آیا دانش آموزان نسبت به گذشته بی انضباط تر شده اند؟

امروز بیشتر معلمان به این می اندیشند که دانش آموزان نسبت به دو دهه گذشته ،از نظر رفتارهای انضباطی متحّول شده اند و این تحول نیز در جهت منفی بوده است و دانش آموزان نسبت به گذشته بی انضباط ترشده اند.البته این مسئله به این معنی نیست که ما باید مدارس را بسیار متشنج ببینم بلکه فراوانی چنین رفتارهایی نسبت به گذشته افزایش یافته است.

منظور ما از رفتارهای انضباطی،رفتارهایی هستند که در چهارچوب ضوابط و مقررات مدرسه مطرح می شوند.که طبق آن از چهارچوب خارج شدن دانش آموزان از آن ضوابط و مقررات می تواند موانعی را در مدرسه برای تحقق اهداف آموزشی و تربیتی بوجود آورد.که مهمترین نمودهای این رفتارها عبارتند از:

1- بی اعتنایی و عملکرد خود سرانه در مدرسه

2- شلوغی و بی قراری در کلاس (خنده ها و شوخی هایی افراطی وبه هم زدن نظم کلاس و...  . )

3-انجام ندادن تکالیف درسی.

4- تلاش برای تقلب در امتحانات رسمی و غیر رسمی.

5- طغیان و اعمال خشونت بر علیه کارکنان مدرسه.(معلم و معاون  و مدیر و...  .)

بنظر می رسد که ما در شرایط کنونی مصداقهای زیادی از بی انضباطی را در مدارس مشاهده می کنیم.و کمتر معلمی است که با مواردی از رفتارهای بی انضباطی خود را در مدرسه درگیر نکرده باشد.امروز بیشتر معلمان برای تفسیر چنین رفتارهایی توجیهات خاص خود را دارند.امّا آنچه مسلم است قسمتی از بی انضباطی دانش آموزان اعتراض به شرایطی است که طبق آن،آزادی و ارزش آنها نادیده گرفته می شود.چون معلمان تمایل دارند که قدرت مسلط کلاس باشند این به طور ضمن آزادی و ارزش دانش آموزان را با محدودیت مواجه می سازد.در قرن که ما درآن زندگی می کنیم روز بروز جامعه و ابعاد آن پیچیده تر می شود و نقش تربیتی والدین به عنوان قدرت تعیین کننده ضعیف تر می شود و فرزندان جامعه الگو ها و ارزشهای تربیتی خود را بیشتر از طریق برنامه های تلویزیون،ماهواره،دوستان و..بدست می آورند.گسترش چنین رویه ای نوعی آزاد اندیشی را برای دانش آموزان تلقین می کند چیزی که مدارس ما با آن کمتر سنخیت دارد.وبا آن مقابله می کند.در نتیجه نوعی دوگانگی بین دانش آموز و محیط های مدارس بوجود می آید.واین برای دانش آموز فر افکنی های را بوجود می آورد که نمودهای آن بصورت بی انضباطی ظاهر می شود امّا گسترش پدیده بی انضباطی می تواند مشکلات زیادی در مدرسه تولیدی کند که رسیدن به اهداف آموزشی و تربیتی را با مشکل مواجه سازد. و مسئولین مدرسه را مجبور سازد تا انرژی زیادی را برای حل آن صرف کنند مهمتر از این ها به خطرافتادن امنیت روانی معلم است معلی که در اخراج چنین  دانش آموزانی از کلاس با محدودیت روبروست.وبه او توصیه می شود که مدبرانه رفتار نماید از طرف دیگر چنین توصیه هایی در بین معلمان حرف و حدیث های زیادی در پی داشته است.ما برای کنترل دانش آموزان بی انضباط با مشکلات متعددی روبرو هستیم که برخی از آنها عبارتند از:

1- نه کافی بودن مقررات و ضوابط انضباطی مدارس.

2- کاسته شدن قدرت معلمین در کلاس.

3- زیادی بودن تعداد دانش آموزان در کلاسها خصوصاً شهرهایی چون تهران.

4- افزایش توقعات والدین از مدارس.

ظاهراً آموزش و پرورش نیز مایل است چهار چوبهای سهل گیرانه ای را در مقابل دانش آموزان بی انضباط در پیش گیرد.چیزی که معلمان از آن بنام حمایت از دانش آموز در مقابل معلّم یاد می کنند.امّا سهل انگاری در این زمینه می تواند عواقب بدی را بیار آورد.چون وجود و ادامه حضور یک دانش آموز بی انضباط می تواند کلاس و محیط مدرسه را با انواع مشکلات روبرو سازد و همچنین می تواند الگویی باشد برای دانش آموزانی که،در شرایط عادی منطقی به نظر می رسد امّا محیط های آلوده آنها را از حالت تعادل خارج کرده و انرژی آنها را در غیر موضع خود به صرف می رساند. گویا بیشتر معلمان از تحولّات انضباطی روزافزون دانش آموزان توجیه و تفسیر شفافی ندارند و بیشتر مایل هستند سازش داشته باشند نه سازگاری.برای همین معلمان روابط سنتّی بین شاگرد و معلم را الگویی برای عدم سازش با شرایط جدید رفتاری دانش آموزان می دانیم و همیشه از گذشته بخوبی یاد می کنیم و برای آن دلتنگ می شویم و داستان گذشته خود را با معلمان بازگو می کنیم.و انتظار دارم که دانش آموزان زمان حاضر مثل گذشته ما شوند.همچنین در شرایط حاضر معلمان با رفتارهای صبورانه شدیدی دست و پنجه نرم می کنند.گرچه چنین رفتارهایی پسندیده نظر می رسد.امّا در این مورد،چنین رفتارهای خود دارا نه ای آنها را سر خورده و خسته می کند.چون معلمان از نظر روانی به این رفتارهای صبورانه اعتقاد ندارند و چنین درک می کنند که رفتارهای صبورانه ،دانش آموزان گستاخ را ممکن است گستاخ تر بکند.شاید هم معلمان برای شرایط حاضر از نظر روانی آمادگی ندارند،چون نگرشهای معلمان بیشتر با آموزش و پرورش سنتّی سنخیّت دارد.که طبق آن دانش آموز باید مطیع معلم باشد.معلمان از دیر باز تمایل داشته اند که از دانش آموزان مطیع و سر به زیر تفسیر مثبتی داشته باشند.حتّی حّق تنبیه بدنی را برای خود محفوظ می داشتند.و دوست داشتند که یکّه تاز میدان باشند.شرایط حاکم بر زمان گذشته نیز چالشهای جّدیی را در این رابطه بوجود نمی آورد برای همین خصومت های دیرینه معلم و دانش آموز به نفع معلم تمام می شده است.اما تحولات دو دهه گذشته در روابط بین معلم و شاگرد به نفع شاگرد تمام شده است و معلم ضمن تلاش برای حفظ قدرت ظاهری خود ،از درون بطور پنهانی تضعیف شده است.تنزّل قدرت معلمان نیز به تمایل زیر بوده است:

1- فقر و تنگدستی.

2- پائین آمدن منزلت اجتماعی معلمان.

3- افزایش حمایت از دانش آموز،در مقابل ،کاهش حمایت از معلم توسط  سازان به اتحاد مختلف .

4- افزایش اختلاف نگرشها و عقاید معلمان با اکثریت جامعه به علت عقب ماندن از تحولات سریع جامعه.

در چنین شرایط معلم تمایل پیدا می کند تا بیشتر به مشکلات درونی خود فکر کند.و از بسیاری واقعیت ها یا غافل می ماند و یا بی تفاوتی در پیش می گیرد.

در مقابل دانش آموز خیلی پر انرژی تر از گذشته هر روز در کلاس درس با اطلاع از وضعیت نا به سامان معلم زیرکانه او را به تصویر می کشد.

چنین قضاوت های نشان می دهد که چگونه پائین آورن قدرت معلمان فرصتی برای بروز رفتاری رابه دانش آموزان می دهد که معلم آنرا در کلاس ممنوع ساخته است.

عمل مهم افزایش بی انضباطی دانش آموزان عبارتند از:

الف)- عمل درونی نظام آموزش و پرورش

1- نه کافی بود ضوابط و مقررات انضباطی حاکم بر مدارس و بعضی عمل نکردن به آن .

2- کاهش قدرت معلمان.

3- افزایش حمایت های نظام از دانش آموزان از طرق مختلف از جمله ممنوعیت تنبیه بدنی و غیره.

4- گسترش دیدگاههای جدید آموزش پرورش که براساس آن نکته بر دانش آموز محوری است.                                     

ب)- عمل بیرونی نظام

1- افزایش فرزند سالاری در جامعه.

2- تغییر نگرش اولیاء در تربیت فرزندان شان.

3- افزایش بی انگیز گی نسبت به درس در میان دانش آموزان به عوامل مختلفی ازجمله آنها رشد بیکاری،افراد تحصیل کرده و نقش ضعیف ادامه تحصیل در کسب وضعیت معیشتی خوب.

همه این عوامل از طرق مختلف در افزایش بی انضباطی دانش آموزان تأثیر دارد .و ما با شرایط حاضر باید راهکارهای منطقی را در پیش بگیریم.و نگرشهای خود را منطبق با تحولات روز،عوض کنیم.و دانش آموزان امروزی را با دانش آموزان گذشته مقایسه نکنیم.در این مورد آموزشهای ضمن خدمت را برای معلمین پیش بینی کنیم. چون ما واقعاً نیاز دارم که وضعیت فعلی دانش آموزان خوب درک کنیم.علاوه بر آن نه تنها در مقررات مدرسه اصلاحات جدی را به عمل آوریم بلکه آنرا عملی سازیم تا محیط مدرسه برای اهداف آموزشی و تربیتی کاملاً امن باشد.امّا این را نباید فراموش کنیم که داشتن معلمان قدرتمند وبا انگیزه می تواند بسیاری از مشکلات مدارس ما را حل کند.

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد