عوامل موثر بر یادگیری(قسمت اول)

عوامل موثر بر یادگیری

1- آمادگی 

الف) از نظر جسمی ، عاطفی، به رشد کافی رسیده باشد.

ب) محیطی که توام با ترس و وحشت ، دلهره ، اضطراب و پریشانی باشد یادگیری را مختل می کند.

2- تجارب گذشته

الف) هر آموخته جدید ریشه در آموخته های قبلی دارد. بنابراین هر درس جدیدی که آموخته می شود، بر پایه و اساس درسهای قبلی نهاده شده باشد.بنابراین کسی که درسهای قبلی را نفهمیده است درسهای جدید را نخواهد فهمید. معلم  هم باید آموخته های جدید را بر پایه آموخته های قبلی پایه گذاری کند. تا درگیری  ذهنی با آموخته های جدید ایجاد شود.

ب) تجارب گذشته همانطور که ممکن است باعث یادگیری مطالب جدید شود، همچنین ممکن است برای یادگیری جدید نوعی مانع باشد. این زمانی است که تجارب گذشته اشتباه فهمیده شود. و یا تجارب گذشته به گونه ای نادرست برای یاد گیرنده تفهیم شده باشد. ویا تصور نادرستی از تجارب گذشته وجود داشته باشد.

3) روش تدریس معلم

معلم برای یادگیری دانش آموزان کدام روش تدریس را برگزیند بسیار مهم است. بنابر این روش تدریس معلم در یادگیری دانش آموزان بسیار موثر است. امروزه روش های تدریس نوین جایگزین روش های تدریس سنتی میشود.

روش های تدریس سنتی بیشتر تلاش و کوشش معلم را می طلبد. اما روش های تدریس نوین بر پایه ی دانش آموز محوری است. و معلم بیشتر به عنوان هدایت کننده مطرح می باشد. و دانش آموزان برای یادگیری فعال هستند.

4) تمرین و تکرار

تمرین و تکرار تاثیر انکار ناپذیری بر یادگیری  ما دارد. هرچه تمرین و تکرار بیشتر شود، یادگیری هم بیشتر می شود. اما کمیت و مقدار این چگونه باید باشد بسیار مهم است. بسیاری از آموخته های ما در مدت زمانی کوتاه فراموش می شوند، بنابراین با تمرین و تکرار و سپردن آموخته ها به حافظه بلند مدت زمان فراموشی ما هم دیر صورت می گیرد.

5) انگیزه و هدف

بی شک داشتن انگیزه میل و رغبت و علاقه، و همچنین هدف، مهمترین عامل موثر بر یادگیری است.

6) موقعیت و محیط یادگیری

محیط یادگیری از نظر فیزیکی و تجهیزات و امکانات مدرسه، مثل کتابخانه، آموزشگاه ، کارکنان مدرسه ، دانش آموزان و فضای مناسب مدرسه بر یادگیری تاثیر دارند.

7) رابطه کل و جزء

هر جزئی به تنهایی معنایی ندارد. در نظر گرفتن جایگاه هر جزء نسبت به کل است که آن جز معنی پیدا میکند. کل قابل تعمیم به اجزاء است. بنابراین ارتباط اجزا با کل یادگیری را موثر می کند. هر مطلب درسی باید در کل شناخته شود. سپس به اجزاء آن پرداخته شود. اگر در کتاب های درسی دقت کرده باشیم می بینیم، که هر کتاب در کل به یک موضوع درسی می پردازد. و سپس بخش ها و فصل های کتاب هم به عنوان یک درس به موضوع خاصی

می پردازد. سپس اینها دارای مطالبی است که اجزای درسها را تشکیل می دهد. این مثل آن است که کسی تصمیم گرفته باشد. موقعیت جغرافیای شهر تهران را مورد مطالعه قرار دهد. این شخص دو راه پیش روی دارد یا با  سفر به داخل و حومه شهر آنرا مورد مطالعه قرار می دهد تا موقعیت جغرافیای شهر را درک کند. یا می تواند سوار یک هواپیما شود و از ارتفاع مناسب به نظاره بنشیند و شکل کلی تهران را از بالا ببیند. سپس اطلاعات خود را از پایین دنبال کرده و تکمیل کند.راستی کدام روش می تواند ما را به تصویر دقیق شهر رهنمون سازد؟ 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد