدی پدید آمده است که بعضا بدان پرداخته می شود:

1) ارائه مدارک تحصیلی یا برخوردار ساختن افراد از مزایای آن، بدون تحمل رنج و مرارت طبیعی ناشی از فرایند علم اندوزی و کسب دانش واقعی، طالبان حقیقی علم را دچار یاس و سرخوردگی خواهد کرد و جامعه علمی کشور را از تب و تاب برای کوشش در جهت کسب دانش روز ، باز خواهد داشت. این طرح را مقایسه کنید با مقوله «جنبش نرم افزاری» که بحث روز در جوامع و مراجع علمی کشور است.

2) مدرک گرایی و ارزش گذاشتن به مدرک تحصیلی صرف ـ بدون افزایش واقعی سطح دانش نزد افراد ـ بطور بیسابقه ای افزایش خواهد یافت و بدین ترتیب بار دیگر قداست و حرمت علم و دانش، زیر سئوال خواهد رفت. افراد مورد نظر در آموزش و پرورش برای کسب مدرک بالاتر که قرار است به آنان اهدا شود، گوی سبقت را از یکدیگر خواهند ربود. سند سازی و تلاش برای بدست آوردن دل رئیسان مافوق(!) کمترین دستاورد این طرح نابخردانه است که در راستای بهره مندی از مزایای مدارک مجازی اتفاق خواهد افتاد.

3) مدیران محترمی که در آموزش و پرورش خدمت می کنند، ضمن ادای احترام به تلاش و سعی وافر آنان در چرخه علمی کشور، اما در مقابل از مزایایی نیز برخوردارند که طیفی از امتیازات سازماندهی گرفته تا تفاوت آشکار در حقوق و مزایای ایشان با معلمان عادی را در بر می گیرد. اکنون باید پرسید چه توجیهی برای اهدای مدارک تحصیلی بالاتر به آنان وجود دارد که وزارت آموزش و پرورش را مصمم ساخته که چنین برنامه خطرناک و فاجعه آمیزی را دنبال کند؟! و براستی آیندگان در مورد اینگونه رفتارهای ما چگونه قضاوت خواهند کرد؟!

4) در سالهای اخیر، توسعه روزافزون نهاد آموزش عالی و پذیرش انبوه داوطلبان با سطوح علمی گوناگون و هر نوع توانایی مالی در همه نقاط کشور، راه را برای طالبان حقیقی علم هموار کرده، جای هیچ عذر و بهانه ای برای اشکال تراشان باقی نگذاشته است. بدیهی است اگر افرادی نتوانسته اند یا سطح نازل پتانسیل علمی آنان مانع از ادامه تحصیل و تلاش برای موفقیت در رقابت علمی با دیگران شده است، نباید با اهدای مدارک تحصیلی ، از آنان دلجویی نمود که رعایت حرمت و قداست علم و دانش اندوزی بر همگان فرض مسلم است.

5) منظور اصلی قانونگذار در التزام دولت به تلاش برای ارتقای مدارک تحصیلی فرهنگیان، رشد کیفی و کمی علمی در نظام تعلیم و تربیت کشور با هدف انتفاع دانش آموزان از توان علمی معلمان خویش است اما طرح اهدای مدارک تحصیلی بر اساس سوابق خدمت مدیریتی در آموزش و پرورش، هدف قانونگذار را لوث نموده ، بدون آنکه کمترین عایدی برای دانش آموزان داشته باشد حتی معلمان جویای علم را نیز از تلاش برای ادامه طریق منصرف می نماید. این مهم، نباید از دید نمایندگان محترم مجلس و کمیسیونهای مرتبط دور بماند.

6) اکنون با ابلاغ مصوبه هیات محترم دولت مبنی افزایش چشمگیر در سطح حقوق و مزایای معلمان فوق لیسانس و دکترا، تکاپو و تلاش در جهت بهبود سطح علمی فرهنگیان آغاز شده است و ترغیب ایشان به طی مدارج علمی در چارچوب مقررات آموزشی کشور و دانش اندوزی، جدای از مزایای مالی و معیشتی که برای آنان به دنبال خواهد داشت ، دانش آموزان را نیز منتفع خواهد نمود اما در مقابل، تصمیم به اهدای مدرک تحصیلی به لایه ای از مدیران در این مجموعه ، همه آن دستاورد مثبت ناشی از مصوبه مذکور را خنثی می نماید.

یک دبیر آموزش و پرورش

نا کارآمدی مدیران و ارتباط نداشتن با دانش آموزان(قسمت سوم)

نا کارآمدی مدیران و ارتباط با دانش آموزان:

 

موفقیت در هر جمعی مستلزم این است که آن محیط را خوب بشناسیم  و از نظرات و  دیدگاههای افراد  آن محیط شناخت کافی داشته باشیم. بدون ارتباط با افراد این شناخت بدست نمی آید. چنین وضعیتی در محیط های مدرسه خصوصا در مدارس متوسطه اهمیت دو چندان دارد. چون ما در محیط های مدرسه آینده یک ملت را رقم می زنیم. برای همین ما باید ضمن داشتن وجدان کاری از مسئولیت پذیری بالایی نیز بر خور دار باشیم. در پی چنین توضیحاتی است که مسئولیت سنگین مدیران در شناخت و ارتباط با دانش آموزان مشخص می شود.  حقیقت این است که بدون ارتباط با دانش آموزان و بدون آگاهی از نظرات دیدگاهها و  نگرشهای آنان از آنچه که در مدرسه می گذرد و یا باید بگذرد. امکان یک مدیریت خوب در مدرسه وجود ندارد.

