آزمون های مشورتی معلمان:

همکاران معلم با تقلب چطورید. خوبه نه؟؟!! تا حالا چند بار تقلب کرده اید؟!

البته تقلب برای دانش آموزان بده اما برای معلمان ممکن است خوب باشه. شاید برای همینه که آنها سر جلسات آزمونهای مربوط به خود تقلب می کنند!

چون ما در توجیه کردن خیلی زرنگیم. خوب حتما میگویید که تقلب هم نوعی آموزش است. شاید برای همین است که در سالهای اخیر دانش آموزان بیشتر به تقلب روی آورده اند.

در تقلب انسان احساس عزت و سر فرازی می کند! و از نظر فیزیولوژیکی در بهترین شرایط است! و از نظر ماهیت فاصله زیادی با دزدی دارد! خلاصه کلام، تقلب نوعی رشد علمی و روحی است! و گسترش تقلب در جامعه باعث گسترش علم و معرفت میشود!

پس:

من توصیه می کنم که هر چقدر می توانید تقلب کنید! چون انسانهای درست و مسئولیت پذیر هم این کار می کردند! اما مواظب باشید دانش آموزان تقلب نکنند چون تقلب خیلی کار زشتیه؟!

این خاطره را بخوانید:

آزمون های مشورتی معلمان:

آنچه که دوستان عزیز می خوانند یک نمونه از خاطرات زیادی از تقلب معلمین در سر آزمونهای مختلفی است که برای آنها به مناسبتهای مختلف بر گزار می کنند. امیدوارم که معلمان و همکاران محترم ناراحت نشوند. این چیزی است که در برخی از مناطق کشورمان وجود دارد. فقط امیدوارم که آنرا دانش آموزان نخوانند چون ما واقعاً خجالت می کشیم.

طبق بخشنامه ای که به مدارس فرستاده شده بود آموزش نیروی انسانی منطقه ما تصمیم گرفته بود آزمونی به صورت غیر حضوری از کتاب آشنائی با سیره امام حسین (ع) را بر گزار نماید. و 30 ساعت گواهی ضمن خدمت بدهد. ما هم رفتیم و ثبت نام کردیم. و کتاب را هم تهیه نمودیم. پس از آن قسمتی از برنامه من هم مطالعه این کتاب بود. تا شروع آزمون کتاب را تمام کردم. البته مطالب و مفاهیم زیادی از این کتاب یاد گرفتم.

امتحان 8 صبح روز جمعه بود. ما هم نیم ساعت زودتر رفتیم و کتاب را هم جهت مرور دوباره همراه خود بردیم. اما وقتی به محل بر گزاری امتحان که یک مدرسه راهنمائی بود رسیدیم آنقدر دوستان قدیم و جدید بود که فرصت پیدا نکردم که کتاب را دوره کنم. آنچه که قابل توجه بود اینکه بسیاری از آنها از آمادگی لازم، برای امتحان بر خوددار نبودند. برخی نیز می گفتند که اصلا کتاب را تهیه نکرده اند. برای همین از من می خواستند که سر جلسه آزمون به آنها کمک کنم.

زنگ را زدند و ما وارد جلسه امتحان شدیم و طبق شماره داده شده نشستیم و پاسخ نامه را دادند و تا توزیع سوالات هر کس دنبال کسی می گشت که بتواند به کمک آن به سوالات جواب صحیح بدهد.

در پشت سر من هم  یکی از دوستان قدیمی بود که تازگی ها به عنوان معلم نمونه منطقه انتخاب شده بود و مرتب از من می خواست که طوری بنشینم که تا او بتواند از روی من به راحتی جواب ها را علامت بزند. وقتی سئوالات توزیع شد برخی از مراقبین سعی کردند که معلمان را قانع سازند که سرشون روی ورقه خودشان باشد. اما بی اهمیتی معلمان نسبت به تذکرات آنها باعث شد. که آنها نتوانند کنترلی بر اوضاع داشته باشند. برای همین خیلی زود بی خیال شدند و با خجالتی و شرمندگی به تماشای صحنه امتحان مشورتی معلمین نشستند.

واقعاً اوضاع عجیبی بود هر کس سعی می کرد که درست ترین جوابها را از روی ورقه دیگران بدست آورد. گروهی هم که اهل تقلب نبودند و سرشون روی ورقه بود از هر طرف تحت فشار بودند مرتّب به ورقه آنها سرک می کشیدند. و آنها را کلافه کرده بودند.

اما وقتی نتایج اعلام شد با شرمندگی آنهائی که از روی ما جوابها را داده بودند وضعیت بهتری داشتند.

به هر طریقی بود آن دو ساعت تمام شد. اما برای معلمان مسئولیت پذیر یک خاطره دردناک شد. فکر نکنید که این مورد ممکن است کم نظیر یا یک مورد استثنائی باشد نه، طرف ما این موارد کماکان ادامه دارد. آخرین آن آزمونIT  در بهمن ما سال 84 گذشته بود.

 به نظر شما بین افرادی که آن کتاب را مطالعه کرده و مطالب آن را فهمیده بودند با کسانیکه آنرا مطالعه نکرده بودند و از روی افراد دیگر جوابها را زده بودند چه فرقی وجود دارد؟

با تشکر

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد