خاطره - دانش آموز خائن

دانش آموزان به عنوان اینکه آنها هم انسان هستند واقعا دنیای پیچیده ای دارند  که شناخت آنها مستلزم گذشت زمان و کار با آنهاست . خصوصا زمانیکه ما بخواهیم رفتارهای آنها را در جمع دوستانشان تفسیر کنیم ، آن موقع است که شاهد رفتارهایی از آنها می شویم که مات و مبهوت می شویم.

  ادامه مطلب ...

خاطره-نمره بیست به جای نمره صفر

بنده در طول 30 سال خدمت خود ، چند سال معلم قرآن بوده و در پایه های اول و دوم و سوم راهنمایی تدریس می کردم. برای اینکه دانش آموزان نحوه درست خواندن قرآن را فرا گیرند مجبور بودم تمام حرکات قران کریم را که در دوره ابتدایی خوانده بودند مجددا یادآوری کنم . علیرغم این مسئله ، باز هم برخی از دانش آموزان قادر نبودند که آیات قرآن درست بخوانند و بیشتر کلمات را غلط تلفظ می کردند. با توجه به این که در شروع کلاسها اعلام کرده بودم که به ازای غلط تلفظ کردن هر کلمه یک نمره کم می شود. لذا شمارش تعداد کلمات اشتباه تلفظ شده ، نمره دانش آموزان را تعیین می کرد.

  

ادامه مطلب ...

خاطره – تنبیه بدنی دانش آموز

تنبیه بدنی دانش آموزان یکی از مسائلی است که معلمین همیشه با آن برخورد داشته اند. خصوصا بعد از انقلاب بنا بر رافت اسلامی و اشارات روانشناسانه و ضرورت مسائل تربیتی ،  همیشه سعی می شده است با آن با حساسیت خاصی بر خورد شود. لذا  وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامه های متعددی تنبیه بدنی را ممنوع اعلام می کرد در این رابطه معلم های زیادی از کار برکنار شده یا از کار معلق شدند و برخی نیز در دادگاهها محکوم به پرداخت دیه و یا محبوس شده اند ، از نظر حقوقی چیزی که در حال حاضر در بسیاری از کشور های جهان در حال انجام است.  

ادامه مطلب ...

دانش آموز حواس پرت

همانطور که قبلا خدمت شما عرض کردم اینجانب تصمیم دارد بخشی از خاطرات خود را از دوران خدمت در مدارس ، در وبلاگ مدرسه قرار دهم . این هم یکی از آن خاطرات که تقدیم شما می شود.

اوائل انقلاب بود مدارس حال و هوای دیگری داشتند و ما هم تازه نفس بودیم و احساسات و جوانی و روحیه معنوی و مذهبی در ما موج می زد. رابطه ام با دانش آموزان بسیار خوب بود . حتی خارج از مدرسه هم در برخی جاها از جمله مساجد با هم ارتباط داشتیم . بعضی مواقع  هم به خانه دانش آموزان رفت و آمد داشتم. به نظر می رسید که روزگار خوب و خاطره انگیزی را سپری می کردیم.

ادامه مطلب ...

همکار شکمو

با سلام خدمت بازدیدکنندگان عزیز

تصمیم دارم برخی از خاطراتم را به تدریج در وبلاگ مدرسه قرار دهم امیدورام که نظر خوانندگان را جلب کرده باشد

بنده شش سال در مدارس ابتدایی خدمت کرده ام و بهترین خاطراتم هم مربوط به این سال ها می باشد. هنوز هم دوست دارم از متوسطه به ابتدایی برگردم. صمیمیت و معصومیتی که در این سالها تجربه کردم از ذهنم پاک نمی شود. دو سال از این شش سال را در یک مدرسه بودم که همکارهای خانم و آقا کنار هم  خدمت می کردند و مدیریت مدرسه به عهده یکی از آقایون بود و بنده هم به عنوان آموزگار در این مدرسه انجام وظیفه می کردم. مدرسه ما دو شیفته بود شیفت اول ساعت دوازده و ده دقیقه تعطیل می شد سپس معلمین از سر کلاس بیرون می آمدند و نهار  می خوردند و خود را برای شیفت بعد از ظهر آماده می کردند. خدمتگزار مدرسه هم نیم ساعت مانده به زنگ غذا ها را گرم می کرد تا وقت معلم ها زیاد تلف نشود.

 

ادامه مطلب ...