در همین راستاست که مدیر مدرسه باید جلسات انجمن و اولیا را فعال کند تا بتواند با آگاهی از آنچه که مسائل از دریچه آنان نگریسته می شود، مدیریت کارآمدی را اعمال کند. ارتباط با اولیا دانش آموزان در واقع نوعی ارتباط با دانش آموزان است چون قسمتی از برداشتهای دانش آموزان در اولیا آنها تجلی پیدا کرده است. علاوه بر این ما بر فرزندان آنها  مدیریت می کنیم. و آنها برای ما مهم هستند.که بدانیم چه دیدگاهی در مورد مسائل مختلف مدرسه دارند و انتظارات آنها چگونه است. و چگونه می توانیم با همکاری آنها دانش آموزان را برای رسیدن به اهداف آموزشی و تربیتی سوق دهیم. اما بسیاری از مدیران ما به انجمن و اولیا اعتقاد کمتری دارند. و یا اگر اعتقاد دارند در این زمینه کم کاری می کنند. شاید هم مهارت لازم را برای کار کردن ندارند.

ارتباط با اولیا دانش آموزان و فعال سازی جلسات انجمن و اولیا یک واقعیت است نه قول برخی فرمالیته است و نه در صورت لزوم، فقط به درد برخی کارهای خدماتی می خورند.

آیا به نظر شما اگر ما از دیدگاهها و نگرشها و انتظارات دانش آموزان و اولیا آنها آگاهی داشته باشیم و بتوانیم از آنها در ادراه مدرسه کمک بگیریم خوب می توانیم مدیریت کنیم یا نه خود به تنهائی همه چیز را به عهده بگیریم و همه چیز را از دریچه خود بنگریم. و به جای چند دست، تنها یک دست داشته باشیم. به جای ارزش گذاری، توجهی به آنها نکنیم. به جای بسیج نیروها، تنها خود باشیم؟

مدیر از چه راههایی می تواند با دانش آموزان ارتباط داشته باشد.

راههای ارتباط مدیر با دانش آموزان:

1- سخنرانی در سر صف .

2- سخنرانی در سر کلاس.

3- فعال کردن صندوق ارتباط با مدیر مدرسه.

4- برگزاری جلسات شورای دانش آموزی.

5- ارتباط های موردی و خصوصی.

6- بر گذاری جلسات انجمن و اولیا.

7- ارتباط با اولیای دانش آموزان در جلسات آموزش خانواده.

عواقب ناشی از عدم ارتباط مدیر با دانش آموزان:

1- عدم آشنائی مدیر با نظرات و دیدگاههای دانش آموزان در مورد مسائل مدرسه.

2- عدم آشنائی مدیر با مشکلات دانش آموزان.

3- عدم آشنائی دانش آموزان با دیدگاهها و انتظارات مدیریت مدرسه.

4- تضعیف یا نبود حس همکاری دانش آموزان در رابطه با مسائل مربوط به مدرسه.

5- بروز این اعتقاد که دانش آموزان مدیر مدرسه را بی لیاقت، بی خیال، زور گو و بی عرضه می دانند.

6- عدم ارزش گذاری روی دانش آموزان و حکومت بر کسانیکه ما به آنها اهمیت نمی دهیم.

7- عدم شناخت بسیاری از مشکلات که از دید ما پنهان است.

 

ناکارآمدی مدیران و جلسات مدرسه(قسمت دوم)

ناکارآمدی مدیران و جلسات مدرسه:

در مدرسه جهت رسیدن به اهداف مختلف جلسات متعددی پیش بینی شده است. مثل جلسه شورای معلمین، جلسه شورای مدرسه، جلسه انجمن و اولیا و مربیان، جلسه شورای بهداشت، جلسه شورای دانش آموزی و غیره.

 اما چند درصد مدیران پایبند چنین جلساتی هستند. چند درصد آنها به اهداف راهبردی این چنین جلسات اعتقاد دارند و چند درصد آنها مهارت استفاده از این جلسات را می دانند؟

به چه علت برخی از مدیران نسبت به برگزاری جلسات در مدرسه علاقه نشان ندهند :

از مهمترین دلایل عبارتند از:

1- اعتقاد به بی فایده بودن جلسات : گروهی از مدیران اعتقاد دارند این جلسات فایده عملی کمتری دارند ویا اصلا هیچ فایده ای ندارند..و این مسئله را به تجربه در یافته اند که جلسات ضمن زمان بر بودن و داشتن هزینه هایی نتایج مطلوبی را به دنبال ندارد.

اما سئوال این است که  چرا چنین برداشتی از جلسات بوجود آمده  چرا جلسات آنها نتایج روشن و موثری را به همراه ندارد؟

علتش آن است که این مدیران توانائی این را ندارند که بتوانند از جلسات استفاده کنند. در واقع در نتیجه گیری از جلسات مهارت ندارند و برای همین این گونه قضاوت میکنند که جلسات بی فایده است.در واقع این هم نوعی ناکار آمدی مدیر را نشان میدهد.نه بی فایده بودن جلسات را.

2- ساده انگاری اجتماع مدرسه بجای داشتن فکر سیستماتیک:

همه ی ما میدانیم که مدرسه یک اجتماع پیچیده است و در نتیجه بدون استفاده از عقل جمعی و انسجام نیروها و داشتن برنامه ریزی امکان ندارد کار کرد در واقع این مدیران نمی توانند و یا در شرایطی نیستند که آنقدر به امور مدرسه نفوذ کنند که پیچیدگی آنرا درک کنند. در نتیجه یک دید ساده دارند و فکر می کنند که خود و معاونین می توانند بخوبی مدرسه را اداره کنند. و ظاهرا معلمین هم بنابر وظیفه خود امر تدریس را انجام می دهند. پس مشکلی نیست.

3- تنبلی و بی حوصلگی: هم یکی از عوامل عدم برگزاری جلسات است که برخی از مدیران به علت زمان بر بودن و سختی برگزاری جلسات از آن طفره میروند.

این سه دلیل مهم ویا لااقل یکی از آنها موجب بی اعتقادی ویا کوتاهی مدیران در برگزاری جلسات می شود. جلساتی که می تواند ما را هر چه بیشتر به اهدافمان نزدیک سازد.

 

عواقب ناشی از عدم اعتقاد مدیران به برگزاری جلسات :

1- بهم خوردن انسجام عملکرد.

2- عدم استفاده از تدبیر و عقل جمعی.

3- عدم وقوف به تعدد مشکلات در مدرسه.

4- عدم ارزش گذاری بر کارکنان مدرسه.

5- بروز خود راًیی  و یک جانبه نگری در مدرسه.

6- عدم استفاده از توانائیهای افراد.

7- تضعیف احساس مسئولیت در افراد.

8- از دست دادن گستره دید و درک مدیر از محیط.

9- ساده انگاری اجتماع مدرسه بجای پیچیدگی آن.

10- تضعیف حس همکاری معلمین با مدیر مدرسه.

مدیران ناکار آمد(قسمت اول)

مدیران ناکار آمد

به خوبی ما میدانیم که مدیران کار آمد در سرنوشت یک مدرسه چقدر می توانند نقش داشته باشند . یک مدرسه با حضور یک مدیر با لیاقت می تواند در بسیاری از امور سر و سامان پیدا کند. و مشکلات مدرسه با وجود چنین مدیری شناسائی و حل خواهد شد.

مدیر نه تنها باید سواد مدیریت را داشته باشد بلکه استعداد آن را هم داشته باشد. تنها  تجربه در معاونت و داشتن حداقل مدرک لیسانس کافی نیست. همچنین دلیل تحقیقی وجود ندارد که متاهل ها بهتر از مجرّد ها  مدیریت می کنند (  همچنان که شورای عالی آموزش و پرورش به تصویب رسانده است که از شرایط مدیر شدن متاهل بودن است ).

شواهد و تجارب نشان می دهد که در مدارس افراد با استعداد و توانا و با هوش و خلاق کمتر مدیر می شوند و این افراد توانمند با اینکه در مدارس وجود دارند اما به علل مختلف مورد شناسایی واقع نمی شوند و ما نمی توانیم از وجود آنان استفاده کنیم. در نتیجه اکثر مدیریت ها به دست افرادی سپرده می شود که نقاط ضعف فراوانی دارند.

به نظر نویسنده انتخاب مدیر با قواعد ی که آموزش و پرورش  در نظر گرفته است اشکالات فراوانی دارد. چون بسیاری از نیروهای مستعد و با هوش که می توانند تحولی اساسی در مدارس ایجاد کنند خارج از چهار چوبهای تعریف شده هستند. در پی چنین توضیحاتی است که مسئولین مربوطه باید در  این زمینه چاره اندیشی  کنند و یکبار دیگر باید این را بدانیم که ما مسئولیت سنگینی را در جامعه به عهده داریم. و هیچ نهادی مثل آموزش و پرورش تاثیر بنیادین در سرنوشت انسانها ندارد.

امروزه در علم مدیریت و شناسایی افراد با استعداد های مدیریتی، تحول زیادی در جهان صورت گرفته است. اما گویا ما از آنها غافل هستیم.

ناکارآمدی بسیاری از مدیران باعث شده است که برخی از برنامه های آموزش و پرورش در مدارس یا اجرا نشده یا اهمیت زیادی به آنها داده نمی شود و همچنین در برخی مدارس هم برنامه های مهم و ضروری کلا راکد مانده است. که ما بخشی از این برنامه های مهم و ضروری را در این جا آورده ایم امیدواریم که مورد استفاده شما قرار بگیرد .